فرش

تاریخچه، ساختار، نقش‌مایه‌ها و طرح‌های فرش ترکمن

تاریخچه، ساختار، نقش‌مایه‌ها و طرح‌های فرش ترکمن

(لیدا قدملی زاده - عبدالله احراری)

 كهنه‌ترين و عمده‌ترين قالی‌های ترکمن از قرن نوزدهم میلادی، باقی مانده است. در عین حال که بافت قالی در بین برخی از قبایل ترکمن تأیید نشده است، چندین قبیله که قدیمی‌تر، بزرگتر و نیرومند‌تر از همه هستند قالی می‌بافته‌اند.
ایل‌های بزرگی چون سالور، تکه (که منشعب از ایل سالور است) ساریک، یموت و ارساری و چودر از قدیمترین ایلاتی بوده‌اند که قالیبافی در آنها رواج داشته است و هر کدام از آنها نقوش مربوط به قبیله خود (توتم) داشته‌اند. 
تاریخ قالی ترکمن انعکاسی از تاریخ این قوم است. همچنان که در مورد تاریخ هیچ قبیله یی نمی توان با اطمینان سخن گفت، بیان تاریخ قالی ترکمن نیز خالی از اشکال نیست الگوی کلی قالی ترکمن نشان از تحولات شدید ندارد، زیرا به صورت نقش‌های تکراری باقی مانده است.

این نقش‌ها در ایران بیش از ششصد سال سابقه دارند و در بسیاری از مینیاتورهای قرن هفتم هجری به بعد منعکس شده‌اند. از آنجا که کهن ترین قالی به دست آمده ی جهان نیز دارای نقش های تکراری است، باید پذیرفت که نقش‌های ترکمنی در یک مرحله ی ابتدایی باقی مانده اند.

تار و پود قالیهای ترکمنی در بعضی از موارد از پشم است و آنها از پشم گوسفندان خود برای بافتن چنین فرشهایی استفاده می کنند. قالی ترکمن را زنان بر روی دار افقی و در درون چادر می افند، در نتیجه بافت قطعات کوچکتر، رواج دارد. علاوه بر قالی، انواع دیگری از بافته های فرش و گلیم گونه نیز که عمدتاً کاربرد ویژه ای دارند در مناطق ترکمن نشین تولید می گردد که از آن جمله می توان به خورجین، آلمالیق و اجاق باشی اشاره کرد
امروزه ترکمنها، بیشتر به بافت پشتی قارچین مشغولند و تقریباً انواع دیگر بافته ها را به فراموشی سپرده اند و اغلب به بافت یک نوع قالیچه مشغولند. گاهی برخی بافنده ها از سر تفنن کیفهایی هم برای خانمها می بافند. امروزه پلاس یا گلیم خیلی کم بافته شده و اجاق باشی یا آلمالیق دیگر بافته نمی شود.
بهترین بافته های قالی ترکمن مربوط به “ایل تکه” است. تعداد بافته های ایل تکه کمتر از بافته های دو طایفه یموت است، آتابای در کیفیت بافندگی سپس از تکه قرار دارد و بیشترین حجم قالی را تولید می کند. جعفربای سپس از آتابای قرار دارد و تولید آنهم کمتر است.

torkaman 1207 - تاریخچه، ساختار، نقش‌مایه‌ها و طرح‌های فرش ترکمن

نوع گره قالیهای ترکمنی هم ترکی و هم فارسی است. ایل تکه بیشتر از گره ترکی استفاده می کند ولی در سایر مناطق گره فارسی هم استفاده میشود
شیرازه متصل در قالیهای ترکمنی به کار می رود و گلیم بافی فرشهای آنها از نوع فارسی است. بیشتر قالیهای ترکمن از نوع درشت باف هستند ولی در ایل تکه که بیشتر از ابریشم استفاده می کنند، ریز بافی تا حد رجشمار 40 و 50 دیده می شود. مهمترین ویژگی فنی بافت قالی آنها تک پوده بودن قالی آنها است (تک پود نازک) که به همراه قالیچه های بلوچ از بارزترین نمونه های این شیوه در این زمان هستند
به طور کلی می توان گفت فرش های ترکمن تخت باف هستند.
