تحليلي بر شعر معاصر تركمن/دكتر عبدالرحمن ديهجي
مارقوش : بعداز ظهر روز جمعه ششم خردادماه 84 جلسه عمومي انجمن شعر و ادب ميراث با حضور شاعران و نويسندگان و مشتاقان ادبيات تركمن در كتابخانه عمومي گنبد برگزار گرديد. در اين جلسه ابتدا منصور طبري رئيس انجمن ميراث گنبد ضمن خوشامدگويي، از برنامه جديد انجمن مبني بر دعوت مستمر از اساتيد و صاحبنظران علم و ادب منطقه در جلسات انجمن خبر داد.
سپس عبدالرحمن ديهجي شاعر و نويسنده شاخص تركمنصحرا و مهمان مدعو انجمن سخنراني خود را در موضوع وضعيت شعر معاصر تركمن آغاز كرد.
در ابتدا وي درباره تعريف شعر اظهار داشت: «بنا به نظر بزرگان ادب، شعر دو گونه تعريف دارد. يكي قبل از سرودن و ديگري بعد از سرودن. قيسرازي شعر را كلامي موزون و مقفي و متساوي و متكرر دانسته است. و ارسطو شعر را كلامي خيال انگيز ميداند.»
ديهجي افزود: «بين نظم و شعر مرزي به نام خيال وجود دارد. و بايد بين اين دو فرق قائل بود. برخي سرودههاي مختومقلي به نظم و برخي به شعر است.
آلن منتقد فرانسوي شعر را پس از خلق شدن تعريف ميكند و به بيان دكتر شريعتي اگر احساس را به نظم بيان كنيم، هر چند زيبا هم باشد در قالب شعر نمي گنجد. مخلص كلام آنكه هرگاه زبان از گفتن بازماند شعر پديد ميآيد.»
عبدالرحمن ديهجي در ادامه گفت: «نزار قباني شعر را رقص با كلمات ميداند و شعر را رقص با تمام اجزاي درون، رقص با تمام روياهاي ممكن و ناممكن معرفي مي كند. مولوي با رقص ميسرود و مريدانش مينوشتند.»
ديهجي اذعان داشت: «شعر حالات روحي و هيجان آدمي را ميرساند. شعر از ناخودآگاه انسان ميتراود. ادبيات هم مانند ديگر فنون و علوم بايد همپاي زمان پيش برود و ما شاعران بايد خودمان را با زمان تطبيق دهيم.»
عبدالرحمن ديهجي در تقسيم شعر به متعهد و غيرمتعهد گفت: «شعر متعهد در خدمت به انديشه و مردم سروده مي شود؛ اما در شعر غيرمتعهد فقط درونيات شاعر منعكس مي گردد.»
ديهجي در رابطه با شعر معاصر تركمنستان گفت: «ادبيات سوسياليستي اعتقاد به جمع دارد و تعهدگراست. در سالهاي 1960 فضاي ادبيات در تركمنستان بازتر شد و چهرههاي ممتازي چون كريم قرباننفس، بردينظرخداي نظر و قرباننظر عزيز پديد آمد.»
ديهجي درباره كريم قرباننفس گفت: «كريمآغا زيبا ميگويد. اشعارش را ولو در موضوع وعظ و نصيحت بصورت قوي بيان ميكند. او نكات ريز و ظريف را در شعرش مي آورد. كريمآغا در قالب رئاليسم اجتماعي سرآمد شاعران تركمن است.»
مدير مسؤول هفتهنامه صحرا افزود: «در شعر خوب عاري از مستقيمگويي است؛ خواننده خود براي درك مفهوم بايد تلاش كند و در واقع مشاركت داشته باشد.
شعر نو در ايران با نيما يوشيج در دوران مشروطه آغاز شد. نيما وزن را كاملا ميشكند؛ كوتاه و بلند ميكند و در تنگناي قافيه نيست. در تركمنستان شعر نو به گونهاي ديگر پاي ميگيرد؛ ولي فرم و شكل شعر سنبي در آن كمتر عوض مي شود.»
ديهجي درباره شعر سپيد گفت: «اينگونه اشعار داراي ريتم دروني و احساس است. در شعر سپيد قافيه و وزن كاربرد ندارد كه نمونههاي قوي آن را در اشعار شاملو و فروغ مي بينيم.
