أرساری
سلطانشا آتانيازوف در باره طایفهی أرساری مینویسد:
«این طایفهی بزرگ ترکمن، بیشترین جمعیت استان چأرجو را تشکیل میدهد و در مناطق مختلفی از ترکمنستان، در گالاسیا Galasiýa، آلات Alat، قاراکؤل Garaköl از استان بخارا، و در بهارستان از استان قاشغادریا Kaşgaderýa، و در مناطق سواحلی رودخانه سوُرخاندریا و در نواحی مختلف از کالخوزآباد Kolhozabat، جیلیکؤل Jiliköl، قوُمسنگّیر و شهریتوُز کشور تاجکستان زندگی میکنند. تعداد زیادی از أرساریها در شهرهای بلخ، مِیمنه، مزارشریف، آنتقوُیی Antguýy (=اندخوی) و هرات کشور افغانستان زندگی میکنند. تعداد اندکی از آنان نیز در مشهد، بجنورد و گنبدکاووس زندگی میکنند. أرساریها در ترکیه نیز به چشم میخورند.
تمامی منابع حکایت از این دارند که نام این طایفه از نام شخصیتی تاریخی به نام أرساری گرفته شده است. در حقیقت اتحادیه طوایف سالیر ایلی که در ناحیه بالقان Balkan میزیستهاند رهبری به نام أرساری بای Ärsary Baý داشتهاند. ابوالغازی بهادرخان در این باره مینویسد: «در ابوالخان شخصی به نام أرساری زندگی میکرد. وی مردی ثروتمند و کهنسال بود و در اشاعه امور دین اسلام نهایت جدیت داشت»[1]. بر اساس اطلاعاتی که ابوالغازی بهادرخان میدهد سلسله نسب أرساری اینگونه است: «اوغوز، فرزند وی سالیر قازان، فرزند وی اؤگۆرجیک آلپ، وی دو فرزند دوقلو به نام بردی و بوُقا داشته است. فرزندان بردی به نامهای قوُلمی و قوُلحاجی، فرزند أرساری فرزند قولحاجی است. فرزندان أرساری به نامهای اینِلغازی، زینلغازی و مصطفیغازی میباشند.»
در مورد شخصیت تاریخی و زندگانی وی و رهبری کردن مردم و چگونگی به وجود آمدن نام وی و کشته شدن وی توسط خان خراسان مقالهای به نام «روایتهایی از أرساری بابا و حقایقی در این باره» توسط باستانشناس ه. یوسوپوف و روزنامهنگار س. خانوف (بنگرید: یاش کمونیست، 1990، 22 فورال) نوشته شده است. بنابه این اطلاعات أرساری بابا تقریبا به سال 1335 کشته شده است. قبر وی در 40-35 کیلومتری محلی به نام قیزیلقایا Gyzylgaýa از ناحیه کراسنووودسک Krasnowodsk در 12 کیلومتری روستای تۆوِر Tüwer در راه کاروانی شاهقدم به خیوه در قلهی کوه أرساری بابا قرار گرفته است. باستانشناس روس س. پ. پولیاکوف S.P. Polýakow به سال 1961 م. روی این قبر کاوشهایی را انجام داد و مشاهده کرد که جمجمهی این جسد بر اثر تیر (تیر کمان یا نیزه) دو سوراخ دارد و استخوان دست چپ وی در قبر وجود ندارد و احتمالا توسط ضربه شمشیر قطع شده است، استخوانهای سینه و مهرههای پشت و بالای سر شکسته است و در استخوانها اثر ضربههای شمشیر وجود دارد.
همانطور که میدانیم پس از ویرانگریهای مغول، علیشیر نوایی بعنوان اشاعهگر معارف دینی و علمی نزد ترکان شناخته میشود. نظر حَلیموف Nazar Halymow (دانشمند عربشناس) در مقالهای که دارد خاطرنشان میسازد که أرساری بابا دو قرن پیش از نوایی میزیسته است و با کارهایی که برای فرهنگ ترکان انجام داده است، باید پیش از نوایی بعنوان اشاعهگر فرهنگ دینی مطرح شود؛ چرا که وی دستور ترجمهی کتابهای مختلف به زبان ترکمنی را داده است و موجب شده است که مردم منطقه بالقان به سوی دانشاندوزی روی آورند. وی چهل شتر داده است و دانشمندی از کؤنه اۆرگنج به نام شیخ شرف را به ترجمهی کتابی به نام معین المرید تشویق کرده است. معین المرید کتابی است که ترکمنها پس از أرساری بابا، چندین قرن با جان و دل مطالعه میکردهاند.