نقشه های ترکمنی اصیل همه تکراری هستند، یعنی از تکرار یک یا چند نقشمایه شکل می گیرند. “جان تامپسن” ویژگی نقوش قالی ترکمن را اینگونه توصیف می کند:
ویژگی بافت ترکمن “گل” است. هر کسی روزگاری عملاً دراین اندیشه رفته است که این نقش های دقیق چه معنایی دارد. اغلب نظریه ها می گویند که نقش های قالی ترکمن نشانه چیزی است، از جمله نظام آبیاری و مزارع، چادرهای یک اردو، و انواع گل. اندیشه‌ای دیگر این است که نقش های ترکمن از طرح های در هم رفته و رایج دوره ی تیموری گرفته شده است. این نظریه مبتنی بر شباهت گل های ترکمنی است با نقش های قالی هایی که در مینیاتورها تصویر شده است. متاسفانه شباهت فقط سطحی است …
نقش های تمرکز یافته از جمله نیلوفر آبی، شقایق، ابر، موج و نمونه های دیگر رایج هنری از شرق به هنر آسیای مرکزی راه یافته اند. آنها را از قرن نهم هجری (پانزدهم میلادی) در قالی ترکمن واز قرن دهم هجری (شانزدهم میلادی) در قالی های ایرانی می توان دنبال کرد….
به عقیده او ترکمنها نقشها را متمرکز (درهم فشرده) می کرده اند. انزوای فرهنگی آنان را در حفظ طرحهای کهنه کمک کرده است. اگر نقشی در قالی قدیم ترک (عثمانی قدیم و ترکیه امروز) پیدا شود کلید کار است
طبیعی است که تا همین حد اشکالات فراوانی بر این نظریه وارداست، به طوریکه می دانیم، “نیلوفر آبی” یا لوتوس از کهن ترین زمانها در هنر ایرانی رایج بوده است و در آثار پس از اسلام نیز همیشه دیده است
به عقیده “جان تامپسن” حلقه ابر نماد هر گونه حلقه، روزنه و امثال آن است. و رواج این نقش در قالی های ترک (آسیای صغیر) را به شکل گیری گل ترکمنی مربوط می داند. این حلقه ابر شناخته در ایران “میله بندی و در میان ترکمنها تمیر چین” (آهن چین) است و در نقش قالی بر مینیاتورهای قرن هشتم هجری دیده می شود
جان تامپسن ترنج هشت گوشه قالی ترک در قرن دوازدهم هجری را منشأ گلهای ترکمنی می داند در حالی که تنها بخشی از ظاهر آنها به هم شباهت دارد. و نموداری نیز در این مورد ارائه داده است. (نمودار در صفحه بعد) مهمترین مسأله در این است که محققانی نظیر تامپس هیچ گاه به نام اصلی این گلها توجه نمی کنند
در صورتی که گلی از حلقه ابر یا هر چیز دیگر گرفته شده باشد باید نشانی هر قدر هم کوچک وناچیز از آن سرچشمه در این گلها باشد، در حالی که حتی یک نمونه نمی توان یافت که آنرا بتوان به هنر چین یا آسیای مرکزی پیوند داد
ترکمنها گلهای اصلی قالی خود را نامهایی داده اند که صورت مهمترین آنها و معنی نام آنها مسائل بسیاری را روشن می کند
و چه زیبا گفته است بوگولیوبرف محقق نامی فرش ترکمن: “در فرش ترکمنی، ما به یک منبع زیباشناختی از کار و تلاش گروهی بر می خوریم که طی نسلهای متوالی گرد آمده است. بهترین و زیباترین آنها حفظ شده و اگر خطری در کمین این باز مانده های گرانبهای زمانهای دور دست و کهنه باشد همانا، شرایط تمدن و تاراجگری زندگی کنونی ماست.”
