ترکمنها در دوره سلجوقیان
ترکمنها در دوره سلجوقیان
نقشه امپراطوری ترکمنهای سلجوق
اتحاد و وحدت اوغوزهای سلجوق در قرن پنجم هجری بوجود آمد. سلجوق و پدرش «توتاق» بر طوایف و تیره های اوغوزهای حوزه سیردریا حکومت می کردند.
اینان با یبغو رهبر اوغوزهای سیردریا دشمنی را آغاز کردند و بالاخره در اواخر قرن پنجم مسئله با قطع رابطه تمام گردید و سلجوق از یبغو جدا گردید و با متحدان خود از آن ناحیه رفت. در آن ایام وی 1500 شتر، 50 هزار گوسفند و 100 نفر رفیق جانباز داشت. سلجوق و یارانش دین اسلام را پذیرفته جزء تیولداران سامانی ها در آمدند. به این ترتیب اوغوزهای سیردریا با دو دسته تقسیم شدند یک دسته در «ینی کنت» و دسته دیگر یعنی سلجوقیان در منطقه جنوبی یعنی شمال خراسان مسکن گرفتند. مورخان این دوره به اوغوزهای ینی کنت، اوغوز و به سلجوقیان نام ترکمن اطلاق کردند.
درباره اوضاع اقتصادی اوغوزها در قرن هشتم هجری اطلاعات خیلی کم است ولی از زمانی که سلجوق ها اسلام را پذیرفته در خدمت سامانی ها درآمدند از نظر اقتصادی رشد کرده و ابن اثیر از نوکران و برده های آنان خبر می دهد.
در سال 416 هجری گردیزی از شورش برده ها علیه سران سلجوقی خبر می دهد. اینان با 4000 چادر به سوی سلطان محمود غزنوی شکایت برده خواستار اسکان در ناحیه شمال خراسان می شوند بعد از مدت ها رفت و آمد محمود آنها را در صحرای وسیع ترکمن اسکان می دهد. آن دسته از ترکمن هایی که در ماوراء النهر ماندند در شرایط بد سیاسی واقع شدند، سرکرده سلجوقیان با قراخانیان دشمنی آغاز کرده بالاخره در سال 426 هجری مجبور به ترک بخارا شدند و در خوارزم مسکن گرفتند ولس سرانجام در سال 427 هجری در خراسان مسکن گرفتند و در شهر نسا پسر سلجوق موسی با خواهرزاده های خود طغرل بگ و چاغری بگ رهبری ایل سلجوق را بعهده گرفتند.
در آن ایام در خراسان اوضاع سیاسی پیچیده بود، شورش ترکمن ها علیه محمود غزنوی شروع شده بود. باج و خراج فراوانی که از ترکمن ها می گرفتند باعث شورش بود، باجگیران علاوه بر باج املاک زن و بچه های آنان را نیز به دربار می بردند. در سال 416 هجری ترکمن ها نیز که جزء رعایای غزنویان درآمدند در فشار این باج و خراج واقع شدند بالاخره ترکمن ها دوام نیاورده در سال 418 هجری شورش آغاز کردند بنا به خبر گردیزی لشکریان شاه از عهده آنان برنیامده عده زیادی لز لشکریان شاه نابود شدند. محمود غزنوی مجبور شد گارد مخصوص سلطنتی را برای سرکوبی گسیل دارد و در نزدیکی فراوه جنگ خونین در گرفت. در این نبرد لشکریان محمود پیروز شده 4000 ترکمن هلاک گردید. دسته ای از ترکمن ها به سمت کوه های بلقان گریختند، و دسته دیگر در آذربایجان و عراق اسکان یافتند.
شورش ترکمن ها در عهد مسعود شدت یافت، مسعود دستور داد که 50 تن از سرداران ترکمن را در دعوتی که شده بودند خائنانه بکشند این مسئله سبب بروز خشم و غضب ترکمن ها گردید، جنگ آغاز گشته و مسعود اسرای ترکمن را در زیر پای فیلان می کشت در حالیکه تمامی ترکمن ها در نبرد شرکت داشتند.
