آداب و رسومتاریخ

تنور و نان ترکمن‌ها و ارتباط آن با ایزدبانوی بزرگ

یوسف قوجق

ترکمن‌ها به تنور، اجاق، نان و نمک اهمیت زیادی می‌دهند و آن‌ها را مقدس می‌شمارند، به طوری‌که زیرپا ماندن نان و نمک را گناهی نابخشودنی می‌انگارند. ترکمن‌ها به شخصی که بدون دعوت به خانه آمده باشد، اصطلاحاً «تانگری میهمانی» (یعنی: مهمان خدا) می‌گویند و او را بسیار عزیز می‌شمارند و نخستین چیزی که مقابل او می‌گسترانند، سفرة نان است. کلنل ییت در سفرنامه خود به این دیار، نوشته است: «مردم هر دو تیرۀ ایگدر و قان‌یوخمز در بدو ورودمان به ما نان هدیه کردند. ظاهراً این یکى از آداب مرسوم در بین آنان بود.» (ییت، ۱۳۶۵: ۲۱۸)

چورک - تنور و نان ترکمن‌ها و ارتباط آن با ایزدبانوی بزرگ
تورکمنینگ تامدیر چوره‌گی

به خاطر جایگاه مهم تنور در باور ترکمن‌هاست که در روز سعد، در بهترین و پاک‌ترین جای حیاط خانه، تنور را درست می‌کنند.

این قوم، برای برخی مشاغل، موکل و پیری با کرامت متصورند و کسی که به آن شغل اشتغال دارد، در انجام بهینة آن کار، از آن پیر مدد می‌جوید. به طور مثال شخصی به نام «عاشیق‌آیدینگ» را موکل موسیقی، «بابا دایخان» را موکل کشت و زراعت، «بابا قنبر» را موکل تربیت اسب، «لقمان حکیم» را موکل طبابت می‌دانند و در همین راستا، نوازندگان محلی ترکمن در کارهایشان از «عاشیق‌آیدینگ»، کشاورزان از «بابا دایخان»، مربیان اسب از «بابا قنبر» و طبیب‌های محلی از «لقمان‌حکیم» مدد می‌خواهند. «میرکُلال» و «بی‌بی‌فاطمه» نیز در نزد ترکمن‌ها موکل و پیر تنور هستند و زن‌ها هر بار که مشغول پخت نان هستند، در کنار تنور، از آن‌ها مدد می‌خواهند و برای اهل خانه آرزوی سلامتی و بهروزی می‌کنند.

انواع مختلفی از نان در بین ترکمن‌ها پخته می‌شود که شکل همگی آن‌ها گرد است. قداست تنور به اندازه‌ای است که زن، پس از در آوردن نان‌ها از تنور، در کنار تنور می‌نشیند و برای درگذشتگان فاتحه می‌خواند و برای افزایش برکت دعا می‌کند.

آبی که زن‌ها در کاسه‌ای می‌ریزند و با خود به کنار تنور می‌برند، آب مقدسی محسوب می‌شود. زن، دستش را به کاسه می‌زند و آب را به روی نان‌هایی که بر دیوارة داخل تنور چسبانده شده، می‌پاشد و هر بار به آن اسمی می‌دهد که عبارتند از: پاک‌لیک سووی (یعنی: آب پاکی)، آق‌لیق سووی (یعنی: آب سفیدی)، قیزیل سو (یعنی: آب قرمزی)، برکت سووی (یعنی: آب برکت) و…

چؤره‌ک - تنور و نان ترکمن‌ها و ارتباط آن با ایزدبانوی بزرگ
تورکمنینگ تامدیر چوره‌گی

بعد از پختن همة نان‌ها، آبی اگر داخل کاسه مانده باشد، در جایی به سمت قبله ـ با این اطمینان و گمان که هیچ پایی روی آن نخواهد رفت ـ می‌پاشند و نیت می‌کنند که آن آب به شهدا برسد.

نخستین نانی که از تنور بیرون آورده می‌شود، بدون این‌که بشکند و یا خورده بشود، به خانه می‌رسانند و در این باره می‌گویند «ایلکی چیقان چؤرک‌ده اؤیونگ ایرسغالی بولارمیش» (یعنی: رزق خانه، در نخستین نان است). آخرین قرص نان را به هر کس که آن اطراف باشد، اعم از بچه‌ها و عابر می‌دهند. البته در این موضوع، پیرمردها در اولویت هستند.

