ریشه کلمه ترکمن
ریشهیابی کلمه ترکمن
مروزی پزشک درباره سلطان ملکشاه سلجوقی به سال 514 هجری قمری در کتاب “طبیعت حیوان” خود که اخباری را از مردم و سرزمینهای چین، ترک و هند آورده و مینورسکی آن را در سال 1942میلادی به انگلیسی ترجمه نموده، درباره غز و ترکمان چنین مینویسند: هنگامیکه که آنان (ترکان – غزها) با قلمرو مسلمین تماس یافتند، اکثرا اسلام آوردند و ترکمان نامیده شدند. میان این عده و کسانی که قبول اسلام نکرده بودند خصومتهای پدید آمد. سپس تعداد مسلمانانی نیکو شدند. آنان برکفار (ترکان و غزان مسلمان ناشده) غلبه یافتند و آنان را بیرون راندند ترکمانان در سراسر قلمرو اسلام پراگنده شدند و جوش رفتاری کردند به حدی که بر قسم اعظم قلمرو و اسلام به سلطنت نشستند.
به اعتقاد او پس از جنگ بین ترکمنهای مسلمان شده و ترکهای هم نژاد و غیر مسلمان آنان، این گروه از خوارزم رانده و به منطقه بجنگ مهاجرت کردند. مینورسکی در زمان ترجمه مطالب این کتاب مروزی، خود نیز اشاره میکند “شایع گشتن اصطلاح ترکمان هم زمان با اسلام آوردن غزها بوده است . “ابوافداء در کتاب”البدایه والنهایه” خود درباره علت لفظ ترکمان به اغوزها چنین مینویسد: “پس از آنکه سلجوق در سن 107 سالگی وفات یافت پسرانش جانشین وی گردیدند. یکی از پسرانش میکائیل بارتکان کافر به جهاد پرداخت و در این راه جان خود را فدا نمود بعد از وی پسرانش طغرل و چغری جای او را گرفتند و کارشان رونق یافت و ترکان مسلمان گردشان را گرفتند ایشان (ترک ایمانند) که مردم ترکمان گویند”. مؤلف کتاب “المختصر فی اخبارالبشر” در خصوص وجه تسمیه ترکمان به اوغوزها مطالبی ارائه نموده است. که اگر چه نمیتواند از صحت علمی برخوردار باشد و نیز مورد توجه و مداقه علمی قرارگیرد، ولی از جهت آشنایی با طرز تلقی گذشتگان درباره لفظ ترکمان حائز اهمیت میباشد. وی مینوسد: “ایشان (غزان) طایفه از ترکان بودند که در ماوراءالنهر متمکن بودند که پادشاه ختا آنان را از آنجا بیرون راند. پس آهنگ خراسان نمودند و حال آنکه کافر بودند، اسلام آوردن و با مسلمانان معاشرت کردند. بعضی از افراد این قوم اسلام آوردند و با خراسانیان معاشرت نمودند و زبان خراسانیان را آموختند و میانه قوم خود و مردم خراسان، مترجم بودند و به مرور ایام مردم خراسان مسلمانان طایفه غزان را ترجمان میگشتند رفته رفته قوم غز همگی مسلمان شدند لذا به همگی اوغوزها ترکمان (ترک ایمان) اطلاق نمودند.
رشیدالدین فضل الله همدانی، مؤلف کتاب “جامع التواریخ” که بخش قبایل توجهی از اثرش را به برسی پیشینه، تقسیمات و وجه تسمیه و سایر ویژگی قبایل وطوایف گوناگون ترک ومغول اختصاص داده ،درباره وجه تسمیه اغوزها به ترکمان درکتاب “جامع التواریخ”(جلد1،ص30تا43)چنین اظهار نظرمیکند:-لفظ ترکمان درقدیم نبوده وهمه اقوام صحرانشین ترک شکل رامطلق می گفتند.وقتی اغوزازولایت خودبه بلادماورالنهروایران درآمدوتولد وتناسلی ایشان دراین ولایت بسیار شدبه سبب اقتضأ آب وهواشکل تاجیک گشتندوچون تاجیک مطلق نبودند،اقوام تاجیک ایشان راترکمان گفتند،یعنی به ترک مانندوبدان سبب این نام برمجموع شعب اقوام اغوزاطلاق رفته وبدان معروف شده اند.
