مارقوش – ناصر توسلی: ترکمنها یکی از متمدنترین و اصیلترین اقوام جهان هستند که با داشتن تاریخی هفت هزار ساله همیشه پشتیبان علم و هنر بوده و تلاش های بسیاری در زمینه گسترش علم و هنر جهان داشتهاند.
یکی از کشورهایی که ترکمنها در شکلگیری تاریخ آن نقش بسزایی داشتهاند کشور عزیزمان «ایران» است که به دلیل همسایگی تاریخی امپراطوریها و دولتهای مختلفی را در این کشور تشکیل داده و آثار معماری، علمی و هنری زیبایی را از خودشان به یادگار گذاشتند.
امروزه تاریخ ترکمنها مخصوصا تاریخ اشکانیان، در دانشگاههای معتبر دنیا از جمله دانشگاه معتبر گرانادا در اسپانیا و دانشگاه تاریخ و باستانشناسی ملی رم ایتالیا، در رشته تاریخ ایران باستان تدریس میشود.
اساتید این دانشگاه بر این باورند ترکمنهایی که در ایران با نام «اشکانیان» حکومت کردهاند، نسبت به سایر ترک نژادهای جهان متمایز بوده و یکی از اقوام جدانشدنی این مرز و بوم هستند.
در دوره حکومت ترکمنهای سلجوقی که مانند دولتهای ترکمنی دیگر، همیشه پشتیبان علم و هنر بودند، از آسیای میانه تا ترکیه، مدرسهها و کتابخانههای جدید احداث میشوند، در معماری، از هند تا ترکیه، نوآوریهای زیادی شکل میگیرد، خوشنویسی، سفالگری، نساجی و فلزکاری پیشرفت میکند، رصدخانهها و مراکز علمی جدید ساخته میشود، دانشمندان و شاعران جدید در آن دوره، در تمامی مناطق تحت حکومت ترکمنهای سلجوقی ظهور میکنند، مثل امام فخر رازی، امام محمد غزالی، سهروردی، جوینی، جوزی، انوری، خاقانی، نظامی، بیهقی، خواجه عبدالله انصاری، اسدی طوسی، ناصرخسرو، عمر خیام، سنایی، عبدالرزاق اصفهانی، کتابهایی مانند «الابنیه عن حقایق الادویه» در داروشناسی، «زادالمسافرین» در حکمت نظری، «کیمیای سعادت» و … نوشته میشوند.

یا به استناد نوشتههای پروفسور فاروق سومر در کتاب اغوزها منطقهای را که ترکمنها در یکی از دوران درخشان تاریخی خود سپری میکردند «ماوراءالنهر» میگفتند یعنی اراضی واقع در رودخانههای سیحون و جیحون، از این مناطق مذکور دانشمندانی همچون خوارزمی، بخاری، ماتریدی، فارابی، جوهری، «ابن سینا»، بیرونی و مرغینانی و سایرین ظهور میکنند.
در قرن پانزدهم و شانزدهم که عصر شکوفایی قومگرایی ترکی بود و زبان ترکی زبان رسمی کشورهای ایران و ترکیه و… بود، شاعران و هنرمندان فارسی زبان بسیاری از ایران جلای وطن کرده و به ترکمنها پناه میبرند.
کفایت کوشا در اثر «مهاجرت هنرمندان ایرانی به هند در دوره صفوی» توضیح میدهد: «در دوره صفوی، با مهاجرت گسترده هنرمندان و شعرای ایرانی به سرزمین هند روبرو هستیم که اوج این مهاجرتها در دوره سلطنت شاه تهماسب است.
طبع مالیخولیایی او، حرص مفرتش در ثروتاندوزی، عدم تمایل به سرمایهگذاری در توسعه و تحول هنر و ادب و قطع حمایت از هنرمندان و شعرا و اخراج نقاشان و هنرورزان از کتابخانه سلطنتی و … به مهاجرت گسترده اهل علم و ادب و هنر به سرزمین هند انجامید […]
همچنین گفته میشود عشق به هنر و سخاوت خان خانان، عبدالرحیم خان (فرزند بیرام خان بهارلی شاعر پرآوازه و خان ترکمن هند) […] موجب گردید تا شمار زیادی از هنرمندان و شعرای ایرانی، جلای وطن کرده و در جستجوی نان و نام، راهی هند گردند»؛
– کریم نجفی برزگر، استاد دانشگاه و رایزن فرهنگی ایران در هند، در اثر «نگاهی به نسخه خطی تذکره زعفرانزار کشمیر» نقل میکند: «در زمان حاکمیت سلطان آیبک (ژنرال ترکمن و از سلاطین هند) که کشمیر اوضاع اجتماعی مناسبی داشت، میر سید علی همدانی با هفتصد نفر از اهل فضل و دانش و حرفه و صنعت […] سرزمین کشمیر را برای اقامت و فعالیت برگزیده و در سال ۷۸۳ هجری بدانجا مهاجرت نمودند».
