جنیدخان
جنید خان
اراز محمد سارلی
یكیاز رهبران قیام مسلمانان آسیای مركزی بر ضد حكومت روسیه تزاری و شوروی. قربانمحمد، معروف به جنیدخان، فرزند خوجه بای، در 1279/1862در ناحیه تخته در روستای بدرقند واقع در تركمنستان*كنونی به دنیا آمد. او از تركمنهای طایفه یموت*، از شاخه اورسَقْچی و از تیره جنید بود. قربانمحمد سالها به قضاوت و میرابی پرداخت و معتمد مردم بود (سارلی، ج2، ص291؛ احمد رشید، ص192).
تركمنها، كه قبایل كوچرو بودند، از قرنسیزدهم/نوزدهم به تدریج به خیوه كوچ كردند و خاناتِ خیوه*، كه عمدتاً ازبك و از شاخه قونگرات بودند، از نیروی نظامی سواركاران تركمن بهره میبردند، اما از دیرباز بینازبكهای خیوه و دیگر گروههای قومی این منطقه، به ویژه تركمنها، اختلافاتی وجود داشت و پساز آنكه خیوه در 1290/1873 به تحتالحمایگی روسیه در آمد، ایناختلافاتشدتیافت، زیرا با افزایش قدرتدولتمركزی و همچنین استفاده خانات خیوه از دیگر قومها (مانند قرهقالپاق*ها) به عنوان نیروی نظامی، اهمیت تركمنها نزد خانات كاهش پیدا كرد. با رویكار آمدناسفندیارخان در 1328/1910، نارضایتی تركمنها بیشتر شد زیرا وی برای انجام دادن برخیاز برنامههای نوسازی خیوه، از جمله راهسازی و تلفن و تلگراف، مالیاتها را افزایش داده بود (یاروشفسكی، ص17ـ22).
با تشدید اختلافات تركمنها و خانخیوه در 1332/ 1914، سرانمذهبیتركمناز جنیدخان خواستند تا رهبریمخالفان را برعهدهبگیرد. افزونبر تركمنها، ازبكهایی كه از سیاستهای خان خیوه به تنگآمدهبودند نیز از جنیدخانحمایتنمودند. روسها كه نمیخواستند قدرتِ خانخیوه و تركمنها افزایشیابد، با افزایشتنشو به ویژهحمله تركمنها به مركزخیوه در ربیعالا´خر1333/ مارس1915، نیروهای خود را در رجب/ ژوئن همان سال به این منطقه گسیل داشتند و بین شورشیان و خانخیوه صلح برقرار كردند (بكر، ص232ـ233؛ یاروشفسكی، ص22).
با آغاز جنگ جهانی اول(1914ـ 1918) و ورود روسیه به جنگ، جنیدخان نیز از این فرصت استفادهكرد و با گردآورینیروهایتركمن بهنبرد با خانخیوهپرداخت. یموتهایخیوهنیز، به سبب موفقیتهاینظامیقربانمحمد، وی را جنیدخانیا خانجنید نامیدند (یاروشفسكی، ص23؛ سارلی، ج2، ص292). در رجب1333/ مه1915، دولتروسیهبرایجنگبا آلمانو عثمانیاز تركمنها درخواست نیرو كرد، اما با مخالفت تركمنها روبهرو شد (مقصودلو، ج1، ص448). در زمستان1334/1916، برخیاز بزرگانتركمنو ازبك برایدادخواهی به خیوه نزد اسفندیار خان رفتند، اما نیروهای روسی مستقر در خیوه آنان را بازداشتكردند. جنیدخان، كه پیشتر به این گروه قول حمایت داده بود، با سههزار سوار قلعه خیوه را محاصره كرد و از نماینده دولت روس خواست تا بازداشتشدگان را آزاد كنند، اما به دلیل بینتیجه ماندن مذاكرات، نیروهای تركمن با وجود مقاومت نیروهای روسی شهر خیوه را تصرف كردند و نماینده دولت روس را كشتند اما جنیدخان، اسفندیارخان را بخشید و وی در مقام خود باقیماند (یاروشفسكی، ص 24ـ26).
