داشتن تیم لیگ برتر به چه قیمت؟
مارقوش ترکمن صحرا / علی پور (مدیر عامل تیم والیبال شهدای 12 دی گنبد): گنبدکاووس مهد و پایتخت راستین والیبال ایران است. این رشته جذاب ومفرح ورزشی علاوه بر اینکه باعث سلامت روحی و جسمی جوانان و ورزشکاران این رشته میشود، در میان اهالی این شهر قدیمی از جایگاه ویژه ای بر خوردار بوده و به نوعی میتوان گفت که والیبال با عده ای از مردم ترکمن صحرا زندگی میکند و در سینه آنان جای دارد.
در این شهر از سالیان دور این ورزش در مراسمات آنان بوده و از زمانی که مسابقات آن بصورت لیگ قهرمانی استانی وحرفه ای شکل گرفته این شهرستان در این رقابتها با نامهای مختلف واسپانسر حضوری فعال داشته وتقریبا هیچ سالی را نمی توان به خاطر آورد که گنبدکاووس با تیمی چه در دسته یک،سوپر لیگ وزیرگروه شرکت نداشته است.والیبال دهه 60 گنبدیها زبانزد خاص وعام است.والیبالی که در زمینهای خاکی محوطه باغ ملی بصورت منظم و تمرینات خاصی توسط پدر والیبال منطقه مرحوم نوری آزمون انجام میپذیرفت و بازیکنان صاحب نامی را به تیمهای مختلف سنی در ردههای ملی ارائه نمود.
ورزشکارانی که هم از نظر فنی وهم از نظر اخلاقی مورد توجه بودند.هر آنچه از آن زمان فاصله گرفتیم، از روزهای اوج هم فاصله گرفتیم.اختلافات اهالی والیبال،حرفه ای شدن وآمدن پول به تیمها و باشگاهها و همچنین بی توجهی برخی مسئولین ورزشی به ابعاد پایهسازی و پشتوانهسازی و همه و همه باعث شد که به تدریج رکودی سرد بر والیبال منطقه ترکمنصحرا سایه افکنده و در مراحل نخستین باعث تضعیف اقتدار والیبال منطقه در آق قلا و بندر گردید. ولی خوشبختانه در گنبدکاووس این رکود کمتر احساس میشد.
با حضور برخی اسپانسرها همانند نئوپان، استقلال، پادیسان و در این سالها هاوش و جواهری هنوز چراغ والیبال روشن است و هواداران در روزهای مسابقات سالن را پر میکنند.
این در حالی بود که به تدریج ذخایر والیبال دهه60 به پایان رسیده وحال نوبت حضور ورزشکاران جوانتر وفنی تر بود. البته در این بین فراز وفرودهایی هم بوده است ودرخشش جوانانی از منطقه ودعوت آنان به اردوهای انتخابی تیم ملی حضور در سایر باشگاههای مطرح کاری نبود که بتوان چشم بسته از آن عبور کرد.
نامهایی چون: پرویز فرخی، جزیده، بابایی، رئوفی ،ارمشی، گوگجلی، آزمون و….. از جمله افتخارات این منطقه بودند. روزها و سالهای اوج به تندی سپری شد ولی در چند سال اخیر با افتی ناگهانی مواجه شدیم.
دهه هشتاد هم روزهای خوش ودرخشش چهار دلاور ترکمن در غالب تیم ملی نوجوانان جهان بود که بر پلکان اول جهان جا خوش کردند تا که دوباره نام این خطه در سر زبانها افتد و بارقههای امید در دل جوانان و دوستداران والیبال زنده شود. بعد از آن بود که کوچ ستارگان والیبال به سایر تیمها قوت بیشتر گرفت و با بستن قراردادهای مالی قابل تامل پای بازیکنان بیشتری به شهرها و استانهای دیگر از این منطقه کشیده شد. هر چقدر سایر تیمها و باشگاهها بزرگتر و متمولتر میشدند در عوض تیمهای گنبدی کوچکتر، بدقولتر و با بودجههای کمتر بسته میشدند تا جایی که اکنون توان جذب بازیکنان ستاره گنبدی را در شهر خود نداریم. در طول این سالها اسپانسرها با پا پیش گذاشتن موجبات دلخوشی مردم را فراهم آوردند. از هاوش آسیایی گرفته تا به امروز تغییرات بسیاری داشتیم.
کوچ ستارگان والیبال هم در حال حاضر به نقطه اوج خود رسیده و فقط گه گاهی با یاد کردن از نامهای ایشان هواداران دلخوش میشوند که شاید امسال و در این فصل فرهاد، میکائیل، ادریس… برای گنبد بازی کنند. آنچه که به کوچ این بازیکنان دامن میزند علاوه بر پیشنهادهای خوب مالی سایر باشگاهها، بدقولی مسئولین ورزشی و عدم ایفای تعهدات اسپانسر هم میباشد.
