ادبیات شفاهی مردم ترکمن
گونه های مختلف ادبیات شفاهی مردم ترکمن
ادبیات مکتوب و شفاهی مردم ترکمن،پیوند تنگاتنگی با هم دارند؛به طوری که بررسی ادبیات مکتوب و پژوهش در آثار سخنوران و ادیبان ترکمن،بی توجه به ادبیات شفاهی و عامیانه، ناممکن به نظر میرسد. ادبیات شفاهی ترکمن با پیشینهای هزاران ساله (از زمان پیدایش قوم ترکمن) سرچشمه ای بسیار غنی و ارزشمند برای سخنوان بوده است.به عبارت دیگر، سخنوران هر قومی برای خلق آثار ادبی،از پندارها و باورهای عامیانه ی مردم خود بهره برده اند.
کهن ترین اثری که می توان نمونه هایی از ادبیات شفاهی مردم ترکمن را در آن یافت،دیوان لغات التّرک اثر محمود کاشغری است.این کتاب که به زبان قدیم ترکمنی نگاشته شده،سرشار از ضرب المثلها،و باورهای قوم اوغوز(اجداد ترکمنها)است. در این اثر ارزشمند، ضرب المثلهایی وجود دارد که پس از گذشت سالها،هنوز هم مردم ترکمن کما بیش آنها را به کار میبرند.
کتاب ارزشمند دیگری که درباره ی فولکور این قوم اطلاعاتی در خور توجه دارد و پیشینه ی آن را نشان میدهد،دست نوشته های «اورخون-ینی سئی» است.
فولکور دو قوم ترک و ترکمن را به خاطر داشتن ریشه های تاریخی،میتوان معیار و حجّتی برای پیشرفت صنایع ادبی و هنری این مردم دانست.در زمانهای دور که هنوز خواندن و نوشتن بین مردن متداول نشده بود،ترانه های عامیانه تنها وسیله ی انتقال شادیها،حسرتها و دردها و باورهای مردم به شمار میآمد. به پژوهش در ترانه ها و سروده های عامیانه که در طول سالها و سده ها سینه به سینه نقل شده و به ما رسیده است،شیوه ها و شگردهای ادبی بسیاری را میتوان دید که در ایجاد و تکامل آثار ادبی مکتوب بسیار مؤثر بوده است.
فرهنگ عامّه را باید در بطن زندگی مردم جستوجو کرد،چرا که فرهنگ در متن زندگی جریان دارد.آنچه«فرهنگ مردم» می نامیم،علاوه بر ادبیات شفاهی،آداب و رسوم و باورهای عامیانه و شیوه ی کار و زندگی مردم یک جامعه است؛گرچه بسیاری از محققان،فولکور را شامل موضوعاتی میدانند که به صورت شفاهی و دهان به دهان نقل شده و سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان رسیده است.چنانچه باور داشته باشیم که فرهنگ عامه،مجموعه ای از ارزشها،باورها و چگونگی معیشت مردم در طول تاریخ است که تکامل پیدا کرده و به ما رسیده است،ناگزیر باید برای آن دو جنبه ی مادی و معنوی قایل شویم.
درباره جنبه ی مادی فرهنگ مردم ترکمن،میتوان به معیشت اولیه ی آنها (دامداری و کشاورزی) اشاره کرد.در اصطلاح محلی، آنها که دامدار بوده و تن به ییلاق و قشلاق سپرده اند «چاروا» و آنها که یکجانیشن و کشاورز بوده اند «چومور» نامیده میشدند و در این میان، «چومور»ها خیلی پیشتر از «چاروا»های کوچنشین به صنعت اولیه برای تسهیل در امر کشاورزی و محصول بیشتر دست یافته اند. لذا آداب و مراسم طلب باران- که به آن «سویت غازان» می گویند- هم برای دامداران و هم برای کشاورزان ترکمن از اهمیت زیادی برخوردار بوده است.چرا که سر سبزی مراتع برای دامداران صحراگرد (چارواها) و نیز تولید محصول بیشتر توسط کشاورزان یکجانشین (چومورها)،هر دو بستگی به آمدن باران داشته است.