اگر بخواهند تنوری را خراب و به جای آن تنوری دیگر بسازند، چند قرص نان را می‌پزند و بین مردم پخش می‌کنند و آن را «خدایولی» (یعنی: در راه خدا) می‌گویند. بعد از ساخت تنور جدید، برای نخستین بار نان فطیر در آن می‌پزند و بین بچه‌ها و همسایگان (حداقل بین ۷ همسایه نزدیک) پخش می‌کنند و به نام «بی‌بی فاطمه» و «میرکُلال» (موکل‌های تنور) دعا می‌خوانند.

زن در خانوادة ترکمن برای شرکت در جشن و عزا، نان می‌پزد و با بقچه‌ای نان در مراسم‌ها شرکت می‌کند. بنا به گفتة سالخوردگان، تنور در قدیم از چنان اهمیت والایی برخوردار بوده که اگر خانواده‌ای می‌خواسته برای پسرش دختری از خانوادة دیگر را بگیرد، چوب مخصوص برای زیر و رو کردن آتش داخل تنور متعلق به خانوادة دختر را ـ که اصطلاحاً به آن «کِسِوی» می‌گویند ـ می‌دزدیده و به تنور خودش اضافه می‌کرده و با این عمل، به شکل غیرمستقیم مقصودش را به آن خانواده اعلام می‌کرده‌است.

اگر رفتار خانوادة پسر در رفتن به سراغ تنور خانوادة دختر و برداشتن چوب آن و اضافه کردن آن به تنور خودشان را با مراحل خواستگاری و گرفتن و آوردن دختر به خانة داماد در نظر بگیریم، به طور یقین می‌توانیم آن را عملی نمادین بدانیم که شکلی کوچک از مراسم عروسی را به ذهن متبادر می‌نماید. با عنایت به این‌که تنور در فرهنگ این قوم از قداست برخوردار است و از طرفی رزق و برکت از آن استنباط می‌شود، می‌توان این‌گونه برداشت کرد که این عمل نمادین خانواده پسر، نشانی از این نیز می‌تواند باشد که می‌خواهد به خانوادة دختر بفماند قصد دارند رزق و برکت دو خانواده را با هم درآمیزند.

چورک2 - تنور و نان ترکمن‌ها و ارتباط آن با ایزدبانوی بزرگ
تورکمنینگ تامدیر چوره‌گی

برای پی بردن به جایگاه مهم تنور در فرهنگ ترکمن، به چند باور دیگر در رابطه با نوزاد و عروس اشاره می‌نماییم:

ـ کودکی را که زیاد گریه می‌کند و یا زن بارداری که درد می‌کشد، در روز جمعه ، سه بار دور تنور می‌گردانند.

ـ اگر گوش نوزادی درد بگیرد، نُه بار دور تنور می‌گردانند.

ـ در زمان پخت نان، آبی که در کنار تنور نوشیده می‌شود و یا نانی که خورده می‌شود، ثواب زیادی دارد و باعث سلامتی است.

ـ اگر در یک محله و آبادی، دو خانواده جشن عروسی داشته باشند، هر دو خانواده باید نان بپزند و به همدیگر نان بدهند وگرنه عروس آن‌ها به چله خواهد افتاد و به عبارتی، نازا خواهد شد و یا نوزادش سقط خواهد شد.

ـ خانواده‌ای که به جشن عروسی می‌رود، در بقچه‌ای که با خود می‌برد، باید تعداد نان‌هایش جفت باشد و اگر به عزا می‌رود، تعداد نان‌هایش در بقچه تک باشد.

در این باور، عدد زوج نشانی از کامل بودن و به خاطر جفت بودنش، نماد استقبال و تأئید ازدواج دو فرد در جشن عروسی است و عدد فرد به خاطر تک بودنش نمادی از نقصان است.