به ندرت اتفاق افتاده که بازیکنی بومی مبلغ قرارداد خود را کامل دریافت کرده باشد و خاطره خوبی را تداعی نماید. هر قدر اسپانسرهای مشتاق از تخفیفات، وامهای کم بهره، حل شدن گرفتاریهای اداری ورفع مشکلات ساخت و ساز و سایر موارد بهره بردهاند به همان اندازه چکهای بازیکنان، اقساط دوم و سوم، تعهدات پزشکی و… معوق مانده و ایفای کامل تعهدات باشگاه اعمال نشده است.
و پس از مدتی موضوع مشمول مرور زمان گشته و دوباره و در سال بعد روز از نو و روزی از نو. لذا با نگاهی اجمالی به چند سال اخیر تیمداری در لیگ برتر در گنبد، و بررسی و آنالیز این سالها، خروجی مناسبی که باعث رونق والیبال، پشتوانهسازی، اعتمادسازی، معرفی چهرههای جدیدی در والیبال کشور، از این شهرستان حادث نشده و وضعیت مناسبی حاکم بر والیبال این شهر بعنوان شاخص ورزشی نیست.
این به این صورت است که اینگونه تیمداری بیکیفیت نه تنها در مواردی کمکی به نشاط اجتماعی ننموده بلکه در مواقعی بدلیل نتایج ضعیف، عدم حضور بازیکنان محبوب بومی، اشتباهات و ضعف بازیکنان غیر بومی به تنش اجتماعی از راههای آسیب رساندن به اموال عمومی، تخریب صندلیهای سالن و در گیریهای فیزیکی انجامیده است و علاقمندان ناراحت از اینکه تا کی باید والیبال گنبد رو به پسرفت داشته باشد و از روزهای اوج خود فاصله بگیرد و سرگرمیای برای سایر تیمها باشیم.
آنها میپرسند پس کجا رفت عزت و احترامی که سالها قبل برای والیبال گنبد بوده و به قولی سایرین کلاه خود را به احترام تیم ما از سر بر میداشتند ولی اکنون این تیم را ضعیفترین تیم لیگ برتری میدانند که همه ساله برای نیفتادن از لیگ برتر،منت کش فدراسیوننشینان است و غرور والیبال این منطقه در حال شکستن است.
در جمع بندی اولیه به اختصار میتوان گفت:با توجه به اینگونه تیمداری آقایان در لیگ برتر!وبدون قضاوت وخدای ناکرده حب وبغض وفقط از روی دلسوزی و بدون پیش داوری در مورد امتیازات و تسهیلاتی که مسئولین محترم در قبال تیمداری در اختیار این عزیزان قرار میدهند باید گفت، تیمداری با این گونه نگاه و کیفیت پایین در شان و جایگاه این مردمان نبوده و سودی هم برای ارتقاء سطح والیبال نخواهد داشت و علاقمندان و دلسوزان واقعی والیبال هم راضی نخواهند شد که مسئولان دلسوزشان که به عشق جوانان و مردم علاقمند تلاش مینمایند دیگر از این اسپانسر محترم منت کشی نموده! و هر روز برایش پیغام جانم فدایت بفرستند وباعث ناز کردن ایشان شوند.
اکنون بعنوان جایگزینی مطمئن میتوان با حمایت حداقلی از تیمی قدرتمند و کاملا بومی در دسته یک کشور همچون سال قبل (البته با تغییرات اساسی در مدیران آن) و با همان عرق گنبدی و دلاوریهایی که از جوانان شایستهمان سراغ داریم اسفند سال جاری به حول وقوه الهی جشن صعود به لیگ برتر را در سراسر شهر بر پا نمائیم و با فراغ بال در سال بعد برای این تیم بومی و مردمی و محبوب در لیگ برتر بدون انتظار داشتن از کسانی که به نیت خدمت ورزشی به عرصه والیبال وارد نشدهاند و همواره بدنبال حفظ منافع خود بوده و از قبل این والیبال برای خود اسم و رسمی بهم زدهاند و بیشتر از امتیازات آن برخوردار بودهاند، برنامهریزی نماییم.
بی شک این عمل علاقمندان به والیبال را خوشنودتر خواهد کرد تا بودن در لیگ برتر با تیمی که هر روز باعث شکسته شدن غرور والیبال دوستان و شکستن کمر والیبال در پایتخت آن میشود.
علی پور-مدیرعامل تیم والیبال شهدای12دی گنبدکاووس
من ا…توفیق
چهارشنبه 11/4/93