در قدیم ترکمنها،غالبا در زندگی روزمره ی خود،با اسب و شتر،رابطه ی تنگاتنگی داشته اند و وجود چند رأس اسب و شتر نقشی بسزا در زندگی اقتصادی و اجتماعی آنان ایفا میکرده است.به همین دلیل،با حرمت به آنها می نگریستند و آنان را زاینده ی قدرتهای زندگی میدانستند.شتر در صحرای ترکمن و استفاده از آن در عروسیهای سنتی به عنوان محمل عروس و کجاوه،باعث شده تا دختران ترکمن نقش شتر کوهاندار را روی تابلوهای دست بافت انداخته و آن را همراه جهیزیه ی خود،به خانه ی شوهر بیاورند.در نقش و نگارهای عامیانه،پیوستگی نقشها در ارتباط با مسایل زندگی و حیات مردم ترکمن به چند مورد خلاصه نمیشود.اهمیت و ارزش قوچ به عنوان وسیلهای برای رفع برخی از نیازهای روزمره و نیز تأثیر آشکار آن در باروری و تکثیر گله باعث شده تا نقش شاخهای او را در نمدهای پشمی ببینیم.شاخ قوچ به عنوان سمبل شجاعت و جوانمردی در سرستونها و نیز بالای بام خانه ها نشان از اهمیت این حیوان در زندگی ترکمنان دارد.نیز بر سطح سنگ قبرهای به جا مانده از قدیم،شاخ قوچهایی کنده کاری شده است با این باور که صاحب این قبر،چون قوچ شجاع و جوانمرد بوده و زندگی او سرشار از برکت بوده است.
از این گذشه در برپایی آداب و رسوم،هر کدام و هر شیئی و وسیله ای مفهوم و هدفی خاص دارد.برای نمونه در بین ترکمنها رسم بر این بوده و هست که پس از غسل میت و خواندن نماز بر او به جماعت،میّت را در قبر میگذارند و جواب هایی که وی باید به نکیر و منکر بدهد را در کاغذی نوشته و بالای سرش، به دیواره ی قبر می آویزند با این باور که آن نوشته در پاسخ به پرسشهای نکیر و منکر وی را یاری خواهد کرد.نیز در مراسم عروسی،به هنگام قرائت خطبه ی عقد و نکاح توسط روحانی،از ابزار و وسایلی سخن به میان میآید که هر یک معنا و مفهومی نمادین دارند یکی از این آداب،قیچی زدن است.به این ترتیب که در چهار گوشه ی خارجی خانهای که نکاح در آن جاری میشود چهار زن قیچی به دست می ایستند و پره های قیچی را به هم میزنند،با این باور که دم شیطانی که قصد ورود به مراسم را دارد،بریده و زندگی عروس و داماد،بیحضور شیطان رجیم شروع شود و در این میان،نباید کسی به دیوار خانه نزدیک شود و به آن تکیه بدهد.همچنین وقتی عروس را به خانه ی داماد می آورند،مادر داماد یک مشت آرد سفید روی چأشو (روسری مخصوص عروس) میریزد با این باور که عروسش خوش یمن و سفید بخت باشد و روشنایی را به خانه شان بیاورد.
اگرچه جنبه های مادی و معنوی فرهنگ عامه پیوند تنگاتنگی با هم دارند و یکسونگری در این زمینه راهی است به خطا،مجال کوتاه این مقاله ما را بر آن میدارد که تنها به آن وجه از فرهنگ مردم ترکمن اشاره کنیم که دهن به دهن و سینه به سینه از گذشتگان به ما رسیده است.
گونه های مختلف ادبیات شفاهی مردم ترکمن به قرار زیر است:
1-قوشغی
الف. لاله
ب. هودی
ج. توی آیدیملاری
د. شعرهای مذهبی-دینی
هـ. سانا واچلار
و. مونجوق آتدیلار
2-دوزگی
الف. ناقیل لار و آتالاز سؤزی
ب. ماتال
ج. دگیشمهلر
د. یانگلیتماچ لار
3. ارته کی لر
1-قوشغی [ Qosqi ]
ترانه هایی است ساده و بیتکلف و برگرفته از طبیعت که در قالبهای موزون هجایی سروده شده و مردم ترکمن آن را سینه به سینه حفظ و نقل کرده اند و گونه های مختلف آن عبارت است از:
الف. لاله [ Lale ]:
ترانه ای است که دختران و نوعروسان ترکمن در طول تاریخ سرودهاند و دارای مضامین اجتماعی، غنایی و گاه سیاسی است.بنا به روایت،«لاله»نام دختری است که تعصّبات قبیلهای،او را از معشوق خود دور افکنده،وی این نغمه ها را در فراق یاران و ایل خود سروده است.