أرساری بابا در قرن سیزده م. بازماندهی ترکمنهایی را که توسط مغولها نابود شده بودند را گرد هم میآورد؛ این مردم «طایفهی أرساری» نام میگیرند. البته این طایفه به عنوان یک طایفه مطرح نیست بلکه حدس زده میشود که از طوایف بیست و چهارگانه ترکمنهای قرون میانه تشکیل یافته باشد و اصل آن را طایفه سالیر و یا طایفههایی که به اتحادیه طوایف سالیر وارد شدهاند تشکیل داده باشند.
همانگونه که در مقالهی «ساری، ساریق، ساریجا» نوشتهام در قرن 11 میلادی طایفهای قدیمی از ترکها به نام «ساری» در مناطق مانگقیشلاق و بالقان سکونت کردهاند. ممکن است به ایلاتی که جزو طایفهی أرساری شدهاند، «سالیر» گفته شده باشد؛ چرا که اتنونیمهایی که با واژهی «ساری» میآیند در میان ترکمنها بسیار زیاد است (در این باره بنگرید به مقالهی «ساری، ساریق، ساریجا»). أرساری که نامِ خانِ این قوم است را میتوان «خان ایلِ ساری» معنی کرد که محتملا لقبی است که بعدها بر وی اطلاق شده است. زیرا، اولاً کسی که به حج رفته و خود را قوُلحاجی لقب داده است و سنن و رسوم اسلامی را به عنوان روش زندگی خود برگزیده، برای فرزند خود نیز باید نامی اسلامی برگزیند. ثانیاً، بر اساس سنن رایج در میان ترکها و عربها، کسی که به حاکمیت میرسد، با توجه به مقام و رتبهاش و نیز ایل و طایفهاش، ملقب به لقبی میشد. القاب نظامالمُلک، ایلتۆزر و آتاتۆرک از اینگونه القاب است. لقب أرساری نیز می تواند برای این به وی اطلاق شده باشد که این شخص ایل بزرگ «ساری» را رهبری کرده است. بر اساس اطلاعاتی که شاعر ترکمن «مختومقلی هارین» از اهالی روستای کتدههارین Ketdeharyn از منطقه منگهجیک Meňejikافغانستان میدهد نام اصلی أرساری، «قوُلمحمد» بوده است.
گفتنی است که در میان قاراقالپاقها نیز تیرهای از طایفهی مانگغیت Maňgyt به نام أرساری وجود دارد.»[2]
سلطانشا آتانيازوف در اثر دیگرش به نام «فرهنگ اتنونیمهای ترکمنها» که توسط احمد مرادی از روسی به فارسی ترجمه شده است، میآورد: أرساری از طوایف ماقبل قرون وسطای ترکمن، بنا به نظر بسیاری از علما، أرساری یا أرساری بای – نام بنیانگذار، پسر قولحاجی از ایلسالیر است که در آغاز قرن 14 میلادی در بالهان و مانقیشلاق میزیست. (کونونف، ص 73، تاریخ ترکمنستان شوروی، ج 1، کتاب 1، ص 319). أرساری توسط «مغولهای ایرانی» در کنار چاه «دۆکر» (تۆوِر Tüwer) کشته شده و در کوه أرساری بابا دفن گردید. علیرغم اشارات منابع قابل استناد، خواهان آن هستیم که اتنونیم فوق را مترادف با نام طایفهی قدیمی ترک «ساری» و «ساریق» قرار دهیم. بنا به نظر ناوشیروانف، پس از قرن 9 میلادی طایفه ساری چراگاهی را در غرب ترکمنستان اشغال نمود. بعدها آنان به دو بخش تقسیم گردیده که یک بخش از آنان به ماورای قفقاز کوچ نمودند. (ناوشیروانف، ص 88). حتی اگر همانطور که در روایات و افسانههای بیشماری آمده، آرساری نام بنیانگذار طایفه باشد، در این حالت هم میتوان پیشبینی نمود که نام أرساری (تحت اللفظی به معنای مرد، ساری مرد، یعنی قیم، رهبر طایفه ساری) به بنیانگذار به مثابه لقبی داده شده است که دلالت بر رهبری یا سرداری طایفه دارد، زیرا در قرون وسطی، غالبا رهبران طوایف را مطابق با اتنونیمی مورد خطاب قرار میدادند که وی تجمع فوق (طایفه فوق-م) را رهبری میکرد. (کوزییف، 1974، ص 355) طایفه أرساری در عین حال در میان طایفه قاراقالپاقی «مانگیت» هم وجود دارد. (ژدانکو، 1950، ص 49).
سلطانشا آتانيازوف در جایی دیگر از کتاب ارزشمندش به نام «شجره و نسبنامه طوايف تركمن» دربارهی شاخههای اصلی طایفه أرساری و زیر شاخهها و تیرههای آن می نویسد: «یا.ر. وینیکوف Ýa.R. Winnikow در تحقیقات خود که به سال 1962 میلادی انجام داده، طایفهی أرساری را به چهار شاخه تقسیم کرده است: 1.اوُلوُدپه Uludepe 2.گۆنش Güneş 3.قارا Gara 4.بکهوۆل Bekewül.