تسخیر خیوه برای روسیه ناگوار بود، ازاینرو ژنرال گالكین فرماندار سیردریا، نیروهای خود را برایسركوب تركمنها ارسال كرد و تركمنها پس از شكست مجبور بهعقبنشینی شدند (كارر دانكاس، 1994ب، ص210). جنیدخان با نیروهایخود ابتدا به صحرای قراقوم و سپس به ایرانو پساز آنبهافغانستانگریخت(بكر، ص235؛ احمد رشید، همانجا). با سقوط حكومت تزاری و ظهور بولشویكها در ذیحجه 1335/ اكتبر 1917 و تشدید درگیریهای داخلی بین طرفداران حكومتكمونیستی و خارجشدن اداره امور نواحی مختلف روسیه(از جمله خیوه) از دستحكومتمركزی، جنیدخان در ذیقعده1335/ سپتامبر 1917 به خیوه بازگشت. نیروهای مخالف حكومت كمونیستینیز در ربیعالاول1336/ ژانویه 1918 عقبنشینیخود را از این منطقه آغاز كردند. مجموعهاینعواملمنجر به برهم خوردنتوازنقوا به نفعنیروهایتركمنشد و جنیدخان بار دیگر تركمنها را متحد ساخت، مجلس را منحلكرد و خیوهایهایجوان را كه از نوگرایان مسلمان منطقه و با سنّتگرایانیمانند جنیدخانمخالفبودند، سركوبكرد (بكر، ص 270). چوناسفندیارخانارتشمنسجمینداشتمجبور شد جنیدخانرا در ادارهخیوهمشاركتدهد، به گونهای كه قدرتنظامی در دستجنید بود و اسفندیارخانبیشتر در حوزه غیرنظامی عمل میكرد. از آغاز، شكننده بودن این تقسیم قدرت بارز بود و سرانجام در ذیقعده 1336/ سپتامبر 1918 گروهیاز تركمنها به رهبری پسر جنیدخان، اسفندیارخان را از پای در آوردند. پس از اسفندیارخان، برادر وی، سیدعبداللّه، به خانی رسید اما در واقع خیوه را جنیدخان ادارهمیكرد (همان، ص284؛ ریوكین ، ص25).
در این زمان ارتباط تنگاتنگ جنیدخان با رهبران مذهبی و صوفی خیوه محبوبیت زیادی برای وی به همراه آورد تا آنجا كه خود وی را جزو صوفیهای نقشبندی دانستهاند (رجوع کنید به یاروشفسكی، ص29؛ بنیگسن و ویمبوش، ص35). افزایش قدرت و محبوبیت جنیدخان موجب شد تا توجه بولشویكها *بیشتر به وی معطوف گردد، بهخصوصكهجنید و نیروهایشدر مناطق اطراف خیوه با نیروهای بولشویك به طور پراكنده درگیر شده بودند. سرانجام، آنان در منزل جنید قرارداد صلحی با وی به امضا رساندند كه به «صلحتخته» مشهور شد و بر اساس آن استقلال خیوه تضمین میگشت. با اینحال، اینقرارداد پای تركمنها را به جنگ داخلی بین بولشویكها و مخالفانآنانكشاند و در شعبان1337/ مه1919 بولشویكها برای عملیات نظامیدر جبهه ماورای خزر از جنیدخان درخواست نیرو كردند، اما وی از گسیل نمودن بدون قید و شرط نیرو خودداری نمود و ضمن درخواست مقادیر زیادی سلاح و مهمات اعلام كرد كه نیروهای اعزامیتركمننباید برایجنگ با مسلمانان به كار گرفته شوند (بكر، ص284ـ 285؛ یاروشفسكی، ص29ـ30). شروط جنید با مخالفتبولشویكها روبهرو شد و آنها، كه از افزایش قدرت وی بیم داشتند، در 1338/ اواخر 1919 خیوه را تصرفكردند و جنید با یارانش به صحرای قراقوم گریخت. در این درگیریها برخی از سرانتركمن، كه خود در گذشته جزو سپاه جنیدخان بودند از نیروهای مهاجم حمایت كردند، اگرچه بسیاری از آنها به علت مخالفت با تصمیم بولشویكها مبنیبر خلعسلاحتركمنها، در 1339/ اواخر 1920 كشتهشدند (احمد رشید، ص193؛ بكر، ص288؛ یاروشفسكی، همانجا). سیدعبداللّه، حاكم خیوه، با اینكه تسلیم شد در 10 جمادیالاولی 1338/ اول فوریه1920 او را بركنار كردند و به جای ویهیئت انقلابی طرفدار شوروی روی كار آمد. اینهیئت، كه برخی از اعضای آن جزء خیوهایهایجوانبودند، از طریق دولتشورویخواهانخلعسلاحتركمنها شدند و همینامر موجبشد تا قبایل تركمن بار دیگر به رهبری جنید قیامكنند، اما تلاشآنها در بازپسگیریخیوه نتیجهاینداشت(كارردانكاس، 1994الف، ص242؛ یاروشفسكی، ص30ـ 32؛ سارلی، ج2، ص297). در اوایل همان سال جنید و