مهم ترین گلهای قالی ترکمن چنین است:

1- فیلپاای گول Filpay gül به معنی نقش کف ای فیل. نام گل بزرگی است (قابل مقایسه با چپات اشتر در سیستانی به معنی کف پای شتر).
2- چمچه čemče به معنی چمچه یا چمچه. چمچه لغت فارسی است به معنی قاشق گود.
3- کجبه kejebe به معنی کجاوه و گرفته از تلفظ بسیار قدیم واژه یعنی کجابه 
4- گولی گول Gulli gül به معنی نقش گل گلدار و آن نقش مایه یی است دارای گل های ریز 
5- دغا doqā به معنی طلسم. در ترکی ریشه ندارد و همان دعاست.
6- سکیز کله Sekiz kelle به معنی هشت کله. ترجمه از فارسی است.
7- سکیز قاپی Sekiz gāpi به معنی هشت در. ترجمه ی نادرست هشت بر است.
8- چرخ پلک Čarx palak به معنی چرخ فلک.
9- آینا؛ آینا گل āynā gölبه معنی نقش آینه.
10- آت ایاقی āt ayāqiپای اسب به تقلید از فیلپی گول
همانگونه که قبلاً ذکر شد، اکثر نقوش قالیهای ترکمنی از آنجائیکه بر گرفته از اشیاء کاربردی خاص و یا نمونه های طبیعی مشخص هستند لذا در اکثر موارد به همان نام موسوم شده اند. که برای نمونه موارد زیر را ذکر می نمائیم:
آدینه که به معنی اذین (زیور) است و به شکل یک زیور زرین هم هست؛ آینا؛ آینه؛ آیناقوچک (ترکیبی از آینه و قوچک)؛ اتنک، آذین )آذینک)؛ آلا و ترکیب های بسیاری با آن (سرخ، چند رنگ)؛ آق سرای (سرای سپید)، آلتی بازار (شش بازار، تقلید از چهار بازار، چهار سوق فارسی)؛ آلماباغی (باغ سیب)؛ اره گل (ترنجی که حاشیه ی دندانه دار، مثل اره دارد)؛
بادام؛ برکرک (رگبرگ)؛ بستان (بوستان)؛ بغلک (بغلک ستون، اصطلاح معماری)؛ بوتا (بوته، بته)؛ بورک (سه گوشه، سیستانی: بورک)؛ پارسی گل؛ پچ (پیچ)؛ پنجه گیره (دستگیره، پنجه گیره)؛ تاواقچا (طبقچه)؛ ترس حلقه (حلقه ی بر عکس)؛ تکبنت (ترک بند)؛ تمیر چین گل (ترنج آهنین، ترنج دارای میله بندی)؛ تومار (طومار)؛ تویه تاپان (پای شتر، سیستانی: چپات اشتر؛ این اصطلاح ترکمنی، ترجمه است)
سکر گل (شکر گل، گلشر)؛ سکر گیشیک (آب نبات)؛ تلبرگ (رگبرگ)؛ جودور (چاودار، جودانه)؛ جوز (juz
، جوز، گردو)؛ چتنک (چیده، شطرنجی، سیستانی: چیتانک)؛ چرخ پلک (چرخ فلک)؛ چمچه (چمچه)؛ چووال گل(ترنج جوال)؛ قارچین گل (ترنج خورجین)؛ خمتز (خمتاز، قیقاج)؛ خوناوا (خونابه، لکه ی سرخ)؛ هراتی (شبیه ماهی درهم)؛ دالموچ (دالموش)؛ دغا (دعا، بازوبند)؛ دغدن (داغدان)؛ رگمه (رگه، ردیف)؛ زولفی زر(زلف زر، رشته ی زرین)؛ زنجیر لیک (زنجیره)؛ ساری گیره (گیره ی زرد؟)