هر بند از ترانه «لاله» چهار مصراع هفت هجایی دارد که معنای اصلی هر بند در دو مصراع آخر نهفته است.مصراع اول: دوم و چهارم مقفّی و مصراع سوم بدون فاقیه است (الف-الف- ب-الف)
آق دیر منینگ بیله گیم اللّه دان کؤپ دیله گیم
قارانگلی تام ایچینده یاریلدی دا یوره گیم
دستهای سپیدم را
رو به درگاه خدا برمی آورم
زیرا که درین سیاه چادرها
دلم دیوانه وار میتپد.
بیشتر این ترانهها،بازتابی است از زندگی روزمره ی دختران و زنان ترکمن،وقایع بزرگ تاریخی،عشق به زندگی،درد جدایی از ایل و دوستان و دعوت به اخلاق پسنیده. معروفترین«لاله» در میان دختران ترکمن،«لاله»ای است که با این بند آغاز می شود:
چونگقور قویا داش آتسانگ
چو مرگیدراجه جان!
یاد ایل لره قیز بر سه نگ
ییتر گیدر اجه جان!
اگر در چاهی ژرف،سنگی بیندازی
گم خواهد شد،مادر جان!
وگرنه به جایی دور،دختر بدهی
گم خواهد شد مادر جان!
در این ترانه ها،از نظام بسته ای که حق انتخاب را از دختران دریغ میکرده انتقاد شده است.در این ترانه ها،دختران و نوعروسان در غربت آرزوهای خود را -با الهام از طبیعت- این چنین صادقانه بیان کردهاند:
آق قوش بولوپ اوچامدیم
اوز ایل مینگ سوویدان یا تیپ-یا تیپ ایچسم دیم
کاش پرندهای سپید بودم
و به سوی ایل خود پر میگشودم
و از رودش،سرمست
می نوشیدم و سیراب میشدم
این ترانه ها،بنا به چگونگی اجرا و خواندن،نام های مختلفی دارند: آیاق لأله (لأله با پا)،داماق لاله (لأله با گلو)،دوداق لاله (لأله با لب)،اگین لأله یا «هیم میل» لأله (لأله با لباس )
در جمهوری ترکمنستان،لأله خوانی بیشتر به صورت «داماق لأله» (لألهخوانی با گلو) اجرا می شود و دختران،همنوا با هم، ضمن خواندن بندها،آرام به گلویشان میزنند. در ایران،اغلب دختران ترکمن،به روش ساده (بدون حرکت دست و پا) دور هم جمع میشوند و زیر نور مهتاب،این ترانه ها را می خوانند.
آسمانداکی نر بولوت! سانگا عاشق یر،بولوت!
آسماندا ایشینگ نأمه؟
یره دؤ کیأنگ در بولوت!
ای ابرهای تار نرینه!
زمین شیفته ی شماست
در آسمان به چه کاری هستید
که عرق پیشانیتان
بر خاک میچکد؟
اگر ترانه های «لأله» را با معیارهای ادبی بسنجیم،عناصر شعری و آرایش های ادبی فراوانی را (همچون تشبیه،استعاره، تشخیص،ایهام و…) در آنها می بینیم. شگفتا که این سروده های شاعرانه و زیبا از دخترانی که در صحرا پرورش یافته و در آلاچیق های نمدی با آن همه دشواری زیسته اند،به یادگار مانده است.
اگر چه اکنون دیگر از آن سختگیریها و تنگ نظریهای قبیلهای اثری باقی نمانده،اما تأثیر این ترانه ها همچنان باقی است و گاه نیز دختران و نوعروسان مضامین جدیدی در قالب می سرایند و با هم زیر مهتاب می خوانند.