یارانش به قیام باسماچیان پیوستند (< اروپای شرقی، روسیه و آسیایمركزی 2005>، ص484؛ رجوع کنید به باسماچیان*، قیام). در 1302ش/ 1924، جنیدخان به درخواست سران مذهبی خیوه به یاری شورشیان خیوهای رفت كه علیه تبدیل خیوه به یكی از جمهوریهای سوسیالیست شوروی قیام كردهبودند و در28 دی/ 18 ژانویه خوارزم پایتخت خیوه را تصرف كرد، اما بر اثر حملات ارتششوروی و بمبارانهواییآنها، نیروهای باسماچی مجبور به عقب نشینی شدند (فریزر، ص 19؛ یاروشفسكی، ص33؛ ریوكین، ص42). جنید تا 1306 ش / 1927 به درگیریهای پراكنده با نیروهایشوروی ادامه داد ولی در شهریور/ سپتامبر همان سال صلحكرد و با دریافتامتیازاتی متعهد شد كه در حوالی اورگنج قدیم زندگیكند، اما زمانی كه پیبرد بولشویكها در صدد دستگیریاش هستند بار دیگر تركمنهای قراقوم را به قیام مسلحانه واداشت(طوغان، ص144؛ كرو، ص127). بولشویكها نیز به ریاستآخوندوفآنانرا سركوب كردند (طوغان، همانجا). در 1306 ش/1927، جنیدخان از مقر خود به پِشْكی قویا رفت و در آنجا برضد بولشویكها مركز نظامی به وجود آورد. وی در آخرین حمله خود علیه مواضع بولشویكها، كه در آذر 1306/ دسامبر 1927 صورتگرفت، دو پسر خود را از دست داد و خسارت زیادی به نیروهایش وارد شد (فریزر؛ احمد رشید، همانجاها). كمونیستها جنید خان را عامل امپریالیسم انگلیس معرفی میكردند (سارلی، ج2، ص304ـ 305؛ احمد رشید، همانجا). در شهریور 1307/ سپتامبر 1928 جنیدخان، كه ادامه مبارزه را بیثمر میدید، با حدود ششصد سرباز به حوالی استرآباد رفت و به ایران پناهآورد، اما از تسلیماسلحهخود به ایرانیان خودداریكرد. او یكیدو سال، در نواحی مرزی ایران، با قوای رضا شاهپهلوی درگیر بود. به پیشنهاد نماینده دشت گرگان، گروهی از تركمنهای ایران به جنگ جنیدخان رفتند و سرانجام وی مجبور شد به افغانستان پناه ببرد (طوغان، ص144ـ 145؛ سارلی، ج1، ص16؛ احمد رشید، همانجا). در آنجا در یكی از روستاهای تركمننشین هراتاقامتگزید و در 1317 ش/ 1938 در همانجا درگذشت( د. تاجیكی، ج3، ص390).
منابع: اراز محمد سارلی، تاریخ تركمنستان، تهران1373ـ 1378 ش؛ احمد زكی ولیدی طوغان، قیام باسماچیان، ترجمه علی كاتبی، تهران 1368 ش؛ حسینقلی مقصودلو، مخابرات استراباد، چاپایرجافشار و محمدرسول دریاگشت، تهران1363 ش؛
Ahmed Rashid, The resurgence of Central Asia: Islam or nationalism?, Karachi 1994; Seymour Becker, Russia’s protectorates in Central Asia: Bukhara and Khiva 1865-1924, Cambridge 1968; Alexandre Bennigsen and S. Enders Wimbush, Mystics and commissars: sufism in the Soviet Union , London 1985; Olaf Kirkpatrick Caroe, Soviet empire: the Turks of Central Aisa and Stalinism , London 1954; Helene Carrere d’Encausse, “Civil war and new governments”, in Central Aisa: 130 years of Russian dominance, a historical overview , ed. Edward Allworth, Durham: Duke University Press, 1994 a ; idem, “The fall of Czarist empire”, in ibid, 1994 b ; Eastern Europe, Russia and Central Asia 2005 , ed. Imogen Gladman and Dominic Heaney London:Europa Publications,2004; Ensiklopediyayi Savetii Tajik , Dushanbe 1978-1988; Glenda Fraser, “Besmachi”, Central Asia Survey , vol.6, no.2 (1987); Michael Rywkin , Moscow’s Muslim challenge , London 1982; Dov B. Yaroshevski, “The central government and peripheral opposition in Khiva: 1910-24; in The USSR and the Muslim world , ed. Yaacev Ro’i, London: George Allen & Unwin Publishers, 1984.
/ مسعود عرفانیان/