به بهانهي دوازدهمين سالگرد نازنين شاعر ناز محمد پقه
قيزيل گول لر سولدي گيتدي آرمانلي
شمع لر يانيپ سوندي گيتدي آرمانلي
شول گول لردي سولوپ شمع لردي يانيپ
آدم باري اولدي گيتدي آرمانلي
مارقوش – امانقلیچ شادمهر: هميشه نوشتن براي كسي كه نيست، سخت بوده و هست به خصوص اين كه درباره ي آن نارنيني ناز باشد كه لبخندش را به صحرا سپرده باشد. دوازده سال داغ دوري صبوري مي خواهد. بي اغراق مي گويم، من اما هيچ گاه احساس نكردم كه آن نازنين در بين ما نبوده است و هميشه با آرزوها و آمال درونيش، با رازها و رمزهاي زندگانيش، با غم ها وشادي هاي يزرگ و كوچكش و با دغدغه هاي فرهنگي و اجتماعي اش زندگي كردم. و هميشه قطار خاطراتش در برابر چشمانم رژه مي رفتند. به خصوص لبخند هاي معنا دارش و اندام نحيفش هرگز از برابر چشمان من دور نمي شوند. اما به گاه نوشتن با اين كه همه چيز از او مي دانم اما نمي دانم چرا با اين كه مي توان نوشت، چگونه بنويسم.
آن نازنين بيشتر اسطوره و اسطوره سازي را دوست داشت و دوست داشت از بسياري از شخصيتها اسطورهسازي كند. و شخصيتهايي چون ” چاوديرخان” و ديگران. او بسياري از شخصيتهاي ادبي گذشته چون” بايرام خان ” و ” قره جه اوغلان” را مي ستود. ولي به نظر من خود يكي از اسطوره هاي معاصر ادبيات تركمن شد. شاعر بي نظبر در خلق رباعي كه فصل خزان زده رباعي تركمن را كه با ” برهان الدين سيواسلي” شاخ و برگ گرفته بود، و داشت با “آرام” آرامش مي گرفت، با سويجك بولسانگ به اوجش رساند. واو بيش از سيصد رباعي خلق كرده بود و مجبور شد فقط صد رباعي را در “دوستم مي داري اگر…” بگنجاند. و اگر بود و ادامه مي داد به سه يا چهار جلد مجموعه شعر مي رسيد.
او چون كتاب” باغ احساس” مجموعه اشعار فارسي در مسائل روستايي را خود چاپ كرده بود، كتاب هايي با همين مضمون شعري روستايي تركمن جمعآوري كرد و آمادهي چاپ داشت.
مجموعه اشعار كتاب فارسي دوران ابتدايي را به تركمني ترحمه كرده يود. شعر روباه و زاغ و باران باز ياران تركمني او شنيدني است. و دوست داشت در قالب كتابي در آورد.
مجموعه اشعاري از شاعران تركمن را درباره ي دفاع مقدس گزينش كرده بود، با ترجمه ي فارسي از نگارنده را خيلي دوست داشت به چاپ برساند.
اشعار فوق العاده زبيايي در قالب شعر آزاد در مجموعه اي به نام ” هاني من “جمع آوري كرده يود و خود از آن بسيار لذت مي برد ، دوست داشت قبل از سويجك بولسانگ به چاپ برساند اما اجل مهلت نداد.
او اشعار دلچسب و شيريني در قالب شعري هايكو سروده بود و خيلي دوست داشت تا با هايكويش، هايكوي تركمني را زنده كند اما همه را به دل صحرا سپرد.
صحرا شول صحرا / سحر سيز صحرا / هاوا / شول سحر سيز صحرا- دا… / پيكره باتدي.
خلاصه، شعر و شاعري رابسيار دوست مي داشت و نازنين، آن شاعرپاييز و از درد لبريز دوست نداشت هرگز از سرزمين زيبا و خيال انگيز شعر تكان بخورد. همه ي زندگي اش شعر شده بود و بس.
منبع: ایلآرمان