بیهقی از طوایفی نظیر قزل، یاغمور، «بلقان داغ» یاد می کند. طی نبرد های زیاد بالاخره در سال 432 هجری غزنویان شکست سختی خوردند، وقتی سلجوقی ها نیشابور را فتح کرده، طغرل با احترام وارد مقر حکومتی گردید. بیهقی که خود ناظر ورود طغرل بوده می نویسد: «در کنار طغرل 3000 سوارکار که اکثر آنها باسواد بودند دیده می شد. بر لباس طغرل کمانی آویزان و از کمربند وی 3 تیر حمایل شده بود. وی قبائی مخملی و عمامه ای توپازی (نوعی پارچه) و نیم چکمه برپا دارد.» طغرل بگ بر نیشابور و برادرش چاغری بگ بر مرو حکومت کردند.
در تابستان 432 هجری چاغری بگ بلخ و سپس و خوارزم را فتح کرد و طغرل شهرهای گرگان، طبرستان و آذربایجان را گرفته، شهر ری را پایتخت خود قرار داد و سپس در سال 1054 میلادی عراق و ارمنستان را نیز ضمیمه خاک خود نمود.
اختلاف سلجوقیان با ترکمن های اغوز
ادامه جنگ های بیهوده و کشورگشایی ها مورد اعتراض واقع شد. یکی از سرکرده ها به نام «ابراهیم ینال» علیه طغرل به پا خاست. طغرل با از دست دادن تعداد زیادی سرباز ، به طور پنهانی نزد چاغری آمد، این دو بر ابراهیم بنال پیروز شده وی را با زه کمان خفه می کنند طغرل تا آخر عمر به جنگ و کشور گشایی ادامه داده نواحی قسطنطنیه را فتح کرد در نتیجه عده زیادی از ترکمن ها- اوغوز در آسیای صغیر ماندگار شدند. تاریخ این ترکمن ها به تاریخ آذربایجان بستگی دارد نه به تاریخ ترکمن های ماوراءالنهر و خراسان.
برای کنترل این نواحی وسیع سلجوقیان احتیاج به دولت قدرتمندی داشتند، طبق گزارش بیهقی، از قانون نامه بخارا گرفته تا استفاده از وزیران ایرانی در تشکیل دولت استفاده گردید.
جنبش سلجوق ها در تاریخ ترکمن ها نقش مهمی داشته است. اوغوزها با متحدان سلجوق ها مخلوط شده در نتیجه این اختلاط، در پیدایی قوم ترکمن اهمیت بسزایی دارد در این ترکیب اوغوزها تنها به صورت یک عنصر معمولی در نیامده بلکه تشکیل دهنده و رهبری کننده این اقوام بودند. در تشکیل این اقوام، ساکنان نسا، ابیورد و خراسان و دهستان قرار داشتند. بنابراین ترکمن ها میراث دار تمدن شکوفایی گردیدند که از دریای خزر تا آمودریا و سیردریا ادامه داشت. امپراطوری سلجوقی در زمان آلپ ارسلان (465- 456 ه.ق) و پسرش ملکشاه رشد زیادی نموده تا اینکه در زمان آلپ ارسلان تمامی ارمنستان فتح گردید.
در سال 463 هجری آلپ ارسلان پسرش ملکشاه را جانشین خود اعلام کرد و نامه وی را در خطبه نماز جمعه خواندند. در این سال ملکشاه برای تصرف ماوراءالنهر حرکت نمود وی بخارا را فتح نمود ولی در این سال در نتیجه زخمی که از سوی یکی از سرداران اسیر به وی وارد شده بود در گذشت.
بالاخره بعد از اختلافات و درگیری های زیاد «سنجر» توانست در سال 496 هجری خراسان را بدست گیرد.