نان و ارتباط آن با ایزدبانوی بزرگ

گفتیم که ترکمن‌ها «میرکُلال» و «بی‌بی‌فاطمه» را موکل و پیر تنور می‌دانند. با توجه به گستردگی طریقت نقشبندیه در بین ترکمن‌ها، می‌توان گفت که «میرکُلال» همان «امیر کلال بن حمزه» از مشایخ بزرگ طریقت نقشبندی و استاد و مربی شیخ بهاءالدین محمّد اویسی نقشبند بخاری (معروف به شاه نقشبند) است که در آغاز، به شغل کوزه‌گری مشغول بوده است[۱].

نظر به قداستی که تنور در فرهنگ ترکمن دارد، به نظر می‌رسد واژة «کُلال» با «کالی» ـ که یکی از نام‌های ایزدبانوی بزرگ است ـ بی‌ارتباط نباشد. باور به وجود ایزدبانوی بزرگ در همة فرهنگ‌های کهن هندواروپایی، سامی و غیره به شکل گسترده‌ای رواج داشته و بسیاری از اقوام کهن تحت تأثیر و تابع این باور بوده‌اند.

کالی[۲] یکی از نام‌های ایزدبانوی بزرگ در هند است. کالی در هند از الهگان تودة مردم است که همچون نیروی مادری جهان ظاهر می‌شود. با این وجود، طبق تحقیقات انجام شده، این ایزدبانو منحصر به هند نیست و متعلق به دوران بسیار کهن است و رد آن را می‌توان در آئین‌های هندواروپایی و تأثیر آن را در فرهنگ‌های بین‌النهرین مشاهده نمود.

کشف پیکره‌های ایزدبانو مربوط به عصر پارینه‌سنگی در پهنة وسیعی از سیبری تا دامنه‌های پیرنه شاهدی بر حضور یک دیدگاه جهانی پیرامون اوست. باور به ایزدبانوی بزرگ چنان عمیق و گسترده بوده که علاوه بر هنر و پیکره‌های باقیمانده از دوران پارینه‌سنگی به بعد، تأثیر آن بر روی نام اشیاء و عناصر مادی، آئینی و طبیعی نیز به جا مانده است و بازتاب آن به‌ویژه در زبان‌ها و گویش‌ها کاملاً مشخص است. از این رو است که می‌توان برای بازسازی آئین‌ها و تصورات دوران کهن، از گویش‌ها کمک گرفت. (عسگری، ۱۳۸۶: ۱۴۱)

تأثیر نام ایزدبانو ـ یعنی «کالی» ـ بر روی نام‌گذاری برخی از اشیاء مرتبط با ویژگی‌های ایزدبانو، می‌تواند وجود ارتباط بین آن‌ها با شخصیت اسطوره‌ای ایزدبانو را مشخص و به تأثیر آن در فرهنگ ترکمن یاری نماید.

۱-ترکمن‌ها «میرکُلال» را موکل و پیر تنور می‌دانند و همان‌طور که ذکر شد، پیشة اولیة میرکُلال، کوزه‌گری بوده است. ترکمن‌ها به خاکستر تنور «کؤل» و به دریچة هوا که برای تنظیم دمای داخل تنور در زیر تنور تعبیه می‌کنند، «کؤروک» می‌گویند. در برهان قاطع، «کُلال» را «کوزه‌گر» و «کاسه‌گر» و «شخصی که کاسة گلی و سفالی می‌سازد» معنی شده است. هم‌چنین ترکمن‌ها برای واژة «کوزه» در فارسی، واژة «کویزه» را به‌کار می‌برند. آن‌ها به آفتابه نیز «کوندوک» می‌گویند.

بررسی تصویر ایزدبانوی کالی در هنر باستان در دورة نوسنگی به یکی از کارکردهای او یعنی آسمان و رطوبت آسمانی اشاره می‌کند. گلدان، کوزه و به طورکلی ظروف انسان‌انگارانة متعلق به دورة نوسنگی نشان‌دهندة ایزدبانوی آسمان است که می‌توانسته باعث بارش باران بشود. این ظروف نماد طبیعت زنانه و موقعیت اجتماعی زنان است. به طور کلی ظروف نه تنها وسیله‌ای برای نگهداری آب و غذا، بلکه خود نماد تمثیلی زن بوده است. این اشیاء که دارای این انگاره‌های ترسیمی هستند، از لحاظ معنایی نیز با آب و باران مرتبط هستند. ایزدبانوی کالی که در آسمان جای دارد، همانند ظرفی تصور شده که دارای آب است و به همین خاطر، ظروف نگهداری آب هم به مانند ایزدبانوی کالی تصور می‌شده است. این تصور که ظروف با نقش ایزدبانو پیوند دارند، با دهانة گردشان نیز تأئید می‌شود. (عسگری ۱۳۸۶: ۱۴۶) باید توجه داشت که ظرف، نماد جهانی مونث نیز هست و مونث بودن آن‌ها می‌تواند از دلایل نام‌گذاری آن‌ها بر اساس نام کالی (ایزدبانو) باشد. پس شباهت‌های آوایی واژه‌هایی ترکمنی همچون «کویزه» (کوزه)، «کوندوک» (آفتابه)، «کُلال» (موکل تنور)، «کؤروک» (دریچة تنظیم دمای تنور) و «کؤل» (خاکستر تنور) با واژة کالی و نیز شکل تنور که گرد است نمی‌تواند تصادفی باشد.

۲-یکی از انواع نان‌های ترکمنی، نان شیرینی است که در خمیر کردن آرد، به جای آب، از شیر استفاده می‌کنند که گرد و کوچک است و در زبان ترکمنی به آن «کولچه» می‌گویند. پخت این گونة خاص نان با مناسک و آئین‌های ویژه‌ای صورت می‌گیرد و جنبة آئینی دارد و از این لحاظ، از اعتقادی خاص، ریشه‌دار و بسیار کهن خبر می‌دهند.

کولچه را پس از پختن، در قدیم از دیوارة آلاچیق و امروزه از دیوار اتاق، بالای درِ ورودی، روی گهواره نوزاد و… می‌آویزند با این باور که شیطان و اجنه به آن خانه راه پیدا نکند، زنی اگر باردار است، نوزادش با سلامت کامل به دنیا بیاید و اگر مسافری دارند، به سلامت برگردد. علاوه بر این، در یکی از افسانه‌های ترکمنی به نام «آق‌پامئق»، دختری به همین نام برای یافتن هفت برادرش، نان «کولچه» را روی زمین می‌غلتاند تا هر جا که رسید، بداند که محل اقامت برادران گمشده‌اش در آن‌جاست. در یکی از افسانه‌های تاجیکستانی نیز همین موضوع به شکلی دیگر وجود دارد، با این تفاوت که نام دختر «گل‌ماه» است.

«… وقتی گرسنه‌اش می‌شد، کلوچه‌ای می‌خورد و دوباره به راهش ادامه می‌داد. تا این‌که یک کلوچه در دستمالش ماند. گل‌ماه این بار کلوچه را روی زمین غلتاند و به دنبال آن راه افتاد. اما بعد از مدتی گرسنه‌اش شد. ناچار، گوشه‌ای از کلوچه را کند و خورد. و باز هم کلوچه را غلتاند، اما کلوچه دیگر نمی‌غلتید. چون گردی‌اش را از دست داده بود. پس، کلوچه را به دست گرفت و چنان گریست که زمین زیر پایش گِل‌آلود شد. در این موقع فکری به ذهن گُل‌ماه رسید. مقداری از گِل را برداشت و آن قسمت از کلوچه را که کنده بود، پر کرد. مدتی نگذشت که گِل سفت شد. باز کلوچه گِرد شد و دوباره گُل‌ماه آن را روی زمین غلتاند و از پی‌اش روان شد.» (قوجق، ۱۳۷۷: ۷۷)

«نان بر اساس باورهای کهن، هدیة ایزدبانوی بزرگ و خدای زمین است و شکل آن نیز گرد است. زیرا دایره نیز نماد این ایزدبانو است. دایرة «لایتناهی» نمادی است مونث در تضاد با «محدود» مستقیم، مذکر، نیروی آفرینندة پدرانه. بنابراین با توجه به آن‌چه گفته شد، واژه‌هایی که به نوعی نمادِ گردی و نیز کروی بودن هستند، در ارتباط با ایزدبانوی بزرگ قرار می‌گیرند.» (عسگری، ۱۳۸۶: ۱۴۴)

به غیر از شکل ظاهری نان که اصلی‌ترین ویژگی آن گردی و از نمادهای مونث است، مشابهت صورت آوایی «کولچه» با کالی، درجة قداست نان و تنور در بین ترکمن‌ها، نقش تأثیرگذار نان در افسانه‌ها و نیز بهانه‌های پخت آن ـ که برخاسته از مناسک و آئین است ـ نیز مطمع نظر است.

گفتیم که ترکمن‌ها علاوه بر «میرکُلال»، شخصیتی به نام «بی‌بی‌فاطمه» را نیز موکل تنور می‌دانند. به نظر می‌رسد که منظور از «بی‌بی‌فاطمه» حضرت فاطمه زهرا (س) باشد.

خضر، آناهیتا (ایزدبانوی ایرانیان)، و حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر اسلام (ص) در فرهنگ عامه ایران اشتراکاتی دارند. «در طول تاریخ، برخی از جنبه‌های اسطوره‌ای آناهیتا که دیگر برای مردم مسلمان کارکرد خود را از دست داده، به اعتقادات مربوط به حضرت فاطمه زهرا(س) منتقل شده است.» (میرشکرایی، ۱۳۸۲: ۴۰) بر همین اساس، دور از ذهن نخواهد بود اگر بگوئیم که ترکمن‌ها نیز در دورة پس از ظهور اسلام، باور کهن خود در بارة کالی (ایزدبانو) را به شخصیت بی‌بی‌فاطمه یعنی حضرت فاطمه (س) داده‌اند و او را موکل تنور می‌دانند. همة این‌ها نشان می‌دهد که پیشینیان این قوم همچون سایر اقوام کهن به وجود ایزدبانوی بزرگ باور داشته‌اند.

 

بخشی از پایان نامه کارشناسی ارشد مردم‌شناسی یوسف قوجق با عنوان «مردم‌شناسی نمادهای مناسک گذار (تولد، ازدواج و مرگ) انسان در قوم ترکمن»

 

منابع:

۱-عسگری، لیلا؛ ۱۳۸۶، حضور ایزدبانوی بزرگ در زبان‌ها و گویش‌های ایرانی، گویش‌شناسی، دورة چهارم، شمارة ۱و۲، ص ۱۵۱-۱۲۳٫

۲-قوجق، یوسف؛ ۱۳۷۷، هفت برادر و یک خواهر؛ ۱۹ افسانه از آسیای میانه، تهران: کتاب‌های بنفشه (قدیانی).

۳-میرشکرایی، محمد؛ فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۲، خضر در باورهای عامه، کتاب ماه هنر، ش ۵۶و۵۵، ص ۴۲-۲۸٫

۴-ییت، چارلز ادوارد؛ روشنی، قدرت‌الله؛ رهبری، مهرداد (مترجمین)؛ ۱۳۶۵، خراسان و سیستان، سفرنامه کلنل ییت به ایران و افغانستان، تهران: یزدان.

 



[۱]– وی در قریۀ سوخار ولادت یافته و در آغاز، کُشتی‌گیر بوده و به پیشة کوزه‌گری مشغول بوده است. گویند روزی هنگام کُشتی، شیخ محمّد بابا سماسی در میان اصحاب به تماشایش ایستاده بود، ناگاه نگاه امیرکلال بر وی افتاده و چنان مجذوب او شده که تاب از دست داده و به دنبال شیخ روان شده و در شمار مریدان و شاگردانش قرار گرفته است. دو عارف بزرگ و نامی از خلفای او بوده‌اند، یکی شیخ محمّد بهاءالدین شاه نقشبند و دیگری مولانا شیخ عارف دیگ گرانی که هر دو از عارفان بزرگ روزگار و بلندپایگان علمای طریقت به شمار می‌روند. وفات سیّد امیر کلال به سال ۷۷۲ هجری اتفاق افتاده و در همان ده سوخار به خاکش سپرده‌اند.

[۲]– این ایزدبانو در فرهنگ‌ها و تمدن‌های گوناگون، با نام‌های مختلفی شناخته می‌شود مانند ایشتر (ایزدبانوی بابلی)، آناهیتا (ایزدبانوی ایران)، ایزیس (ایزدبانوی مصری) و… .

دریافت از سایت : عصر مدنیت / عبدالمناف آق ارککلی

مارقوش / دايرة المعارف جامع ترکمن‌هاي جهان
www.margush.ir

استفاده از مطالب سايت با قيد منبع مانعي ندارد.
—————————

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
احسان تولز