1.شاخهی اوُلوُدپه Uludepe
شاخهی اوُلوُدپه از طایفهی أرساری از 13 زیر شاخه تشکیل یافته است:
1.1 قوُراما Gurama – شامل تیرههای قوُرامامرگنلی (شامل زیرتیرههای: کِشلر، کِللر، اکیزلی، یوسوپلی، شاغالار؟)، قوُق guk، قاضیلار (شامل زیرتیرههای: قارّیلار، پِلتِکلی، قاضیلار)، کؤپِکلی(شامل زیرتیرههای: اجهبِک؟، زیٛلالیٛ؟، کؤپکلی)، صایاتلی (شامل زیرتیرههای: قوْچاقلار، دپهدِرلر depederler)، حافظلار hapyzlar (شامل زیرتیرههای: ساریبایلار،منگیرسِک، لوْقاشا lokaşa)، اوْقلار o:klar (شامل زیرتیرههای چاقانلار، گؤکجهلر، چیٛرقلار çyrklar؟، ساریلار، نِرباشلار، ساریٛجا، مامیٛجا؟).
1.2. قاراجا Garaja- شامل تیرههای: باغشیٛلی (شامل زیرتیرههای ساقاولار، توُتلوُق، ایشانلار)، پِییمبردیلی (شامل زیرتیرههای: تایلار، ترگهلر؟، آقچیلی؟، توپلار، تاتلار، قازاقلار)، گۆلهگِنجه (شامل زیرتیرههای: تِگِن،قارااینجیک، مانغار؟، دۆنگتِر، چال، مامور، زوْرّا، آلیالی؟)، قوُتال، کؤرقارا، قارناس (شامل زیرتیرههای: چالا، مأمیش)، کۆرت، شکرِک، قوْرقانسیٛ؟، قارامأمیلی (شامل زیرتیرههای: اکیز، تِنتِر؟، قاتیٛقولاق،یِناقلی؟)، قارقارا karkara، مرگنلی، آغریباش، یِرکی (شامل زیرتیرههای: آوغا awga، باساق، ییٛغلاق، ایتآلماز، شاغال، شیطان، شوْر، سوُولار.
1.3. سوُرخیٛ Surhy- شامل تیرههای: یوْلوُق، کأللر، قیزیلکؤر، کملر قارّیلار، قوُلاقلار، قاراباغشیلار، لبِّردی lepberdi، موُغال، تایاق، ماغسیملار.
1.4. چاتراق – شامل تیرههای: قیلقیسدی gylgysdy، آغاجالیٛ agajaly، شوْرلی، چارتمالی çartmaly.
1.5. سوُرخ Surh- شامل تیرههای: راخمیٛشلی (شامل زیرتیرههای: یوْلقا ýolka، قوُرین gurin?، یالاما)، کِمِنلی (شامل زیرتیرههای: آقنِر؟، نوُقا nuka?)، قوُیمانلی، جاواشلی (شامل زیرتیرههای: آریقچی، گۆرجی، جان)، هایبِر haýber، قارااینجیک (شامل زیرتیرههای: گِدِن، قارااینجیک، اِسهکه eseke)، اۆرگِنچلی.
1.6. اِسنمنگلی – شامل تیرههای: چوْچا (شامل زیرتیرههای: قاشغالا kaşgala?، چوْلاق، تایماز)، باباقوُلی (شامل زیرتیرههای: سِیگین seýgin، قازاق، بگلر)، تۆوهلِکچی، اِسلاملی، مانگقیٛشلالیٛ maňgyşlaly، قوُماقلی، قیٛلقیسدی gylgysdy، آ:چبگ a:çbeg، ساریجا، قوُتال، قوُقلی gukly؟.
1.7. آقدِری – شامل تیرههای: قارایِسِر (شامل زیرتیرههای: قوُللار، بوْیناق، دوْلمِک؟ dolmek?)، گؤکلر، قیزیللی (شامل زیرتیرههای: چاپاتی، ایشانلار)، گۆندِری (شامل زیرتیرههای: مارِک marek?، سوُیوُق؟ suýuk?)؛ یوْناچی (شامل زیرتیرههای: کأل، چکیچ)، بأشدِری، بگلر، آریباقان، قوْپلار، چوْخاپ؟ çohap?، اوُلار؟ ular?، آچلی.
ما از میان مردم تیرههای کؤیۆکلی، تاییٛرلی، کۆندهلی، باغشیلار، قاراقویونلی را نیز جزو آقدری یادداشت نمودیم.