سنجر یکی از آخرین شاهان پرقدرت سلجوقی بود وی تا سال 552 هجری خراسان را تحت کنترل داشت و بجای کلمه «ملک»، کلمه «سلطان» را برای خود به کار برد. سلطان سنجر پایتخت خود مرو را به صورت زیبایی تزیین کرد در سال 496 قراخانیان را نابود و ترمذ را فتح کرد و بالاخره از جرجان تا ماوراءالنهر را در دست داشت ولی این دولت زیاد دوام نداشت. (روابط سلاجقه و ترکمنان غز به علت سوء اعمال تحصیلداران مالیاتی خصمانه می شد و یک بار این امر منجر به کشتن مامور مالیاتی گردید. بعدا سلطان سنجر دستور داد که ترکمن ها 30000 گوسند جریمه دهند. «راحه الصدور- ص177» )
در قرن هفتم سنجر به عنوان یکی از پادشاهان ظالم نشان داده می شود، وقتی سنجر به طرف شرق رفت روایت «پیرزن و سنجر» شهرت یافت. این روایت در کتاب مخزن الاسرار (خمسه نظامی) آمده است، دهنه اسب سنجر را پیرزن به دست گرفته چنین می گوید:
پیرزنی را ستمی در گرفت ……………. دست زد و دامن سنجر گرفت
کای ملک آزرم تو کم دیدم ……………. وز تو همه ساله ستم دیدم
شحنه مست آمده در کوی من ………. زد لگدی چند فرا روی من
شورش قراخانیان در نواحی مختلف ماوراءالنهر و اوغوزها و سایر ترک زبانان پایه های حکومت سنجر را سست کردند. این اوغوزها و سایر ترکان سواحل دریای خزر را در قرن هفتم به نام عمومی ترکمن ها اطلاق می کردند.
سنجر طی فرمانی ترکمن ها را به عنوان شحنه (شهربان) انتخاب کرده و به آنها زمین و اقطاعات داد. در شجره تراکمه گفته شده است «سلجوقیان اگر چه خود را ترکمن می گفتند ولی به ترکمن ها هیچ فایده ای نرساندند آنا در آغاز قدرت و حکمرانی خود را ترکمن های «قونیق» می خواندند ولی بعد از آنکه کاملا نیرومند شدند خود را افراسیابی و از کیخسرو تورانی دانستند و گفتند که ما به افراسیاب پناهنده شده و در آنجا رشد کردیم و نسبت خود را به افراسیاب رساندند.»
ترکمن ها در مورد به قدرت رسانیدن سلجوقها نقش مهمی بازی کردند، آنا در تمامی جنگ های سلجوقیان در آذربایجان و ری و در آسیای صغیر و سوریه شرکت داشتند. طوایف مختلف ترکمن تا اسپانیا پیش رفتند. کمی بعد ترکمن ها در داستان های قهرمانی حبشه ای ها آمده است.
این مهاجرت و کوچ بیشتر در پراکنده شدن ترکمن ها تاثیر داشت. علت عمده رشد ملوک الطوایفی در بین ترکمن ها حمایت سلجوقیان از خان- بگ های ترکمن بود. مراتع وسیع دامداری در اختیار خان ها قرار داشت، در نتیجه مالداران زیر پرچم آنها درآمدند. برای ترکمن ها شحنه انتخاب شد و به این ترتیب کسب مرتع با اجازه آنها بود و کسب خراج به عهده آنها بود. فرمان های سنجر برای انتخاب شحنه به دوران ما رسیده است، که دو نامه را از کتاب عتبه الکتبه (مجموعه مراسلات دیوان سنجر) نقل می کنیم:
منشور تفویض شحنگی ترکمنان
« … ما نیز بر وفق آن تقدیم مصالح او (خداوند) از لوازم می شمریم و اقطاعات که در نواحی گرگان به نام او (خدا) بودست بر موجب مشروح و مقرر فرمودیم و شحنگی دهستان و نیابت ایالت در آن ولایت و نگاه داشتن شهرستانه و جزء آن و ترتیب و حشم ترکمنان که بدان نواحی باشد بر مقتضی مثال عالی اعلاه الله او را مسلم داشته معروفان حشم و متجنده و رعایا که در آنجا متوطن اند بدوی و حضری بوی سپرده تا ایشان را نیکو می دارد و همگنان را در کنف رعایت و اهتمام خویش آرد و به مهمات ملک قیام نماید.