محمودکاشغری درقرن 5هجری(11میلادی)در”دیوان لغت الترک”خودترکمان رابه معنی”ترک مانند”گرفته وبرافسانه واسطوره ای دراین باب چنین تکیه میکند:-درزمان آمدن اسکندربه سرزمین ترکان حکمران ترک منطقه بالا ساغون به جانب شرق که درآنجا فقط 22نفرمانده بودندعقب نشینی کرد(که این22نفرقبایل بیست دوگانه اوغوزرا ارنظروی تشکیل دادند.)
کمی بعد دونفردیگربرتعدادآنها افزوده شد.اسکندربه این24نفرکه باخود علائم ومهر(اونقون وتمغا)ترکی حمل میکردندبه زبان فارسی گفت که باعث گردیدکلمه ترکمان به وجودآمد.
دیسن راس به نقل ازآرمینوس وامبری میگوید:”وجه تسمیه ترکمن ازکلمه “ترک”اسم خاص که عشایرهمواره به هنگام صحبت ازخودبه کارمی برندمشق شده است و”من”پسوندی است معادل شیپ یادم در زبان انگلیسی بنابه گفته مینورسکی تعبیری که جین دنی درکتاب خودارائه میدهدنیزمیتوانددرست ترین مفهوم ازکلمه ترکمن باشد،طبق این تعبیرترکمن ازترکیب”ترک”وپسوند”من”لفظی که درزبان ترکی مفهوم تشدیدیابزرگ نمودن راداردتشکیل شده است.طبق این نظریه ترکمن احتمالآ به معنای ترک پورسانگ یا به زبان ایتالیایی ترکون میباشد(5،ص26-27)
نظریه هنرفیلد:
(هنرفیلد) مردم شناس در بارۀ واژه ترکمان مینویسد: ایرانیان وجه تسمیه ترکمان را بدین طریق شرح میدهند که ترکمان در موقع حمله به خراسان با زبان آن سامان ازدواج کردند و اولاد آنان ترکمان یعنی مانند: ترک نامیده شدند. این وجه تسمیه ظاهرا موجه ، نادرست و متناقض به نظر میرسد زیرا عدۀ زیادی از افراد این قوم که ترکی حرف میزدند ودر آن سمت جیحون باقی مانده اند خود را ترکمان میخوانند. به عقیدۀ من این نام از کلمه ترک و کومن ترکیب یافته و به آن قسمت از قوم کومن که در سمت شرقی دریای خزر تحت استیلای ترکان آلتایی باقی ماندند اطلاق شده است. یک قسمت مستقل دیگر آمده در سمت غربی دریای خزر ودر سمت شمال دریایی آزوف استقرار یافتند وبعد ها بسوی مجارستان رفتند، بین ترکمن ها وازبک ها من اختلاف قبیلۀ من بینم و لاغیر و از لحاظ نوع و شکل مشابه هستند . صورت صاف که در قسمت چانۀ نوک تیز وبزرگ است . ریش آنها زرد رنگ ، سرآنها اغلب ، بدن آنها که قوی و عضلاتی است کوچک به نظر میرسد.
ولی اختلاف بین این دو وجود دارد وان اینکه ترکمنها بادیه نشین وازبکها ده نشین هستند. سپس از آنکه ترکمان (ترکها) به میان فارسی زبانان آمده اند . وقتی فارس ها از آنان سوال می کردند که هستی؟ جواب میدادند : ترکمن یعنی من ترک هستم. در دایرة المعارف فارسی مصاحب در بارۀ کلمۀ ترکمان چنین آمده است: ترکمن یا ترکمان نام مردمی ترک ( ترکها) و مسلمان سنی ، ساکن آسیای مرکزی و مستطیل الرأس (دارای سرکشیده ) هستند، و به این جهت به آسانی شناخته میشوند(درازی سرآنها تاحدی درگهواره به عمل می آید). جمعیت آنها را 10 ملیون برآورده کردند.