؛ ساندیق (صندوق، نوعی ترنج، مقایسه کنید با کلاردشت: صندوقی به معنی ترنجدار)؛ سگداغ گول(گل سگداغ، داغ سگ)؛ سیمک؛ شخک (شاخک)؛ شهی نوز(شهنواز)؛ شیر پنجه (پنجه ی شیر)؛ غازایاق (پای غاز، پنجه ی غاز)؛ قچک (قوچک، سر قوچ)؛ کاساکلکن (کاسه ی گلکن، کاسه ی گلین که از خود نقش دارد)؛ کرمک (نقش ریز)؛ کمر (کمر)؛ کله (کله)؛ کویر گه (دنده، ترجمه ی غلطی از دندانه)؛ گلین بارماق (انگشت عروس، ترجمه از فارسی؛ در فارسی انگشت عروس، ابروی عروس و … نام چند نقش است)؛ گول (gül، گل)؛ گولی گل (گل گلدار، ترنج گلدار)؛ قورباغا (قورباغه)؛ گولپر (گلپر)؛ گومبذ (گنبد)؛ گیجک (کجک، زلفین)؛ گیره (گیره)؛ گیلیم (گلیم، نقش گلیم)؛ مشتی (مشهدی)؛ مورغن (مرغان)؛ میحراب (محراب، مهراب)؛ نقشی گشت (نقش گشت، شطرنجی)؛ نلداغ (نعلدان، داغ حاصل از نعل) و تعدادی دیگر …
همانگونه که می بینیم اکثر نقشمایه ها نام ترکی دارند ولی ممکن است در میدان هر قوم دیگری دیده شوند.
مثلاً داراق (شانه) از منتهی الیه شمال قفقاز تا میان لرها قشقایی ها و بلوچ ها؛ سو (آب)، آق سو (آب روشن) حاشیه باریکی است که در تمام ایران آب یا راه نامیده می شود، آل منجیک (منجوق سرخ) حاشیه ای از دامنه های ریز است که در ایران منجوق مروارید وامثال آن نامیده می شود. بعضی از نقشمایه های آنان هم به اعتقادات قبل از اسلام بر می گردد مثل القم (نوعی نشان)، بش آی (پنج ماه) و گرنه انواع گل (göl) یا آبگیر (برابر ترنج یا حوض فارسی)، جولبارس تاپان (پای پلنگ)؛ دیرناق (ناخن)، اریک گول (گل زرد آلو)؛ ایاق (پا) و … نامهای عادی برای نقشهای معروف است.
در آثار مردم شناسی به برخی از نشانه های کهن ترکمنها نیز بر می خوریم، نقشهایی مثل نر و ماده (از نقشهای اصیل قوم کوچ نشین) طلسم و امثال آن، دیده می شود.
می توانیم بگوییم که اصولاً عشایر به حسب فرهنگ و نوع زندگی خود نمی توانند نقشمایه هایی پیچیده داشته باشند و اگر اتفاقاً مورد پیچیده ای پیش آید نشان ذوق آزمایی است و بهترین نمونه آن در میان قشقاییها است
دسته یی از گل های ترکمن به نام ایل معروفند و معمولاً با نام ایل به کار می روند، مثل سالور گل، تکه گل و .. از قدیم ترین نمونه های قالی ترکمن تاکنون، اینها مهم ترین نقش مایه های قالی این قومند و در واقع بیش از هر نماد یا نشان دیگری، دلیل وابستگی بافته به ایل ویژه یی هستند
دقت در این گل ها چیزی از علائم قومی، مثل نشان یا توتم را کشف نمی کند. این گل ها اساساً هشت ضلعی هستند اما گاه تغییراتی می کنند. در این تغییرها زائده ها یا تزیین هایی به قالب اصلی اضافه می شود. تغییراتی بیرون هشت ضلعی ها، اضافه شدن قطعات ذوزنقه شکل است که در همه ی اضلاع صورت می گیرد ولی هیچوقت بیش از نیمی از طول ضلع را نمی گیرد. در دو ضلع جانبی کنگره ی بزرگی هم افزوده می شود که ذوزنقه را در بر می گیرد.