فرمان چنان است که امرا و معروفان و سالاران منقشلاق و شهرستانه و غیر آن و کافه رعایا دهستان فرمان را به انقیاد مقابل کنند و در جمله جمال الدین منتظم باشند و در مصالح و مهمات رجوع به او کنند و از صواب دید او نگذرند و نواب او را تمکین دهند و سخن ایشان را مسموع دارند و متابعت و مطاوعت جانب او را واجب دانند.»
ان شاء الله تعالی
نامه دوم
منشور تفویض شحنگی ترکمنان و اقطاعات دیگر
«مستحق ترین رعایا به نظر عنایت و ارعاء اختصاص فرمودن به عاطفت مقیمان صحرا اند که از آبادانی دور باشند و اخبار سرّاء و ضرّاء ایشان دیرتر به درگاه رسد بر مقتضی این مقدمه رأی چنین دید که شحنگی و تیمار داشت. خیول امراء و سالاران ترکمان گرگان و مضافات و نواحی آن امیر اسفهسالار اجل کبیر، مظفر منصور برادر شمس المله «اینانج بلکا الغ جانداربیک» ادام الله تاییده را فرمودیم با آنکه در لشکر داشتن و رعیت نواختن عرقی نزاع است و به منصبی سنی انتصاب دارد تربیت در کنف رعایت ما یافته است.
فرمان چنان است که جماعت امرا و سالاران و مقدمان ترکمانان گرگان و نواحی آن به جملگی اعزهم الله در مهمات و مصالح رجوع به جانب برادری «الغ جاندار بیکی» کنند و ملتسمات خویش به دیوان او باز نمایند و از صوابدید او نگذرند و در خدمتی و مهمی که او را فرمودیم متابع او باشند.»
خواجه نظام الملک در سال 448 هجری در رهنمودهای خود درباره ترکمن ها می نویسد:
« هر چند که ار ترکمنان ملالی حاصل شده است و عددی بسیارند ایشان را بر این دولت حقی ایستاده است که در ابتدای دولت خدمتها کرده اند و رنجها کشیده و از جمله خویشان اند و از فرزندان ایشان مردی هزار را نام باید نبشت و بر سیرت غلامان سرای ایشان می باید داشت که چون پیوسته در خدمت مشغول باشند آداب سلاح و خدمت کنند و آن نفرت که ایشان در طبع حاصل شده است زایل گردد و هرگاه که حاجت آید پنچ هزار و ده هزار بخدمتی که نامزد شوند برنشینند و با تربیت و ساز غلامان تا از دولت بی نصیب نباشند و ملک را محمدت حاصل آید و ایشان خوشنود باشند.»
با این احوال تکیه گاه عمده سنجر به خانها و بگها بود. شرکت در جنگ از وظایف سنگین ترکمن ها بوده و نظام الملک سعی داشت عده زیادی از ترکمن ها را در اردوی شاه وارد کند.
شورش ترکمن ها علیه سلطان سنجر
در سال 525 هجری اوغوزها در شورشی که علیه سلجوق ها شده بود به رهبر بخارا آرسلان خان کمک رساندند تا این ایام آنان با قراخانیان و قارلیق ها نیز مبارزاتی داشتند. در سال 539 هجری اوغوزها تابعیت سلجوقها را پذیرفتند و ایشان تحت سرپرستی «امیر کماچ» در بلخ ساکن شدند. اوغوزها مجبور شدند که در جنگ بین امیر کوماچ و امیر تخارستان شرکت کنند این نبرد با کشته شدن ابن خلف شیبانی – امیر تخار- پایان یافت.