ب. هودی[ hudy ]
لالایی را در زبان ترکمنی،«هودی»می گویند.به نظر میرسد که این کلمه ترکیبی از دو جز ی«هو»و«دی»باشد. «هو»اشاره به خدا دارد و«ی»فعل امر از مصدر«دیمک» [ dimek ](یعنی گفتن)است.پس ترکیب«هودی»در زبان ترکمنی به معنای «بگو هو» است.از طرف دیگر،لالایی ترکمنی سروده هایی است که در مصراع اول آن کلمه ی«اللّه» و یا کلمه ی آللای [ allay ]که تغییر یافته ی«اللّه» است،تکرار می شود.
همچنین گاهی نیز مصراع اوّل را به صورت«هودی،هودی، هودی،هو»میآورند.در واقع،مادران ترکمن،با تکرار نام خدا در گوش فرزندانشان،به آنها آرامش و اطمینانی معنوی می بخشند.
در گذشته،زنان ترکمن زیر سقف آلاچیق های نمدی،کارهای زیادی را انجام میدادند،مانند:شستن لباس،آماده کردن خمیر، پختن نان و بافتن قالی.آنها در کنار همه ی این کارها،با جنباندن گهواره-که ساللانچاق[ sallancaq ]خوانده می شود،به آهنگی گرم لالاییها را زمزمه می کردند.در لالایی ترکمن،امیدها و آرزوهای زیادی نهفته است که گاه با وصف طبیعت زیبای صحرا درمیآمیزد:
اللّه اللّه اللّه یار داغلارا یا غیپ دیر غار
داغینگ غاری اریسین منینگ باللیم یؤریسین
آرام بخواب نازنینم!
که بر کوه برف باریده است.
الهی که برفها آب شوند و
تو نیز-مانند آنها-به راه بیفتی!
هر بند «هودی» چهار مصراع هفت جایی دارد و اغلب، مصراع اوّل و دوّم و چهارم،هم قافیهاند(الف-الف-ب-الف):
آللای،آللای،آللایین دده نگی مکّه ییوللایین
دده نگ مکّه دن گلسه کعبه یوزوک پایلایین
آسوده بخواب نازنینم!
که پدرت به مکه خواهد رفت
و آن هنگام که برگردد
سوغات او به مردم انگشتری خواهد بود.
در بعضی بندها نیز سه مصراع اول مقفّی و مصراع چهارم آزاد است(الف-الف-الف-ب):
آللای باللیم یاشیندا یاشیل بؤروک باشیندا
آقاسی اؤی نینگ دوشیندا آق اؤی تیکینگ باللیما
آسوده بخواب نازنینم!
که عرقچین سبزی به سرداری؛
کنار خانه ی برادرش
آلاچیق زیبایی برپا کنید!
در بعضی بندها نیز به مانند مثنوی مصراعهای اول با دوم و سوم با چهارم هم قافیه اند(الف-الف-ب-ب):
آللای،آللای،آق بأبهک ساللانچاق دا،یات بأبهک
انه نگ قویون ساغیانچا دده نگ اوجاق قازیانچا
آسوده بخواب فرزند زیبایم
در گهواره ات:
تا مادرت گوسفند را بدوشد
و پدرت اجاقی را برپا کند.
گاهی نیز سه مصراع اوّل و دوّم و چهارم به صورت مردّف آمده و کلمهای عینا تکرار میشود:
هودی،هودی،هو،بالام ال یوزونگی یو،بالام
یوونیپ آقجا بولسانگ بولارسینگ آق قو،بالام
آسوده بخواب نازنینم!
دست و رویت را همیشه بشوی
تا سپیده و پاکیزه
همچون قویی زیبا گردی!
ج. توی آیدیملاری[ toy Aidimlary ]
ترانه هایی است که در مراسم عقد وقتی دست عروس را در دست داماد می گذارند،یکی از زنان خطاب به داماد میخواند:
آق-گؤک گیدیرمه آرپا چؤرک ئیدیرمه
آغیزلا قاپدیرما تویناقلا دپدیرمه…
پیراهن خشن بر همسرت مپوشان
نان جوین به او مده
مگذار به او سخن درشتی گویند
مگذار او را بیازارند…
و بعد از خواندن این ترانه،به داماد میگوید:
گلینی سانگا تا پشیردیم سه نی خدایا تا پشیردیم
عروس را به تو سپردم، تو را نیز به خدا
د. شعرهای مذهبی و دینی
یکی از مراسم دینی ترکمنها، «یا رمضان»است.مراسم دعای «یا رمضان»،در چهار دهم ماه مبارک رمضان به شکرانه ی نعمت های خداوندی انجام میگیرد.(«یا رمضان»مخفّف «یاری رمضان!» به معنای «نیمه ی رمضان» است)
در این شب،پس از برپایی نماز«تراویح» مردها دسته دسته از جلوی مسجد راه می افتند و به هر خانهای که میرسند، سر گروه آنها دعا میخواند و دسته با صدای بلند «آللاو» می گویند («آللاو»به احتمال زیاد،مخفّف«اللّه هو» است). پس از آن،شخص که «اشک» نامیده می شود جلو میرود و صاحب خانه چیزی مانند آرد،پول و…به عنوان نذری به او می دهد.آن شب،در تمام خانه ها به روی این دسته ها باز است. هر دسته پس از اینکه به تمام خانه ها سر زد و نذری گرفت، به مسجد برمی گردد و آنچه را گردآمده بین نیازمندان تقسیم می کند.
هر بند از این دعاها،چهار مصراع و هر مصراع یازده هجا دارد و مصراع چهارم هر بند،در تمام بندها،عینا تکرار میشود:
السّلام علیکم یاتان کیشی لر
کیرپیگین کیرپیگنه قاتان کیشی لر
روزه توتوپ،نماز اوقان کیشی از
محمّد اومّاتیدا یا«یا رمضان»
سلام بر خفتگان!
آنها که مژه هایشان در هم گره خورده است
روزه میگیرند و نماز میگزارند؛
«یا رمضان»موجب رستگاری امت محمد(ص)است.
«یا رمضان»آیی گلرده-گچر
آینگ اون دؤردونه یالقیمین سچر
آتینی ایرلأپ،مینیپ ده قاجار
محمّد اومّاتینا یا«یا رمضان»
«یا رمضان»میآید و میگذرد
در شب چاردهم نور افشانی میکند
سپس اسبش را زین میکند و تا سال دگر میتازد
«یا رمضان»موجب رستگاری است محمد(ص)است.
قایرادا بیر قاوین بار،قاقی اوزین
ایلرده بیرتوت بار،کؤکی اوزین
محمّد اومّاتینا یا«یا رمضان»
در شمال،خربزه ای است با برگهای دراز در جنوب،درخت توتی است با ریشه های عمیق!
خداوندا مرا پسری ده با عمری بلند!
«یا رمضان»موجب رستگاری امت محمد(ص)است.
«یا رمضان»آیدا آیدا گلدیک سیزه
«یا رمضان»زکاتینی برینگ بیزه
قوی برینگ،قوچ برینگ،حایری سیزه
محمّد اومّاتینا«یا رمضان»
«یا رمضان»گویان به در سرایتان آمدیم
زکات«یا رمضان»را به ما بدهید
قوچ یا گوسفند،خیر و برکت است بر شما!
«یا رمضان»موجب رستگاری امت محمد(ص)است.
کوپ برنلر،کؤپ لیگین دن بائییار
آز برنلر،آل هودا قائییار
برمه دیک لر،شول صراط دا تائییار
محمّد اومّاتینا یا«یا رمضان»
زکات باعث افزونی مال است
آن که از زکات بکاهد،در هوا معلّق خواهد ماند
و آن که ندهد،بر پل صراط خواهد لغزید؛
«یا رمضان»موجب رستگاری امت محمد(ص)است.