شکل اصلی معمولاً دارای دو محور است و این محورها فقط در پهلو ها تا منتهی الیه کنگره ها ادامه می یابد و به این ترتیب معمولاً تمام گل به وسیله ی این دو محور به چهار قسمت متقارن تقسیم می شود
در درون هشت ضلعی ممکن است هشت ضلعی دیگری، یک تا سه چهار ضلعی تودرتو یا شکل هایی با اضلاع موج دار پدید آیند. در فاصله ی این شکلها تزیین های اضافه تری مثل گل (شبدر، گشنیز یا جعفری)، مرغ، میله بندی، خاج، ضربدر و … قرار می گیرد و به این ترتیب مجموعه ی گل به صورت یک نقش پیچیده ی اسرار آمیز جلوه می کند. در تصویر دیگر ملاحظه می کنیم. در تصویر سمت چپ شکل زیر، چهار نوع از تزیین های داخلی گل ها را می بینیم
یکی از نقش مایه ها که اکنون در قالی ترکمن دارای بیش از بیست شکل مختلف و به ویژه نوع خاصی در هر ایل، طایفه یا حتی تیره است، همان چیزی است که در میان همه ی ترک زبانان هم به گول (gül) معروف است و در میان عشایر و روستاییان فارسی زبان حوض نامیده می شود. گل ترکمنی همان ترنج ایرانی است و در نقشه ی قالی های ترکمنی تکرار می شود
این نوع نقشه، یعنی نقشه ی با گل های تکراری (ترنج ترنج) تا پیش از دوره ی تیموری در قالی های گرانبها و درباری ایران رایج بوده است و در مینیاتورهای قرن های هشتم و نهم و اوایل قرن دهم هجری دیده می شود. اکنون گل‌های ترکمن دو دسته‌اند:
دسته‌یی بسیار شبیه به هم، به طوری که اگر آنها را با هم مقایسه کنیم، می‌توانیم به این نتیجه برسیم که احتمالاً سرچشمه‌ی همه‌ی آنها یکی بوده و در ذوق آزمایی‌های قومی از هم فاصله گرفته‌اند. از جمله:
دسته‌ی دیگر گل‌هایی که شباهتی به گل‌های دیگر ندارند و احتمالاً هر یک سرچشمه‌ی جداگانه‌یی داشته‌اند، از جمله:
دسته‌ی دیگر گل‌هایی که شباهتی به گل‌های دیگر ندارند و احتمالاً هر یک سرچشمه‌ی جداگانه‌یی داشته‌اند، از جمله:
شیوه زندگی هرملت وقومی آکنده ازآداب رسوم،عقاید،ایده‌ها و وقایع تلخ وشیرین می‌باشد. هرقومی به تناسب نوع زندگی و کار خویش ونحوه ارتباط اجتماعی باسایر اقوام و جوامع دارای نگرش خاص خود نسبت به شیوه زیست می باشد. دروادی فرهنگ باید گفت هرملتی برای خود حماسه و اسطوره‌هایی دارد که برای آن ملت مقدس و قابل احترام است. حماسه دردل ملت جای دارد ونماد،آرزوهای فروخفته، دست نایافته و سرکوب شده آن ملت است و قهرمان اسطوره‌ها روح و جسم انسان‌های تابع آن ملت بشمار می‌روند
اساطیر نماید.هنرحماسی عبارت ازکشف جنبه های مهم وحیاتی عمل اجتماعی انسان‌هاست با اين مقدمه باید گفت که ترکمن‌ها نیز همانند سایر اقوام و جوامع بشری دارای سمبل‌های خاص خود هستندکه این سمبل‌ها تنها ویژه ترکمن‌ها نیسیت بلکه به نسبتی در کل جهان می‌توان آنرا به اقوام مختلف تعمیم داد. بسیاری را عقیده برآنست که ترکمن‌ها قبل از ظهور اسلام توتم‌پرست بوده‌اند و عده‌ای نیز آنها را طبیعت‌گرا و طبیعت‌پرست می‌دانندکه حاکی از عمق ارتباط این افراد با طبیعت حکایت دارد.