1.8. آجیٛ – شامل تیرههای: آریٛقبِرکهلی (شامل زیرتیرهی آریق و برکهلی)، آتااوْقچی (شامل زیرتیرهی آتا و اوْقچی)، چارشاغال (شامل زیرتیرههای چار و شاغال)، چالیش (شامل زیرتیرههای: چالیش و سۆیبِک süýbek)، بالقانلی.
1.9. قیزیلآیاق – شامل تیرههای: مصطفیلی، مانگغیت، قاراقوْیوُن، گؤس؟ gös?، تانشیلی؟ tanşyly?، آتانیازلی، آجامار (شامل زیرتیرههای: بگلر، بایرامجا)، سالتیق، جاغالبای، آروُنلر؟ arunler، تارخان، یازالی، آغالار، خانیق، خوْماکی؟ homaki?، قازلار؟ gazlar?.
1.10. مۆصۆرقاراباغشیلار – شامل تیرههای: مۆصۆر، (شامل زیرتیرههای: اوُشاق، قیلقاپار، ایری)، قاراباغشیلی (شامل زیرتیرههای: آشاق، سوُرجا su:rja، اۆرکۆت، کۆرّه).
1.11. اِتباش Etbaş- شامل تیرههای: ایتآقلی itakly (شامل زیرتیرههای: یگهنام؟ ýegenam?، قارایانداق، اؤلجِکلی؟ öljekli?، زیقلار zy:klar، اوْولار؟ owlar?)، بوْروُغلی؟ borugly? (شامل زیرتیرههای: غَملی، قیللی)، بابامانگقیشلالی (شامل زیرتیرههای: عُثمان، بَلخی، کؤرلر)، مانگقیشلالی (شامل زیرتیرههای: قیجاقچی، دوُردوُلی، کأللر، چؤپآغاچ؟، مردان، اوْر or، آتچا؟ atça?)، اَبدال، یوْناقلی، قیٛرلیٛ، قوْچالی؟ koçali?، کؤیۆکلی، توُتلوُق.
1.12. قَبرلی Gabyrly- شامل تیرههای: گؤکداش (شامل زیرتیرههای: گؤک، قوُش، بادا)، شاغاغ؟ şagag? (شامل زیرتیرههای: خوجالی، وؤلکهلی wölkeli)، چیٛزیٛقآی، شیطان، صابینلی، شیخ (شامل زیرتیرههای: قارجی؟ garjy?، قارایانداقلی).
1.13. دأنآجی Dänajy- شامل تیرههای: تاشلاقلی؟ taşlakly? (شامل زیرتیرههای: تِکرِن، آچلار)، مکان دأنآجی (شامل زیرتیرههای: اسگندرلی، قارلی، کِرلی، اۆمۆرخوجالی، آیدیشبایلی، چالا)، قوُواق دأنآجی (سوُرخ، اوْباق، قازاق، پسلی؟ pesli?)، خالخال halhal، ماماش، قاراقوُشاق، کچه.
2.گۆنش
شاخهی گۆنش از طایفهی أرساری شامل شش زیرشاخه است:
2.1.قاباساقغال – شامل تیرههای: آقلار، گؤلهلر، دادیشلی؟ dadyşly?، کأرلر، رأحمیشلی، آبیشلی، آلتیقارین، کسمهلر.
2.2.چِکیر – شامل تیرههای: دوْوچا (شامل زیرتیرههای: توْوی،جانغای؟، اَحمدلی،بیباش، مالایلی، چاللار، بگلر، کچهمنگلی، بوْلوُر)، زۆرچوْتاقلی (شامل زیرتیرههای: موُراغا، اوُسسالار، سوُوگؤز، زۆر، چوْتاقلی)، دوشنبه (شامل زیرتیرههای: کؤرچی، لألهیین، بوُروُلجیق، اللهداد، آریقباتیر، شاغال، اوْروُسبای)، قاراقویونلی (شامل زیرتیرههای: قیزیللار، چارجالار، قاراجوُمالار، ییلانلار)، چؤپباش، قیٛرلی.
2.3.سُلیمان – شامل تیرههای: اوُشاق (شامل زیرتیرههای: قیشیق، مأتقربان، باداقلار)، آغزیقارا، بالقانلی، اشکلی، جأکه؟، مارّا، قارغا، (قارچا؟)، قیرقلار، تاکِنه؟، شاییم، گچیلر.
2.4.چاقیر- شامل تیرههای: قیزیلقویونلی (شامل زیرتیرههای: قاتیباش، شاغلا، آقلار، اِگارلی؟، زأهکشلی، دألیلر، لِنگِّر، قایشاقلار، مرادخوجالی)، قاراقویونلی (شامل زیرتیرههای: پاتاشلار، شیطانلار، تاقلار)، ساقارلی (شامل زیرتیرههای: ساقی، جومالار، کؤشِکلر، سوُرلار)، قوُمقالی؟ kumkali?، قارما، مأشپایالی mäşpaýaly.