شعرهايي كه به نام آق قوشغي در تركمنستان سروده ميشود، شعر سپيد در معناي واقعي آن نيست و بيشتر در قيد و بند شعر آزاد است. اما خوشبختانه در تركمنصحراي ايران ما شاهد ظهور شاعران نوگويي در ميان نسل جوان ميباشيم كه نويدبخش فرداهايي درخشان است. مثلا اشعار شادروان آنهمحمد ساده نمونههايي عالي از شعر سپيد تركمن را به دست ميدهد.»
ديهجي به دو جريان ادبي در ميان تركمن هاي ايران اشاره كرد و گفت: «در تركمنصحرا دو جريان شعر نو، اعم ازشعر ازاد (اركين قوشغي) يا شعر سپيد (آققوشغي) و نيز شعر كلاسيك يا سنتي هر دو به موازات هم ديده ميشود.
ادبيات ما در دوره جديد به اشعار تازه و بكر نيازمند است، كه متاسفانه ما در اين زمينه ضعف داريم. البته برخيها در اين زمينه خوب كار كردهاند.» ديهجي به نمونه اشعار مرحوم نازمحمد پقه و انهمحمد ساده و همچنين ستار سوقي و عبدالقهار صوفيراد اشاره كرد و گفت: «شعر بايد از روح و جان آدمي نشأت بگيرد و به بيرون تراوش كند؛ تا جايي كه شاعر در آن متجلي گردد. مثلا هنگام خواندن اشعار كريم قرباننفس احساس ميكنيم كه گويي شاعر با ما مشغول كفتگوست. اسرار دروني شاعر بايد با شعرش تراوش كند و در واقع شعر، خالق خود را فرياد بزند.»
ديهجي درباره شعر طنز اظهار داشت كه: «در اين زمينه بايد بيشتر كار شود. در طنز بعد اجتماعي قوي است.» ديهجي آن گاه نمونهاي از اشعار طبري را قرائت كرد و گفت: «اين اشعار يادآور عبيد زاكاني شاعر قرن هشتم مي باشد.
طنز به سه دسته: طنز شخصيت، موقعيت و لفاظي تقسيم مي شود. كه از ميان اينها لفاظي كمترين اثر را دارد و آن دو ديگر تأثير زيادي دارند.
تاريخ، اشعار ما را قضاوت خواهد كرد. اگر مي خواهيم اشعارمان در ميان مردم حسن قبول يابد، بايد مخاطبان خود را بشناسيم و تازگي و زيبايي در آن بكار ببريم. شعر آب را گل نكنيم سهراب سپهري با وجود سادگي بسيار زيباست و يا شعر حيدرباباي شهريار نمونه والاي يك شعر موفق و جاودانه است.»
ديهجي گفت: «از اشعار گذشته تجربه بگيريم و ارتباط بيشتري با يكديگر داشته باشيم.
شاعر و نويسنده برجسته تركمن صحرا عبدالرحمن ديهجي پس از اتمام سخنراني به سوالات شاعران پاسخ داد.
ديهجي در مقايسه شاعران تركمنستان با ايران گفت: «شاعران تركمنستان دانشگاهديده هستند و از ادبيات روسيه بهرهمند شدهاند. زبان تركمني در آن كشور تدريس مي شود و به حد رشد رسيده است؛ اما ما از اين امكانات محروميم. ما بايد از زبان غني آنها استفاده كنيم و از ادبيات و تجربيات شاعران بزرگ جهان همچون ناظم حكمت، محمود درويش استفاده كنيم.»
ديهجي علل عدم رشد ادبيات تركمني در ايران را اجرا نشدن اصل 15 قانون اساسي دانست و گفت: «با اجراي اصل 15 بيشتر مشكلات ادبي و فرهنگي ما از بين ميرود. اگر زبان تركمني در مدارس تدريس شود، بدون شك ادبيات تركمني رشد خواهد كرد.»
ديهجي درباره جهاني شدن شعر اظهار داشت: «جهاني شدن حتما با پيچيدهگويي قرين نيست؛ بلكه ساده گفتن هم ميتواند مد نظر باشد و زيبايي بيافريند. براي اين كار بايد بسيار تمرين كرد و بسيار نوشت تا به پختگي برسيم. حتي هنگام رسيدن به پختگي، باز به اخر راه نرسيده ايم و بايد به حركت خود ادامه دهيم. از ادبيات روستايي و منطقه اي بايد بيرون بياييم و دنياي روحي و دروني خود را در شعر تجلي سازيم.»