بعضی نیز معتقدند”اغوزها(ترکمن های اولیه)قبل ازاسلام پیرو آیین شمینیسم(بودایی) بوده اندوبهخالق خود«اولوغ بایات»(خدای بزرگ) می گفته اند.آنان عناصر طبیعت مانندآفتاب،روشنایی،آب ودرخت را مقدس می شمرده اند. ترکمن ها آفتاب راسمبل پاکی،طهارت وسرزندگی می دانسته اند.قوچ دربین ترکمن‌ها سمبل قدرت وجنگندگی بوده است.ستاره قطبی نیز برای ترکمن‌ها محترم بوده است و آنرا بعنوان دمیرقازیق”( Demir ğaziğ (ستایش می کرده اند.”دمیر قازیق”بمعنای میخ بزرگ آهنی میباشد.سمبل استواری واستقامت!چون درسرزمین ترکمنها وزش باد شمالی همیشه شدیدتر بوده و عامل فروریختن آلاچیق ایشان می شده،آنها میخ بزرگ آلاچیق را همیشه دقیقا روبه شمال (رو به ستاره قطبی) می‌ترکمن‌ها پرنده‌ها را نماد عروج می دانند،عقرب زرد(ساری اوچیان/Sari uçyan) را نماد بدیمنی می‌دانند و معتقدند اگر عنکبوتی از ارتفاع بالا رود بدیمن است و چون پایین بیاید خوش یمن!
همینطور آنها به پرندگان شکاری علاقه خاصی داشته‌اند و چون معمولا قدرت و شوکت در بین هر قوم و قبیله‌ای ستودنی‌ست آنان به این پرندگان به دیده احترام می نگریسته اند بطوری که اکثر “تمغاها”(نشانه های قبایل 24گانه اغوز)الهام گرفته ازبازهای شکاری بوده است. ونیز ترکمن ها به اسب به عنوان یک حیوان مقدس می نگرند وهیچگاه تازیانه بر اسب نمی زنند.فیل راسمبل موضع برتر می داند و«فئل پای»((Fil payرا نمادی ازعظمت وبزرگی فیل می دانند.آنان به شتر به عنوان یک حیوان صبوروبردبارونیز به عنوان یک حیوان مبارک وخوش یمن احترام خاصیقائلند.و«آق کوشه ک»(Ağ köşek/شتر سپید) درفرهنگ فولکلور آنان نماد عروسی وسپید بختی می باشد.این سمبل ها همگی درفرش ترکمن بصورت نماد وسمبل آمال و ارزوهای جامعه ترکمنی وبصورت استیلیزه شده،ظهور وبروز یافته وجاودانه مانده اند.شکل وقالب فرش ترکمن و فرش های سایر ملل شرقی ،معمولا ازدو محدوده اصلی تشکیل می شود:1.متن یا زمینه 2. حاشیه
درشکل گیری ،ترکیب واتصال نقوش قالیچه ترکمن جز خط راست خط دیگری وجود ندارد.درقالی های ترکمن «موتیف»هایی وجود دارند فرم هندسی آنها بشکل بیضی(نمادزمین)یا دایره(نماد ماه بدر یا خورشید)است وبمنظور اجتناب ازترسیم خطوط منحنی،این گونه موتیف ها به صورت کثیرالاضلاع های منتظم نزدیک به فرم بیضی یا دایره درنقوش فرش ترکمن جای می گیرند.اندازه طرح «گؤل»Göl)/نقش)از علائم ممیزه اصلی فرش های قبایل گوناگون ترکمن می باشد.