2.5.عُمر omar- شامل تیرههای: قاراقویون (شامل زیرتیرههای: قارینجا، کۆرّه، کلتهلر، آرلان، قاراگأدیک، تاتبگلر)، قیزیلقویون (شامل زیرتیرههای: آییم، آجاقا، آق، شاغلا، قاتیباش، چۆتچۆت، مأتِک، کؤمِچ، دألی.
2.6.قوُراما- شامل تیرههای: آریقباتیر، باغشیلی (شامل زیرتیرههای: کؤنهیاغیرلی، واغار، پرسیز)، قینلی gy:nly، تارخان، قوْرچانگّی (شامل زیرتیرههای: قاتیق، آریق، قوْنگورلی، قالمیقلی).
3.قارا
شاخهی قارا از طایفهی أرساری شامل هشت زیرشاخه است:
3.1. قُرَیش Guraýyş- شامل تیرههای: احمدلی، دألی، اللِسلی ellesli، قوْیوُنجی، قیزیلجار، کؤنه، کؤجه، ساری، شاخلار، چالیش، چیناقلار çynaklar.
بر اساس اطلاعاتی که ترکمنهای افغانستان از زیرشاخهی قریش دادهاند، این زیرشاخه شامل 6 تیره یا 3 جفتتیره jabdyk است: کؤجه-اِللِسلی، شاغ-احمدعلی ahmealy، بای-ماماش.
3.2.بای- شامل تیرههای: شیخیم، شاقوُندی şagundy، اسلاملی، اِللِسلی، تانگریبردیلی، سۆمۆکلی، آشاقتوْپ، دألی، آقلار، دیغیر، کِل، کؤرلر، قوشخادالی goşhadaly، آلاتایلی، آراللی، آلغا، قیسیر، اوْجوُقلی؟ ojukly?، پرّیک.
3.3.چکیچ- شامل تیرههای: آلتیبؤرۆک،قارابوْیوُن،قایغیسیز، جیٛنلیلار، قامشاقلی، کؤر، قارّیلار، کِتِنجیک، کِلِک، گأرگِر، سالتیق، سادیٛ، سوُولار، ساردیقلی، پار، توْرغای، تأنهلر؟ täneler?، اوُشاق، چؤورهلر، چاقماق، اِرجِل.
به غیر از این اطلاعات که از تحقیقات «یا. ر. وینیکوف» Ýa. R. Winnikow آوردهایم، ریشسفیدان چکیچ Çekiç نام این تیرهها را نیز بدان افزودهاند: اسلاملی، جأجه، دۆیهلر، گۆجۆک، شیٛرغیت، بوینیاوزین، آیماق a:ýmak، سرچهلر، چِنگکلر، بای، ماماش.
3.4.اسلام- شامل تیرههای: ایدیبردی idiberdi (شامل زیرتیرههای: ایگلیچلتِک igliçeltek، کِلّهکی، عوضسوُر öwezsu:r، ایشان)، نوراجی nu:ra:jy (شامل زیرتیرههای: کملر، آغزیکِم، قاراشالی، قاضیلار kazylar، چۆنگکِر، آقجا، چینآقلار çynaklar).
3.5.تاغان- بیشتر تیرههای تاغان در افغانستان زندگی میکنند.
3.6.یابانی- شامل تیرههای: قوُلانجی یابانی، داوودلی یابانی (شامل زیرتیرههای: جینلی، بویانخانا، قالی؟ kaly?، قوُراما)، هأنِک hänek، بوْوام، قیزیلآغیز، جوُما، توْغار togar، جؤگی، اوُرات، قارابویون، تالیٛق؟ talyk?، قارایانداقلی.
3.7.قازان- شامل تیرههای: ملهجیک، شاغ.
3.8.ماماش- شامل تیرههای: أدِنگ، آلتیماماش، باغاجالی، یقرمیزی، شینه، هاتاپ، حَسَنلی hasanly.
«یا. ر. وینیکوف» Ýa. R. Winnikow تیرهی دألی را جزو زیرشاخهی قارا نمیداند، اما گ. ای. کارپوف G. I. Karpow این تیره را نخستین زیرشاخهی قارا میداند و مینویسد که زیرتیرههای آن در افغانستان زندگی میکنند. به درستی نیز زیرشاخهی قارا در ولایت آقجا Akja افغانستان زندگی میکنند. سعداله مُلّاروزی سردبیر «گؤرِش» (نشریهی ترکمنهای افغانستان) که خود از اهالی روستای جنگّلآریق و از تیرهی آریق است مینویسد: تیرهی دألی شامل زیرتیرههای: یاغشیخوجالی (شامل: تانگّیرلی، قَصّابلار، جینلار)، گِنگیشلی (شامل: ماغسیملار، گچیلر)، قیزیلیۆنگلی، اؤکۆزلی است.