هـ. ساناواچ لار [ sanavaclar ]
ترانه هایی است که اغلب دختران ترکمن به صورت مکالمه میخوانند.از مشهورترین این ترانه ها،دو نمونه ی زیر است:
الف:آلتی قویون بأش گچی
هانی مونونگ ارکیجی؟
الف:پنج گوسفند و شش بز
پس قوچ آنها کجاست؟
ب:ار کیجی داغدا قالدی،
های های لادیم گلمه دی،
آرپا برسم ایمهدی
چیگیت بردیم دویمادی
ب: قوچ آنها در کوه ماند،
های و هو کردم،نیامد
جو دادم،نخورد،
تخمه دادم،سیر نشد.
الف:بؤ کوشه لی،بؤ کوشه لی
این سو و آن سو بدویم
ب:ساری قاوون اکیشه لی
خربزه های زرد بکاریم
الف:ساری قاوون بیشیپ دیر
خربزه ها رسیدند
ب:ساپاغین دان دوشوپ دیر
و از بوته کنده شدند.
نوعی دیگر از این نوع ترانه وجود دارد که برای یارگیری و تعیین نوبت بازی بین دو گروه از دختران خوانده میشود.(کلماتی که در این نوع ترانه ها وجود دارد،اغلب معنای خاصی ندارند و فقط به خاطر سجعشان خوانده میشوند.):
1- آپاق- ماپاق
یاغشی- یامان
یوپهک!
آپاق-ماپاق
نیکی- بدی
ابریشم!
2- حالالانگ- حاپبانگ
گوله لنگ- گوپبه نگ
یاریل- بؤوسیل
تور- سن- چپق!
2- حالالانگ- حاپبانگ
گوله لنگ- گوپبه نگ
نصف شو- بازشو
برخیز- تو- بیرون رو!
و. مونجوق آتدیلار [ Munjuq Atdilar ]
ترانه ای است ساده و ملهم از طبیعت که بندهایی چهار مصراعی دارد که هر مصراع آن،مانند دیگر ترانه های ترکمن، دارای هفت هجاست.این ترانه از نظر قالب و آهنگ،مانند ترانه ی «لأله»است و تفاوت عمده اش در این است که دختران،این ترانه را همراه با یک نوع بازی می خوانند:
نوروز گلدی،یاز گلدی،
قارغا گیتدی،غاز گلدی،
آی اوتوران آداملار!
بیلبیل دن آواز گلدی
نوروز آمد،بهار رسید
کلاغ رفت و غاز آمد
آی آدمها!
بلبلان در حال نغمه سرایی اند
تامیمیزا،تامیمیز،
قوشادیر ایوانیمیز
سن اوندان چیق،من موندان
کؤر بولسون دوشما نیمیز.
خانه ای زیبا داریم
با ایوانی بزرگ و قشنگ
تو از آن سو بیا،من از این سو
تا چشم حسود از شادی ما کور شود!
2- دوزگی [ Duzgi ]
نوعی از ادبیات شفاهی است که با وجود داشتن وزن و سجع، حالت ترانه ندارد و بیشتر جنبه ی آموزشی دارد و برای پر کردن اوقات فراغت بچه ها به کار میرود.انواع «دوزگی» عبارت است از:
الف. ناقیل لار و آتالار سؤزی[ Naqillar ve Atalar sozi ]
جملاتی کوتاه به نظم یا به نثر است که غالبا در بردارنده ی پندها و دستورهای اخلاقی و اجتماعی است.ضرب المثلها،با وجود کوتاهی لفظ و سادگی و روانی،شنونده را به فکر وا میدارند. این نوع کلام،از لطایف علم بدیع شمرده میشود؛بدین صورت که گوینده در سخن و یا شاعر در کلام خود،سخنی میآورد که بسیار پر نغز افتد و رایج گردد و به مناسبتهای مختلف به آن استناد شود.
نمونه هایی از ضرب المثلهای رایج بین ترکمنها را میآوریم:
*داش بیلن اورانی،آتش بیلن اور
اگر با سنگت زد،با برنجش بزن!
*قارا کچه آق بولماز،کؤنه دوشمان دوس.
نمد سیاه،سفید نمیشود و دشمن دیرین،دوست!
*تیغ یاراسی ییتر،دیل یاراسی ییتمز
زخم شمشیر میرود،اما زخم زبان هرگز!
*آغاچ ایمیشین دن ببلی، آدام قیلمیین دان
درخت را از میوهاش میشناسد و آدم را از کارهایش.