نقش «ساق داق» (Sağ daq) (ترکیبی ازستاره هشت پربه همراه شعاعهای نور منشعب شده ازآن ) یکی از نقوش استعاری فرش ترکمن می باشدکه درحواشی پهن قالی به کار می رود.ستاره نشانه ی کورسوی امید بهنگام تیره روزیها وشکستهای پی درپی می باشد.رنگ ستاره وشعاعهای نوری منشعب ازآنها طوری انتخاب می شوندکه نمایانگر پرتو نور خورشید باشند(تبدیل کورسوی امید به منبع فیض،سعد وسعادت)
موش درفرهنگ ترکمن نماد دشمن زبون وخوارشده آن ملت است که درپی شکست ازترکمن ها راه فرار رادرپیش گرفته است ونقش «سئچان ایزی»( Ciçan izi/ ردپای موش) درواقع نمادی ازاین دشمنان شکست خورده می باشد که فرار کرده وتنها ردپایی ازخود بجا گذاشته اند.«سئچان ایزی»از کهن ترین نمادهای فرش ترکمن است وچه بسا از آغاز اولین جنگهای تاریخی ترکمنها با آنان بوده است!
نقش«قییچاق»(Ğyçak)فرم هندسی تغییر یافته نیزه می باشد که به اوساط چهار ضلع «یانقاق» (Yanğak/ گونه انسان) که کمی بطرف خارج برجستگی داردمتصل می شودوعمود بر آن قرار می گیرد.طول «قییچاق» درجهت طول افقی بلندترودرجهت عمودی کوتاه تر است.این نقش ازنمادهای جنگ است وسمبلی برای تهییج احساسات ترکمن برای شرکت درنبرد برای حفظ خاک به شمار می رود.آثار شبیه به این نقوش را می توان درمیان قبایل سرخپوست آمریکا ونیز قبایل ازتک درآمریکای لاتین مشاهده نمود. نیزه دراین نقش به وسط گونه انسان خورده است واین به این معناست که می توان مونجوق (mönjiğ) از دیگر نقوش کهن ترکمنی می‌باشد که ازرواج اعتقاد به طلسم و جادو برای دفع ارواح خبیثه دربین اقوام ترکمن درعهدقدیم حکایت می کند
هنرمند ترکمن درتقسیم بندی نقوش،هرخطی راسمبل بخشی ازبدن جانوریا قسمتی ازگیاه گرفته است.درخت درنظرترکمن سمبل رشدوبالندگی وزسیدن به کمال است.نقش کبوترمظهرپرواز ورسیدن به اوج است ونیز ازدیگر شاخصه‌های فرش ترکمن استفاده ازدوایر پیچ درپیچ به شکل هندسی بسیارزیبا می باشد واین نقوش برتارک فرش ترکمن فراوان می نشینند. باافزارجنگ،دشمن رامغلوب کردو خاک وطن را ازهجوم دشمن حفظ نمود.
اگرچه بافنده ترکمن به لحاظ تئوری آگاهیی نسبت به علم هندسه ندارد اما خود هندسه دان ماهری است که چگونگی بکارگیری زوایا، مناظر، خطوط ونقاط رانیک می داند وبه پیچیده ترین شکلی هندسه را درک میکند!نقوش هندسی غیر ازدستبافته ها، درزیورآلات،قاب دعا، گل یقه ها وحتی سنگ مزارها ودرآرایش احشام ترکمن ها نیز به چشم می خورند.بایدگفت ترکمن اهل نقش است، « نقشبند» است وشیفته نقوش هندسی ، و ” ناقئش”(گؤل)درکلام ترکمن هنر نقش اندازی براساس نگاره های کهن، جادویی، اسطوره ای وحماسی می باشد
صدای حرکت ایل(صدای سمّ اسبان وحشی دردشتهای هزارتو، سبز وبیکران،هی هی مردان، همهمه گوسفندان)صدای آب وباد و وطوفان، صدای نفس های صیادان ونمد مالان، خنده ها وگریه های کودکان ومناجات مردان وزنان؛ دربرخورد با احساسات، تمنّیات، آرزوها وذهنیات یک بافنده به شکل نقش‌مایه‌های فرش متجلّی می گردد ودرواقع « نقش» چیزی جز ورود یک ذهن پرسشگربه تاریکترین واسرارآمیزترین هزارتوهای زندگی بیش نیست وحدیث مکاشفه بافنده زن فرش ترکمن دررابطه با ایل وطبیعت نیز در همین نکته متجلی می گردد
ثروت وفقر، سلامت وبیماری، غم وشادی، بیم وامید، جنگ وصلح، هستی ونیستی دربین اقوام ترکمن به یکدیگر پیوسته اند وبراساس این مبلارزه وجدال دائمی انسان ومحیط برای هستن وبودن است که حماسه ها جان می گیرند، افسانه ها وداستانها ازدل انسان ها زائیده می شوندونمادها،نشانه ها وسمبل ها به وجود می آیند وبه این ترتیب باورها وبرداشتها بر خانه دل وتارک ذهن می نشینند وعصاره فرهنگ،هنر واعتقادات مردم ترکمن بصورت نقشمایه های جان درتاروپود قالی جان می گیرد وجاودانه می شود.