ترکمنهایی که در منطقهی جیلیکؤل Jylyköl تاجیکستان زندگی میکنند در تاریخ با نام قاراتۆرکمن garatürkmen شناخته شدهاند. ریشسفیدان آن منطقه آنان را جزو زیرشاخهی قارا میدانند و میگویند که: آرانجی aranjy و ترِنجی terenji تیرهای از قارا میباشد.
4.بکهوۆل
شاخهی بکهوول از طایفهی أرساری شامل شش زیرشاخه است:
4.1.ساریلی – شامل تیرههای: کلّهلی، بردینیاز، ملّالی، ایمرِن imren، اوْنبگی، توْوشان، توْتچی؟ totci?، ایمچک؟ imcek?، قیریقلی، توْمار.
4.2.لامّا- شامل تیرههای: چرکز (شامل زیرتیرههای: ایگلی، قوُم، یدی)، اوْمچاباش، (شامل زیرتیرههای: کؤسهلر، شیطانلار، ساقاولار، عربلار، قیریقلار)، باتاش، قارالتای، بۆرگۆت، گچیلی، قامیشلاقلی، گداماس gedamas، قوُلآریق، سالتیق.
ریشسفیدان تیرهی «چارشانگّی» را که شامل زیرتیرههای: مۆرهسِن müresen، قیزیلگؤز، دۆیهگؤز است را نیز جزو زیرشاخهی «لامّا» میدانند.
4.3.اوُشاغاوْن Uşago:n- شامل تیرههای: بورگوت، کِنان kena:n، کلتهلر، کلتهباش، خوجا، تازیغان tazy:gan، چایی ça:ýy (شامل زیرتیرههای: جیلیکؤلده، قارابکهوۆل). زیرتیرهی جیلیکؤل شامل: قوُتلوُچال، کؤرچال، سؤیۆنچال و زیرتیرهی قارابکهوۆل شامل: ساریباش،ارباب، قارامِت gara:met، چوْچالار است.
همانطور که از نام اوُشاغاوْن Uşago:n پیداست این زیرشاخه باید شامل ده تیره باشد، ولی «یا. ر. وینیکوف» Ýa. R. Winnikow فقط نام هفت تیره را آورده است. بر اساس اطلاعاتی از ریشسفیدان گرفتهایم تیرههای: قوُلتاق، چاقماق و اوْمچاباش نیز جزو اوُشاغاوْن است.
4.4.یرلی- شامل تیرههای: ناتی naty (شامل زیرتیرههای: بالیقچی، تاغاشا؟ tagaşa?، نسیملی)، چاقماق (شامل زیرتیرههای: تاری، اوْغری، خوجالار، پوْستاق)، ابدالیگن، اؤزبکقوللار، پولاتکِل (شامل زیرتیرههای: ساقاو، قارلی، یؤریتمز؟ ýöritmez?، قارّیلار، گِدِملر، ارتهلر، توْووُقلار، دۆکلر dükler، کؤسهلر).
4.5.گۆلتاق Gültak- شامل تیرههای: ملهجه، خوجالی، باتیر، دیوانه، قارّیشیطان، مِلیک.
4.6.توْغاچی togaçy- شامل تیرههای: آشغالی aşga:ly، بِگلان؟ beglan?، بِگمِک begmek (شامل زیرتیرههای: عبدالله، اییجی، کلته، آیدیرلی؟ aýdyrli?)، وکیل، دۆکجهبای dükjebay، پولاتلی، سؤیۆنجاجی söýünjajy، شالیق، هِرّی herri، چالیش.
گ. ای. کارپوف G. I. Karpow و «یا. ر. وینیکوف» Ýa. R. Winnikow تیرهی «الِچ» eleç را که در مناطق خوجامباز و هالاچ سکونت دارند را جزو هیچکدام از تیرههای طایفهی أرساری قید نکردهاند. ریشسفیدان این تیره را جزو شاخهی اولودپه میدانند. پس «الِچ» eleç زیرشاخهی اولودپه و شامل تیرههای زیر است: قوْدوُق go:duk، خُراسانلی، دألی، طبیب، کؤرپِچلی، دوْووُشلی dowuşly (= بِکِش bekeş) (شامل زیرتیرههای: ملهباش، کِل، آریق، بأشاِشکلی، مُلّالی، قانتی kanty، پان، قارجاو). این زیرتیره خود را با زیرتیرههای «اوْق» o:k و «آجی» ajy خویشاوند میدانند.
محققین فوق «قارقین»ها garkyn را نیز جزو طایفه أرساری به شمار نیاوردهاند، در حالی که قارقینهایی که در مناطق صایات و هالاچ زندگی میکنند خود را جزو طایفهی أرساری میدانند و میگویند که آنان از داییزادگان أرساری بابا هستند. قارقین شامل دو تیره هستند: آتاقا-تیرّایت ataka-tyrraýt (= آتا-کِتیرِّیت ata-ketirreýt)، بِکیش-قوُرّایت، عُثمان-موُندوُز (= موُنداس)، بگ-سوْلاقا، آرسلان، بایلار، سوْلا.»[3]
گ. ای. کارپوف G. I. Karpow به سال 1925 م. طایفهی أرساری را به سه شاخهی: گۆنش (= کمالغازی)، قارابکهوۆل (=زینالغازی) و اولودپه (=مصطفیغازی) تقسیم کرده است.
شاخهی گۆنش (= کمالغازی) به شش زیرشاخه تقسیم میشود: چاقیٛر، چِکیر، سُلِیمِن، قاباساقغال، عُمر، قیزیلجا.
قارابکهوۆل (=زینالغازی) به دو زیرشاخهی قارا و بکهوۆل تقسیم میشود. زیرشاخهی قارا از قارابکهوۆل (=زینالغازی) به تیرههای دألی، اسلام (شامل زیرتیرههای: ایدیبردی، نوراجی)، بای (شامل زیرتیرههای: تانگریبردیلی، شیخیم، آشتوپ)، ماماش، قازان، تاغان، قُرَیش (شامل زیرتیرههای: اللِسلی، شاخ، احمدعلی، قوُیوُجا؟ Kuýudža?، چالیش، قیزیلجار، دألی، مگهجیک)، قارابویون، اؤگِم Ö:gem (شامل زیرتیرههای: قیٛسیٛر، سۆمۆکلی، آلاتایلی، آی-اِنِک؟ aý-enek?، اوْجوُقلی؟ odžukli?، پِرِّک)، چکیچ (شامل زیرتیرههای: کؤر، کر، جیٛنلی، سالتیق، کأرگر، آلتیبؤرۆک، ارجِل، پار، تورغای، چادرا؟ çadra?، تانا، سۆله، قایغیسیز، یابانی، سارجوُوان؟ sarjuwan?، قارابویون، ساردیقلی؟ sardykly?، اوُلایمان؟ uliman?، آلتیبؤرۆک)، یابانی (شامل زیرتیرههای: بوُیانخانا، قیزیلآغیز، جؤگی، توْغار)، داوودلییابانی (شامل زیرتیرههای: کؤسهماماش، جانّیٛشاوْقار؟ jannyşokar?، آللا؟ alla?).
زیرشاخهی بکهوۆل از قارابکهوۆل (=زینالغازی) به تیرههای توْغاچی (شامل دو زیرتیرهی در دو گروه میباشد: گروه اول شامل زیرتیرههای: وکیل، خیدیرحأچجهلی؟ Hydyrhäçjeli?، شالیق، بگلیک، باتاش و گروه دوم شامل زیرتیرههای: اییجی، نألاتلیٛ، خاری، نسیملی است)ساریلی (شامل زیرتیرههای: کِلالی؟ kelali?، بردینیاز، مُلّالی، ایمرِن، اونبأش، توْوشاق؟ towşak?)، یرلی (شامل زیرتیرههای: سلطانحِبّی، تاری، اؤزبکاؤلن، چاقماق، ابدال)، اوُشاغاوْن (شامل زیرتیرههای: تازیغان؟ tazy:gan، چاپ، کِنان، کلته، چاقماق، قوُلتاق)، لامّا (شامل زیرتیرههای: چرکزلی، کؤلآریق، اوْمچاباش، گچیلی، قارالتای، بۆرگۆت، قارقینآریق، قارقین، موُقری، چارشانگّی).
شاخهی اولودپه (=مصطفیغازی) به زیرشاخههای: آقدری، اسنمنگلی، قیزیلآیاق، سُرخی، آجی، دأنآجی، چاتراق، قاراجا، اِتباش (= ایتباش)، قابیٛردی، ایتآقلی، سُرخ[4].