– عبدالباقی نهاوندی، مورخ و شاعر ایرانی، درباره زحمات خان خانان، بایرامخان شاعر و سیاستمدار مشهور ترکمن و فرزندش عبدالرحیمخان مینویسد: «اگر اهلیت و همت و سخاوت و استعداد او را طلبکار باشی، از اهل ربع مسکون، خصوصا از ایرانیان سؤال کن که بتواتر ایشان رسیده که در زمان وکالت و خان خانی، چه قسم احسانها به این گروه بیخانمان نموده […]
این سپه سالار (عبدالرحیمخان) بر ذمت همت والا نهمت خود واجب و لازم ساختهاند که هر کس از ولایت یا دیگر بلاد ربع مسکون به درگاه ایشان پناه آورد، به اندک زمانی کار او را به اعلی مراتب عز و علا رسانند و بلندآوازه گردانند».
یا در جای دیگر، شاعر ایرانی (نهاوندی) میگوید:
«در عراق پر نفاق این آرزو میسوزدم،
کز سخنسنجان بزم خان خانان نیستم»؛
صائب تبریزی، شهرت خودش را مدیون حمایتهای سیاستمدار ترکمن، عبدالرحیمخان در هند دانستند:
«پیش از این هرچه شهرت داشت در ملک عراق،
سیر ملک هند، صائب را بلندآوازه کرد».
– بوداق منشی، مورخ دوره صفوی، درباره خان خانان، بایرامخان باهارلی نوشتهاند: «به هر کس در ایران زمین وعده داده بود، یکی را صد کرد و کسی از لطف او محروم نشد».
******
هدف از نوشتن مطالب فوق این بود که میخواهیم بگوییم ما همیشه در این سرزمین و در کنار مردم این سرزمین بودهایم؛ و خواهیم بود.
همانطور که در تاریخ این کشور حضور پر رنگی داشتیم؛ حضور پر رنگمان را در هشت سال دفاع مقدس نشان دادیم؛ و این حضور پر رنگ را نیز همیشه در انتخابات مردمی نشان دادهایم و وظیفه خودمان را در همهی مواقع به عنوان ترکمن ایرانی به نحو احسنت به انجام رساندهایم و خواهیم رساند…
همانطور که تمام اقوام جهان نسبت به هویت، زبان، فرهنگ و نژادشان از خود علاقه و تعصب نشان میدهند، ترکمنها نیز نسبت به این موضوع بسیار حساساند و این مسئله مربوط به امروز نیست بل به درازای تاریخ است.
در زمان حکومت منفور پهلوی، ترکمنها همیشه شاهد ظلم شاهان پهلوی بودهاند و با سیاستهای نادرستی که در زمینه نابودی هویت و فرهنگ ترکمن به آنها اعمال کردند باعث شدند بسیاری از ترکمنها نسبت به هویت قومی خود بیاهمیت شوند.
و اما امروزه با وجود گذشت بیش از سی و پنج سال از انقلاب شکوهمند اسلامی، یکی از عوامل منفی در به خطر افتادن زبان و فرهنگ و هویت قومی ما نگاه نادرست به اصل پانزدهم قانون اساسی میباشد که هنوز به طور صحیح و کامل اجرا نشده است.
بیش از یک سال است که از وعدههای جناب دکتر حسن روحانی رییس جمهور عزیزمان در این خصوص گذشته ولی هنوز خبری از اجرایی شدن این اصل نیست.
« طبق اصل پانزدهم: زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است.
اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است ».
(قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران – فصل دوم : زبان، خط، تاریخ و پرچم)
جدا از این موضوع هر از چندگاهی شاهد شکسته شدن حقوق اقوام بجای حمایت از آنها از طرف مسئولین دولتی هستیم که یکی از مهمترین آنها موضوع انتخاب نامگذاریهای ترکمنی توسط ترکمنهاست که مسئولین ادارههای ثبت احوال نسبت به این موضوع بیاهمیت بوده، از خودشان کوتاهی نشان داده، مخالفت کرده و گاهی حاضر نمیشوند کودکان به دنیا آمده را که پدر و مادرشان دوست دارند نام ترکمنی برایش انتخاب کنند ایرانی حساب کرده و برای آنها شناسنامه صادر نمایند بندینوسیله میتوان گفت هویت ایرانی ترکمن نادیده انگاشته میشود !.
وقتی ما شاهد چنین مسائلی از طرف مسئولین هستیم به نظر می آید اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی یک خواستار و توقع بی جا از طرف اقوام است.