*ییقیلان گؤرش دن دویماز
بازنده هرگز از مسابقه دادن سیر نمیشود!
*با تیر بیر اؤلر،غورقان مونگ اؤلر
آدم شجاع یک بار میمیرد،امّا ترسو هزار بار!
*آیاقدا بولاندان،آفیز دا بول
به جای اینکه زیر دست و پای مردم باشی،توی دهان مردم باش!
ب.ماتال [ Matal ]
چیستان را در زبان ترکمنی «ماتال» میگویند. «ماتال»ها اغلب موزونند و جنبه ی آموزشی دارند. چند نمونه از چیستان های ترکمنی را در زیر می آوریم:
*یری آق،تخمی قارا
ال بیلن اکرلر،دیل بیلن اورا رلار
زمینش سپید و بذرش سیاه
با دست میکارند،با زبان میدروند.
[پاسخ: نامه]
*ایکی غولاق باشیندا
اون اوچ قوشاق بیلین ده
خلایق لار داشیندا
شادی خرّم دیلین ده
دو گوشش بر سر
سیزده بندش بر کمر
خلایق بر گرد او
و آوایش شاد و شیرین
[پاسخ:دوتار]
*بیر آغاچدا بأش آلما
ایکی سینه گون دوشوپ!
بر درختی پنج سیب
آفتاب افتاده بر دو سیب
[پاسخ:نمازهای پنج گانه]
ج.دگیشمه لر [ Degismeler ]
ترکمنها برای گذراندن اوقات فراغت خود،حرف هایی به صورت کنایه و آمیخته با طنز،به شکل سؤال و جواب به هم میزنند.نمونه هایی از این نوع شوخ طبعیهای تفنّنی را در زیر می آوریم:
الف: بوغازینگ نأهیلی؟
الف: گلویت به چه ماند؟
ب: چوپانینگ تویتوگی یا لی!
ب:به نی هفت بند چوپان!
الف: مورتینگ نأهیلی؟
الف: سبیلت به چه ماند؟
ب: ازیلن حورازینگ قویروغی یالی!
ب: به دم خروس خیس شده!
د.یانگیلتماچ لار [ Langiltmaclar ]
به جمله هایی میگویند که برای بهتر شدن مهارت زبانی بچه ها به کار میرود و در حقیقت نوعی بازی کلامی است.در این نوع جملات،برای آزمودن مهارت زبانی مخاطب،اغلب از کلماتی استفاده میشود که دارای چندین حرف نزدیک به هم باشد(مثل ش-س،ج-چ).آزمایش کننده از مخاطب میخواهد تا حداقل سه بار سریع و بدون وقفه،آن جمله را تکرار کند.در این مواقع اگر مخاطب تسلط کافی برای ادای آن جمله نداشته باشد،آن را طوری میگوید که باعث خنده ی دیگران میشود.دو نمونه از این نوع جملات را در زیر میآوریم:
*بیرجه چمچه،شورجا سرچه چورباسی
ملاقه ای شوربای شور از گوشت گنجشک
*بیر تاوشان یا پا یارماشماقچی بولدی
ایزیدان منهم یار ماشما قچی بولدوم
خرگوشی خواست خود را به رودخانه بیاویزد
بعد از او من هم خواستم خود را به رود خانه بیاویزم!
3- ارته کی لر [ Ertekilr ]
افسانه را در زبان ترکمنی «ارته کی»میگویند. افسانه های این مردم از زمانهای خیلی دور،دهن به دهن و سینه به سینه نقل شده و هم اکنون نیز بین مردم رایج است.از مهمترین و مشهورترین این افسانه ها،میتوان به «کییک جیک» (گوزن کوچولو)، «غورقاق کریم»(کریم ترسو)، «دانا شاعر»(شاعر دانا) و «شامار»(شاه مار) اشاره کرد.
نویسنده: یوسف قوجق
پاییز 1376 – شماره 21- مجله شعر
– مارقوش ترکمن صحرا / ياشار نيازي ؛ www.margush.ir
استفاده از مطالب سايت با قيد نام سايت و منبع مانعي ندارد.