ديهجي در باب نقد شعر و شاعران اذعان داشت: «متأسفانه در ميان ما نقد مكتوب و علمي وجود ندارد و در تركمنستان هم بيشتر توصيفي است. در جامعه ما منتقدان افرادي منفور به حساب مي آيند! بايد راهي جست و نقد را ترويج داد. از همين مكانها و انجمنها نقد را شروع كنيم. براي نقد بايد همه نظراتشان را كامل بگويند و در اخر كسي كه نقد مي شود پاسخگو بايد باشد. متأسفانه بسياري از اوقات نقدها به جدلها و كينهها منتهي مي شود. در فرهنگ ما هنوز انتقاد جايگاهي ندارد و آن هم به علت عدم توسعه فرهنگي است.»
ديهجي افزود: «منتقد با نويسنده يا شاعر تفاوت مي كند. براي نقد بايد يك استعداد لازم در انسان باشد. نقد را بپذيريم. تمرين براي نقد ضروري است.»
در ادامه شاعران شيرين سخن تركمن ارازمحمد ارازنيازي، تويمحمد ايازي، رجب مختوم، جمشيد آقچهلي، احمد سارلي، عبدالملك خرمالي، عبدالقهار صوفيراد، خدر كرمي، حالت جرجاني، اسرافيل تكه و منصور طبري اشعاري زيبا قرائت كردند.
در پايان عبدالرحمن ديهجي شاعر و نويسنده صاحب نام تركمن براي قرائت شعر به تريبون دعوت شد وي قبل لز قرائت شعر گفت: «از شنيدن اشعار بسيار زيباي دوستان خوشحال شدم و باور كردم كه ادبيات ما در حال رشد و تكامل است و آينده ما روشن مي باشد.» وي سپس ترجمه فارسي اشعار كريم قرباننفس و خداينظرف را خواند و در ادامه دو شعر از سرودههايش را قرائت كرده، در پايان گفت: «شاعران و نويسندگان آثارشان را براي نشريه صحرا بفرستند و ارتباط فرهنگي خود را بيشتر نمايند.»
وي نشريه صحرا را متعلق به كل تركمنهاي شريف و آگاه دانست. دعاي خير حسن ختام برنامه بود.
در حاشيه نشست انجمن ميراث:
1- در اواسط برنامه از حاضرين پذيرايي به عمل آمد .
2- در اوايل برنامه خبرنامه انجمن ميراث توزيع گرديد.
3- پس از اتمام نشست ميراث، محفل دوستانهاي در منزل سبحانبردي حاجيليدوجي يكي از فعالان فرهنگي و سياسي گنبد به عمل آمد.
4- شعر شاعر جوان و دانشجو اسرافيل تكه كه براي قربانگلدي آهونبر سروده شده بود مورد توجه حضار قرار گرفت.
5- ساعت برگزاري جلسات انجمن 5 عصر روزهاي جمعه اعلام شد.
6- پس از اتمام جلسه عكس يادگاري از شاعران و نويسندگان گنبد گرفته شد.
منبع: سایت انجمن میراث / گزارشگر: لطيف ايزدي
سخنرانی زیبایی بود لیکن شما که بر مسند استادی تکیه زده اید چرا چاره جویی نمی کنید که علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.به جای نقل قول و انتقال اقوال به اذهان بهتر آن است که سندی از خود ارایه دهید و به استناد از تالیفات تان پیش روید ما هم می دانیم که متاسفانه ادبیات ترکمن را تنها با مختومقلی می شناسند حال آنکه مختومقلی ها بسیارند لیکن آنکه بسیار سفر کرد و بسیار مردم بدید شهره ی خلق شد.لیکن نگاهی به آثار آمان ککیلف برهان الدین سیواس لی و کریم قربان نپس و همگنان وی در ایران و ترکمنستان شاهد این مدعاست که قدر مطلق نمی توان بر یکه تازی فردی تکیه زد و دیگری را به زمین زد.من خود در حال حاضر موضوع پایان نامه ام کریم قربان نپس می باشد و هرچه که اشعار این بزرگمرد را می خوانم به عجز خود در غفلت از ادبیات ترکمن پی می برم.خاصه که بعضی ازین ادیبان علاوه بر شاعری به ترجمه و پرداختن به داستان و رمان نیز مفتخرند و جمع اینان در یکی گواه بر بلندی اندیشه و قدرت قلم اوست.