درباره “معماری ذهنی”بافندگان زن ترکمن بایدگفت ترکمن ها – بنابه شرایط محیط ونحوه زیست قبیله ای- دارای ذهنیت ساده ودرک بی واسطه ای اززندگی هستند ولی این سادگی ذهن رادرقالب پیچیده ترین طرحها بازتاب داده اند.
زن ترکمن کنش عقلمند ساده وبی پیرایه ای دارد ولی این کنشها به غامض ترین اشکال ورمزآلودترین نوع در نقوش فرشها بازنمایی می شوند.وی براساس “معماری ذهن” خود ساده ترین شکلهای طبیعی را به صورتی پیچیده به نقش می کشد وبه باوری، وی ساده می اندیشد وپیچیده می آفریند
پیچیده ترین اشکال درفرش ترکمن، اشکال زیستی است ودرعین حال رؤیایی ترین نقوش ترکمنی نیز به شمار می رود.این نقوش آرمان ها وایده آل های قوم ترکمن رابرای زیستن درسرزمینی وسیع باچشم اندازی طبیعی درداخل خانه هایی بامعماری دایره وار( آلاچیق) که سمبل نامتناهی بودن است به نمایش می گذارند
آلاچیق مأمن امنی برای ترکمن هاست که معماری آن براساس نیازهای طبیعی وسازگار بامحیط اطراف وی ساخته شده است. موادسازنده آلاچیق چوب ونمد است که هردوی این ابزاررا ترکمن‌ها ازطبیعت اطراف می گیرند. چوب ازجنگلهای اطراف آنها تأمین می شود ونمد نیز حاصل تلاش زنان است کهازپشم گوسفند حاصل می آید
نقش آلاچیق درقالی ترکمن هیچگاه بصورت مشخص وویژه جلوه نکرده است امّا دوایرمتعدد ونیزاشکال ونقوش شبیه به آلاچیق درفرشهای ترکمن مؤید برداشت و طرز تلقی متفاوت زنان ترکمن از زیست- بوم اطرافشان می‌باشد
درنهایت باید افزود که تمامی هنرهای مردم ترکمن ارتباط مستقیمی با طبیعت اطراف دارند ومحیط وطبیعت مادر، منشأ و سرچشه زایش هنر درمیان مردم ترکمن می باشند.بازنمایاندن نقوش فرش ترکمن نیز چیزی جز بررسی رابطه بین سمبل های طبیعی و جاری بین این ملت و نیز ارتباط بین “معماری ذهنی”زنان ترکمن باطبیعت پیرامون نیست و این امر می‌تواند درحالت کلی تر یک قاعده برای مطالعات بیشتر روی فرش ترکمن باشد

منبع:

www.margush.ir
مارقوش ترکمن صحرا – ياشار نيازي

1449 229 – 1228 222
موبايل : 1449 229 0939

استفاده از مطالب سايت با ذکر منبع مانعي ندارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا