جنیدخان (سردار نامدار ترکمن)
جنیدخان (قربان نظر سردار)
عبدالعظیم ممیزاده
فرزند حاجی بای در سال 1862 میلادی در روستای «بدیرکنت» از توابع شهرستان تاغتا به دنیا آمد. او از ترکمنهای یموت از تیرهی اوُرسوقچی و از شاخهی جنید است.

«اشی» و «ایمیر» پسران وی از جوانان شجاع و با غیرت بودند. جنید چندگاهی بعنوان قاضی و میراب در روستای خود مشغول بکار بوده است.
اوایل قرن بیستم میلادی خان خیوه برای تحکیم پایههایی قدرت خود با حمایت دولت تزاری، در زمینهی آب، زمین و مالیات دست به رفرم می زند. مدتها پیش از این اصلاحات نیز، ترکمنهای به ستوه آمده از سیاست استعماری روسیه، دست به سلاح برده بودند. جنیدخان در وضعیت اسفباری که ترکمنها در آن گرفتار بودند. پا به میدان گذاشته و در وهلهی نخست خویشان و نزدیکان مسلح خود را به گرد خود جمع کرده و عنوان سردار را کسب میکند. سپس گروههای یاغی کوچکتر را تحت امر خود درآورده و در مقاطعی نیز نزدیکترین اشخاص خود را برای اجرای عدالت به قتل می رساند. جنیدخان با چنین رفتارهایی زبانزد خاص و عام میشود، در روستای خود اجرای عدالت را بدون ملاحظهی پایگاه طبقاتی، پاسداری میکند. صحبت از عدالتِ جنیدخان در بین مردم بسیار شایع است.
در یکی از روایتها چنین میآید: «روزی شخصی از تیرهی «اوشاق» از ترکمنهای یموت به نزدش آمده:6سال گلهی گوسفند ثروتمندی را چوپانی کردم، همسرم نیز در خانهاش کلفتی کرد، حالا بچههایم بزرگ شدهاند، مبلغی برای سر و سامان آنها لازم دارم نیازم را با ارباب در میان گذاشتم، او با بی اعتنایی و تمسخر مرا از پیش خود راند. جنیدخان می گوید: چرا زودتر نیامدید؟
فرد شاکی: راستش را بخواهید چون اربابم با شما نشست و برخاست داشت، کمی واهمه داشتم.
جنیدخان می گوید: آزار و اذیت ضعیفان را بر نمی تابم، حتی یکی از چشمانم نیز باشد آن را نمی پذیرم و هیچ گذشتی نسبت به او نخواهم داشت. اگر چنین است اربابت بخاطر طلب 6سالهات باید دخترش را به عقد پسرت درآورد، من چند نفر را به خواستگاری می فرستم. بابت طلب همسرت نیز سریعاً اقدام خواهم کرد. فرد مظلوم در هراسی گنگ و مبهم گفتههای خان را می شنود، اما جنیدخان سخنانش را تکرار نمیکند: برو و در تدارک عروسی پسرت باش و مطمئن باش که احدی نمی تواند گوشه چشمی بد به زندگیت داشته باشد».
در سال 13-1912 میلادی خان خیوه به کمک دولت تزاری حملات سرکوبگرانهای بر علیه ترکمنهای شورشی آغاز می کند. جنیدخان با گردآوری نیرو به مقابله با آنها میپردازد. در این بحبوحه نه تنها ترکمنها بلکه ناراضیان سیاستهای خان خیوه از جمله ازبکها، قره قالپاقها و قزاقها نیز او را حمایت میکنند. وی منافع مردم را با هیچ چیزی معاوضه نمیکند. در سال 1913 میلادی گروههای مسلح ترکمن به 15هزارنفر می رسد. برخی حکومتهای خارجی نیز با مشاهدهی تواناییهای بالقوهی جنیدخان در اخراج روسها از ترکستان، از آغاز سال 1914 میلادی ابتدا آلمان-ترک، سپس انگلیس –ترک به او کمک می رسانند.
در سال 1916 میلادی سیاستهای استعماری روسیهی تزاری و ظلم و ستم خان خیوه، نه تنها ترکمنها بلکه ازبکها، قاراقالپاقها و دیگر خلقها را نیز به ستوه می آورد. خان خیوه حتی به نوامیس مردم نیز رحم نکرده و دختران بالغ را با زور و اجبار به قصر خود میکشاند. این موارد نیز به حرکت جنیدخان تحرک بخشیده و هوادارانش را بیشتر می کند. وی مسائل مختلف را با درایت و عدالت حل و فصل میکرد. او علیرغم تندخوییهایی که در مواردی از او سر می زد در مسائل دینی و مذهبی نهایت سعی خود را داشت. این بنوبهی خود رابطهی او را با روحانیون و ایشانها حسنه کرده و همسویی و همراهیهای بخش وسیعی از علمای آن زمان، فرصتهای بهتری را برای بیرون راندن روسها از منطقهی خیوه و دیگر نقاط ترکستان ایجاد میکند. مانع مهمی که جنیدخان را از اهدافش دور میکرد خان خیوه، اسفندیار بود. ازبکها و قاراقالپاقهای بیشتری به شکایت از خان خیوه، نزد جنیدخان میآمدند. در سال 1916میلادی ازبکهای «خوجایلی» برای طرح بعضی مشکلات خود به خیوه میآیند ولی اسفندیارخان آنها را بازداشت میکند. ریش سفیدان خوجایلی به جنیدخان متوسل شده و او نیز با بسیج 3هزارنیروی رزمنده، خیوه را محاصره و خواستار آزادی بازداشت شدگان میشود، زمانیکه اولتیماتوم 24ساعتهی جنیدخان به نتیجه نمی رسد حمله آغاز میشود. اسفندیارخان از قدرت ساقط و خیوه به دست جنیدخان میافتد. ولی نیروهای روسی مستقر در منطقه با دخالت خود، تاج و تخت را به اسفندیارخان برمیگردانند. جنیدخان با وساطت روسها با دریافت 60هزارمنات عقب نشینی میکند. اعتراضات مردمی در مناطق اوج گرفته و معترضان ترکمن توسط نیروهای نظامی به فرماندهی ژنرال گالکین به شدت سرکوب میشود. قتل عام آن زمان ، هنوز هم در بین ترکمنها به عنوان «سال سیاه» به نفرت یاد می شود.
در پی سرکوب شورش سال 1916، جنیدخان به افغانستان رفته و در سپتامبر سال 1917 به خیوه باز میگردد. در بازگشت وضعیت جدیدی را مشاهده میکند. در خیوه حکومت موقت روسیهبه همراهی اسفندیارخان علیه انقلابیون سرخ صف آرایی کرده بودند. زاویهی جنگهای قبلی جنیدخان علیه استعمار روسیه بود ولی با هماهنگیهای جدیدی که میان وی و نیروهای دولت موقت و اسفندیارخان صورت می گیرد، جنیدخان با نیروهای ارتش سرخ وارد جنگ میشود. این دقیقاً در زمانی اتفاق می افتد که اسفندیارخان برای ادارهی امور به جنیدخان نیاز شدیدی داشت.
علیرغم اینکه اریکهی تاج و تخت خیوه در اختیار خان قبلی بود ولی در سالهای 20-1918 میلادی ادارهی امور خیوه عملاً در دست جنیدخان بود. در هر «بگلیک» (فرمانداری) نمایندگان مخصوص خود را داشت و با مأمورانی که نسبت به اجرای وظایف کوتاهی میکردند قاطعانه برخورد میکرد. به همین سبب امنیت در تمامی حوزههای عمومی برقرار بود. آدمکشی، غارت گری، دزدی و چپاول و طلاقهای بیمورد در میان ترکمنها تا حدود زیادی رخت بربسته بود. ریش سفیدانی که آن دوره را از نزدیک دیدهاند اظهار داشتهاند که امنیت در سراسر منطقه حاکم بود.
در بهار سال 1918 اهالی تحت امرجنیدخان، در روستای بدیرکنت برای نخستین بار از نعمت برق برخوردار شدند. سکه بنام جنیدخان ضرب زده شد و سیستم مالیاتی برقرار شد. همهی این موارد نشان از تلاش آگاهانهی وی برای ایجاد دولت ترکمن بود.
اسفندیار با برخی رفتارهای ناشایست اعتراض های عمومی را سبب شده و در صدد خنثیسازی تدبیرهای مدبرانهی جنیدخان بر میآید. از این روی در 30 اکتبر سال 1918 بفرمان جنیدخان، اسفندیار در قصر «نورالهبای» به قتل میرسد. بجای ایشان سیدعبداله تؤره برادر کوچک اسفندیار به قدرت میرسد. ولی ادارهی امور دولتی همچنان در دستان جنیدخان باقی میماند. او روابط دیپلماتیک با انگلستان، ترکیه، افغانستان، ایران، بخارا و دیگر نقاط ترکستان را حفظ میکند.
در 25 ژانویهی سال 1918 جنیدخان در«دؤرت گول» علیه حکومت شوراها وارد نبرد شده و بدون نتیجه شکست میخورد و در 9 آوریل سال 1919 با حکومت شوراها در فرمانداری «تاغتا» پیمان نامهی صلح امضاء میکند بدنبال این توافق ستاد فرماندهی نیروهای سرخ در ماوراء خزر اعزام 700 سوار کمکی را از وی درخواست میکند اما جنیدخان چندان رغبتی برای رعایت این فرمان از خود نشان نداده و آن را منوط به رساندن اسلحه و ادوات نظامی میکند و همچنین با تعیین شرایطی از جمله نیروهای کمکی وی نباید با نیروهای مسلمان «اوراز سردار» و «عزیزخان» وارد نبرد شوند. (وی رابطهی حسنهای با عزیزخان داشته است) از اجرای حکم شانه خالی میکند. نمایندگان دولت شوراها نیز از پذیرش درخواستهای جنیدخان امتناع میکند.
به دنبال درگیریهای شدیدی که بین نیروهای جنیدخان و ارتش سرخ در 23-22 ژانویهی سال 1920رخ میدهد. نیروهای تحت امر وی با خانوادههای خود به سمت بیابانهای «آقجا غویی» عقب نشینی میکنند. در آوریل سال 1921 کمکهای نظامی از جانب افغانستان به سرپرستی «خانایشان» و از جانب ایران به رهبری «شیخیم سولگون» به مقدار 3هزار تفنگ ، 54هزار فشنگ، تعدادی پولوموت و دیگر اقلام می رسد. در سال 1924 مجدداً از افغانستان 270 بار شتر، اسلحه و ادوات جنگی میرسد. در ژانویهی همان سال وی مناطق «داش حوض»، «مانگگت»، «شابات»، «غازاوات»، «خانگقا» را به تصرف در آورده و خیوه را تهدید میکند. اما پدافند قوی نیروهای سرخ وی را مجبور به عقب نشینی به درون بیابان «قرهقوم» میکند.
نمایندگان حکومت شوراها، در قره قوم با جنیدخان وارد مذاکره میشوند. «غایغیسیز آتابای» و «ندیربای آیتاکوف» نیز توجه خاصی به این مذاکره بعمل میآورند. در 4 آوریل سال 1925 کمیساریای خلقی شوراها، اراضی تحت تملک و تابعیت وی را به رسمیت شناخته و به نیروهای تحت امر جنیدخان 5هزارهکتار زمین زراعی در نظر گرفته و تا سه سال از مالیات معاف و پرداخت مبالغی وجه نیز در نظر گرفته میشود. اما جنیدخان تعهدات پیشنهادی را نمی پذیرد و عدم پذیرش این تعهدات نشان از درایت وی و رخدادهای وقایع بعدی و دیرتر اعدام غایغیسیز آتابای از بنیانگذاران جمهوری ترکمنستان بدست حکومت شوراها، آن را بوضوح نشان میدهد.
در سال 1927 مقاومت جنیدخان در مقابل نیروهای سرخ در اطراف «یئلانلی» با شکست به پایان میرسد و در پی آمد آن در پایان ماه ژوئن سال 1928، با تعداد محدودی از نیروهای خود از مرز ایران گذشته و در سال 1929 به افغانستان ،به میان ترکمنهای استان هرات کوچ میکند. و در سال 1938 نیز در همانجا فوت میکند. از «اشی» دو پسر بنامهای «عألم سردار» و «سؤیر» در شهر هرات زندگی میکنند فرزند بزرگ اشی بنام «تایچا» بعدها به ایران کوچیده و در همانجا فوت میکند. 4 فرزند تایچا در حال حاضر در ایران بسر میبرند.
جنیدخان در مواردی اگر تندروییهایی نیز داشته، مبارزاتش در مجموع عادلانه و در جهت اتحاد همهی ترکمنها و تلاش برای ایجاد دولت مستقل بوده است. در تبعید نیز همراهان خود را محافظت و نام ترکمن را سربلند نگهداشته است.
عبدالعظیم ممی زاده
منبع – کتاب «خانها و سرداران ترکمن»
آکادمی علوم ترکمنستان، عشقآباد، 1992
سایت: نسبشناسی طوایف ترکمن
www.shejere.com