سوال ما این است که چطور افراد نا آگاهی همچون جناب آقای سیفالله ابوترابی و آقای ابوبکر دولّو که به نظر میآید حتی کوچکترین اطلاعاتی در زمینه اسامی ترکمنی، شناخت ترکمنها و تاریخشان ندارند در اداره ثبت احوال نشستهاند و به خودشان اجازه میدهند برای ترکمنها تعیین و تکلیف کنند؟
چطور توانستند به خودشان اجازه دهند زمانی که مقام معظم جمهوری اسلامی ایران و مسئولین دولتی تاکید به افزایش جمعیت دارند به یک نوزاد تازه متولد شده ایرانی ترکمن شناسنامه ندهند؟ مگر ترکمن یک ایرانی نیست؟ در کجای قانون اساسی نوشته است که پدر و مادر حق ندارند نام ترکمنی برای فرزندانشان انتخاب کنند؟ نادیده گرفتن این گونه مسائل و مشکلات مهم قومی شاید از نظر افراد نا آگاهی چون آقای ابوبکر دولّو و جناب آقای ابوترابی کار پسندیدهای باشد، ولی چنین مسائلی برای ملت ترکمن یک مشکل بزرگ محسوب می شود.
از استاندار محترم استان گلستان جناب آقای دکتر صادقلو، میخواهیم نسبت به حل این موضوع و چنین مشکلاتی اقدام نمایند. هنوز یادمان نرفته است که ایشان در مراسم بزرگداشت مختومقلی فراغی شاعر ملی گفتند: «ملت ترکمن عاشق ایران است. از اجرای سرود ای ایران توسط هنرمندان این مرز بوم بسیار خوشحال شدم». و در ادامه به نقل از دکتر روحانی گفتند: «ملت شریف ترکمن ملت با منزلتی است سعی شود منزلت آنان را حفظ کنید […]».
آقای استاندار آیا حفظ کردن منزلت این است؟ و اگر این است این چه حفظ کرد نیست که حق نداریم نام فرزندانمان را خودمان انتخاب کنیم ؟!!!
آیا همانطور که از اجرای سرود ای ایران توسط هنرمندان ترکمن خوشحال شدهاید از گذاشتن نامهای ترکمنی برای فرزندانمان خوشحال نمیشوید که اینگونه سکوت کردهاید؟
یا خبری از اینگونه مشکلات ندارید که باعث شدید یک نوزاد سه کیلویی، بیست کیلو کتاب ترکی و ترکمنی برای گرفتن نامش حمل کند و با گذشت بیش از بیست روز هنوز نتواند شناسنامه دریافت کند.
از آقای طبری شاعر و مترجم سرود ای ایران به زبان ترکمنی و خانواده ایشان میخواهیم در این خصوص کوتاهی نکرده و صبورانه عمل کنند، چرا که انتخاب نام مناسب برای فرزندان حق هر پدر و مادری است و نام ترکمنی همانطور که تاریخ نشان میدهد یک نام ایرانیست.
انشالله و به امید خدا امیدواریم که این مشکل هر چه زودتر از طرف مسئولین شهری و استانی بر طرف گردد.
و من الله توفیق
ناصر توسلی
مارقوش ترکمن صحرا / دایرة المعارف ترکمنهای جهان
www.margush.ir
بنده به عنوان یک ایرانی لازم می دانم شعری از کتاب آهنگ دل و عشق را که به سال 82 چاپ نمودم در اینجا بیاورم تا عمق ترکمن ایرانی را در شعرم بکاوید.
شعری با نام (انقلاب امام خمینی):
در آن هنگامه ی شوم و سترون و دلگیر
که آوای غریب گمگشته ها
به لرزه ات اندازد
یا بانگ بی هنگام مرثیه خوان ها نالانت کند
مردی از جنس شهاب صاعقه تندر
که می شناسد
مهر داغ غمدیده ها را
ز ره می رسد و با گرز برق افکنش
به کرنش می کشاند
دیو غرور ستم پیشگان را
حالیا نظاره به چشم دل
که بانگ هزاهز بلبلان عشق امید
به وجدت اندازد.
سلام برادر عزيز شعار ما استقلال ازادي جمهوري اسلامي مي باشد
بايد به عرض ان دسته از افرادي كه فكر ميكنه انقلابي اند و با اين كارا مي خواهند خود شيريني كنند ومقام هاي بالاتري بگيرند برسانم كه از خواب بيدار شوند
30ميليون نفر دنبال يك روحاني غليقدر راه افتادند انقلاب كردنند كه تو اين مملكت هر كسي هر غلطي دوست داشت نكنه.
برادر عزيز نگران نباش به حقت ميرسي