اوغوزها تحت تابعیت سنجر در آمده سردار آنها مجبور به زندگی در پایتخت سنجر گردید و سالانه 24000 گوسفند مالیات می دادند. خشم اوغوزها در نتیجه دادن خراج سنگین بالا گرفت و تعداد زیادی از مأموران مالیاتی را کشتند. خان سالار مرز خواست مسئله را پنهان نگه دارد ولی دشمن دیرینه اوغوزها یعنی امیر کوماچ برای خواباندن شورش حرکت کرد. اوغوزها که از بی رحمی امیر کوماچ خبر داشتند سعی کردند از طریق مسالمت آمیز مسئله را حل کنند ولی امیر کوماچ تمامی راه های صلح را رد کرد و در طی نبردی دلیرانه اوغوزها پیروزی کسب کردند و امیر کوماچ و پسرش را کشتند. به این ترتیب شورش اوغوزها بالا گرفت.
راوندی در این باره می نویسد: « وقتی سلطان سنجر خبر شورش را شنیند با غضب به امرا گفت: به این حرکت ها نمی توان میدان داد.»
این شورش ها با مصلحت صلح جویانه سرداران اوغوزی می خواست پایان پذیرد ولی سنجر آن را نپذیرفته برای سرکوبی اوغوزها در بهار 548 هجری حرکت کرد. اوغوزها به سمت کوه ها عقب نشینی کردند، سایر ترکان به اوغوزها پیوستند. اوغوزها در داخل کوه ها موقعیت جالبی کسب کردند و چادرهای خود را برپا کردند و در پشت سنگرها به نگهبانی پرداختند. سپاهیان سنجر از جنگ در کوهستان ناراضی بودند ولی بعضی از سرکردگان مثل «مؤیدابا (مویدای ابه)» و کوماچ جنگ را ادامه دادند. از بهار تا تابستان 548 هجری جنگ ادامه داشت. اوغوزها با شبیخون های خود ضرباتی به لشکر شاه وارد می کردند. نوه کوماچ کشته شد و «مؤید ابا» فرار کرد و گارد شاهی نابود شد.
ابن اثیر می نویسد: « اوغوزها آنان را تعقیب کردن اسیر کردند، اجساد سربازان روی هم تپه ها شده بود و سر رهبران اسیر شده را از تن جدا کردند.»
سنجر به بلخ گریخت و طی نبردهای پراکنده به مرو پناهنده شد. سلطان سنجر اسیر گردید ولی خان های اوغوز نه تنها وی را نکشته بلکه با احترام از وی به عنوان پادشاه حمایت کردند. در نیشابور خان های خراسان سلیمان سلجوق را به عنوان شاه اعلام کردند. سلیمان شاه در سال 548 هجری به اوغوزها حمله برد و متحدانی در مرو پیدا کرد ولی اوغوزها متحدان شاه را کشته در همان سال نیشابور را گرفتند.
سنجر در بهار سال 548 هجری بعد از آزاد شدن درگذشت. مرگ سنجر در سست شدن پایه حکومتی سلجوقیان موثر افتاد. در غور خوارزم و سیستان حکومت های خودمختار محلی تشکیل گردید. در نیشابور مؤید ابا حکومت می کرد. امیر یناق (آی تاک) گرگان و دهستان را در اختیار داشت. سرداران اوغوزها مثل باختیار، توتی، آرسلان در خراسان قدرت یافتند، موید ابا را نابود کرده، قلعه های شامیران و دندانقان را در خراسان به تصرف درآوردند.
اوغوزها مانند سلجوقیان خواستند دولتی تشکیل دهند و برای این کار با اشراف خراسان متحد شدند. در خراسان ایل آرسلان و متحدش ینال که از طرف یاغمورها به سرداری انتخاب شده به سوی یازیرها هجوم آوردند. یازیرخان مجبور به فرار به اوغوزها گردید، در نتیجه به کمک اوغوزها در ناحیه کوپت داغ دولت یازیر را بوجود آورد که پایتخت آنها قلعه طاق (یازیر شهری) بود. در قرن هشتم هجری این دولت به حکومت خوارزم ملحق گردید.
گردآورنده: یاشار نیازی از:
سیری در تاریخ سیاسی اجتماعی ترکمنها- امین الله گلی
مارقوش / دايرة المعارف ترکمن صحرا
www.margush.ir
telfax: 0172-2221228
tel: 0172-2291449
mob:+98 9392291449
استفاده از مطالب سایت با قید منبع مانعی ندارد.