در تحقیقات عبدالرحمن آخوند تنگلی آمده است: «نسب گؤکلنگ اینگونه است: اوغوزخان شش پسر به نامهای: گۆن خان، آیخان، ییلدیزخان، گؤکخان، داغ خان و دنگیزخان داشته است… داغخان: فرزند وی: سالور. فرزند وی: تمور. فرزند وی: ارغه (= ارمه). فرزند وی: ارغیل. فرزند وی: ایرماق. فرزند وی: بکاشجی. فرزند وی: توقهخان. فرزند وی: کۆمۆشخان. فرزند وی: تمورتؤره. فرزند وی: قرهخان. فرزند وی: طالب. فرزند وی: سالورقازان بابا. فرزند وی: اوتگوزلی اورس. فرزند وی: حیدرغازی. فرزند وی: سلیمان قاضی. فرزند وی: آینالغازی. فرزند وی: قلال (=طلال) قاضی. فرزند وی: بویچی ماضی (= پورنوچی غازی). فرزند وی: بیشام غازی. فرزند وی: قرهآچ (= قراچ بگ). فرزند وی: اؤره ماضی (= قرهغازی بگ). اؤره قاضی (= قرهغازی بگ) چهار پسر داشت: قوارجیق، دودق (= داوویق)، قوباجوق (قوماجیق)، اوغورجیق (= اوکورجیک الغ بگ). اوکورجیک الغ بگ بن قره غازی بگ شش فرزند داشته است: اوسار(طایفهی یمرهلی ازوست)، قیسار (ترکمنهای اسکی و حطب ازوست. اوسار و قیسار از یک مادرند.)، یاجی( ترکمنهای قاراگؤل ازوست)، دنگلی (یاجی و دنگلی از یک مادرند)، بؤکه (فرزند وی: قاراجااسلام و آقخان. قاراجا اسلام سه فرزند داشت: تاج، ابوکا، قاراحاجی. ابوکا فرزندی دارد به نام باقا پهلوان که طایفهی تکه ازوست)، بردی. بردی بن اوکورجیک الغ بگ دو پسر به نامهای قولمی و قولحاجی داشته است. قولحاجی بن بردی دو پسر دارد: قول، ساری (= أرساری بابا). ساری چون مردانگیهای بیشمار از خود نشان داده است، وی را أرساری گفتهاند. طایفه أرساری ازوست. طایفهی أرساری چهار شاخهی اصلی دارد: قارا، بوکاول (= بکهوۆل)، گونِش، اولیدپه. شاخهی قارا شامل زیرشاخههای زیر است: تاغان، قازان، دألی، قریش، اسلام، چکیش، یابنی، تمّه، چارشانگّی.
استاد عبدالرحمن آخوند تنگلی در کار دیگر خود به نام «شیرین بیان در شجره ترکزبان» آورده است:
گونش به زیرشاخههای زیر تقسیم میشود: آریق باتیر،سلیمان، عُمر، چکیر، چاقیر، قاباساقغال.
زیرشاخهی قاباساقغال از شاخهی گۆنش به تیرههای زیر تقسیم میشود: کر قاباساقغال، رحمشلی، آلتیقارین، دودشلی، گله.
استاد عبدالرحمن آخوند تنگلی میافزاید که طایفهی أرساری تیرههای زیاد دیگری دارد، از جمله: اولام، آققوملی(= آققوملار)، قیرققویلی (=قیرققویونلی)، خوجمیازلی و…»[5]
[1] شجره تراکمه، ابولغازی بهادرخان، مترجم: آنّادردی عنصری، چاپ اول، انتشارات ایلآرمان، 1383، ص 71.
[2] شجرهو نسبنامهطوايفتركمن، سلطانشا آتانيازوف، عشقآباد، انتشاراتتوران-1 ،1994 صص 239-241.
[3] شجرهو نسبنامهطوايفتركمن، سلطانشا آتانيازوف، عشقآباد، انتشاراتتوران-1 ،1994 صص 256-261.
[4] شجرهو نسبنامهطوايفتركمن، سلطانشا آتانيازوف، عشقآباد، انتشاراتتوران-1 ،1994 ص262.
[5] فضائل التركمان (به زبان ترکمنی)، عبدالرحمن آخوند تنگلی قراقچی، گنبدقابوس، ناشر نورمحمد آخوند بازيار، 1364. صص 109-119.(مطالب ترجمه و تخلیص شد) شیرین بیان در شجره ترکزبان، الحاج عبدالرحمن آخوند تنگلی.
منبع: سایت نسبشناسی طوایف ترکمن
www.Shejere.com
مارقوش ترکمن صحرا
شرکت بازرگاني و گردشگري
www.margush.ir
گنبد کاووس – پاساژ شهرداري، واحد 12
Tel: 0172 – 222 12 28
TelFax: 0172 – 229 14 49
Mobile: 0939 229 14 49
استفاده از مطالب سايت با قيد منبع مانعي ندارد.
سلام علیکم
اسمم سرور اتباش زبان مادری من ترکمن هست اصلا حال افغانستان فعلا در شهر آنکارا ترکیه زندگی می کنم
در باره تیره و شجره ارساری بسیار جستجو می کردم و امروز شکر هست پیدا کردم
+905315142686 واتساپ
کوپ یاغشی ارساری دوغانمیز… ان شاء الله المیدام ساغلیقدا و ارکینلیکده یاشانگیز
بیز بیلن خبرلاشینگ واتساپدا
09119762031
یاشار نیازی
تورکمن خبرچی