ترکمنها قریب %72 جمعیت ترکمنستان را تشکیل میدهند. در ایران تمرکز آنان بیشتر در گرگن ( ترکمن صحرا) و در افغانستان در قسمت شمال وشمال غربی افغانستان زندگی می نمایند.از قبایل متعدد آنها آرساری ، یموت و کوکلان میباشد. در خانه های استوانه مانند : معروف به ابه (الاچیق) زندگی میکنند . عدۀ کثیر از آنها زندگی چادر نشینی دارند ، و جمعی نیز به کشاورزی پرداخته اند .
نام ترکمان را از قرن پنج هجری قبل (11 میلادی) مؤرخین ایرانی مانند: گردیزی وابوالفضل بیهقی به همان معنی اوغوز درترکی و غز در عربی وفارسی بکار برده اند از سلسله های ترکمان که سابقا در ایران حکومت کرده اند قراقوینلو ( 771 – 872 هـ.ق) آق قوینلو (800 – 908 هـ.ق) میباشند ترکمنها از جملۀ ترکمانان آسیایی مرکزی بودند که پس از حملۀ مغول خصائص نژادی خود را حفظ کردند. چون خود آنها نتوانستند مملکتی تشکیل دهند ، در کشور های مختلف (ایران ، خوارزم ، بخارا در قرن هفتدهم میلادی در افغانستان ) میزیستند. ولی تا حدی خود را حفظ میکردند وبه کرات قشون های را که برای سرکوبی آنان فرستاده شد مقهور کردند قبایل ترکمن با دیگر نیز اغلب در جنگ بودند وفقط از جنبۀ ادبیات منظوم وحدتی داشتند ، بدین معنی که جملگی مختوم قلی ( نیمۀ دوم قرن هجده میلادی و نیمۀ اول قرن نوزده میلادی ) را شاعر محلی خود میشمردند. با فتوحات روسیه در آسیای مرکزی ، ترکمنها مقهور شدند.
سرزمین های آنها درسالهای بعداز 1885 بین روسیه ، ایران و افغانستان تقسیم شد در ” کتاب لغت برهان قاطع” در سال (1062 هـ.ق) در بارۀ کلمۀ ترک چنین آمده . به ضم اول وسکون ثانی معروف است که نقیض تاجک باشد و گویند از اولاد یافثبن نوح هستند.
ولایت ترکستان را نیز به طریق مجاز ترک گویند و کنایه از مطلوب و معشوق و غلام باشد . در بارۀ ترکمن نیز مینویسد: به معنی ترک مانند است ولقب طایفّۀ هم است از ترکان بی اعتدال گویند آنها از اولاد یافث بن نوح نیستند . در پانویس همین صفحه نیز دربارۀ ترکمان چنین آمده : ترکمان یا ترکمن نام قومی است ترک در آسیای مرکزی این نام از قرن پنجم هجری (11 ملادی) نخست به شکل جمع فارسی ترکمانان توسط نویسندگان ایرانی مانند: گردیزی وابوالفضل بیهقی استعمال شده وبه همان معنی که اغز در ترکی و غز در عربی وفارسی بکار رفته ، میدانیم که غزان نخست در مغلستان سکونت داشتند ودر کتبیه های اورخون متعلق به قرن هشتم میلادی ذکر ایشان در مغولستان رفته . اغزان مزبور را ترک محسوب داشته اند نه ترکمان و ترکمانان را فقط در جانب مغرب یاد کرده اند.
به علت مهاجرت های ترکمانان بسوی مغرب ، زبان وقیافۀ آنان تعدیل شد ، به قسمی که بین ایشان و بقیه ترکمانان فقط شباهتی مختصر باقی ماند . امروزه ترکمانان در اسیای مرکزی وشمال گرگان و خراسان سکونت دارند.
خیر الله سالاری
منبع:
مارقوش / دايرة المعارف ترکمن صحرا
www.margush.ir
telfax: 0172-2221228
tel: 0172-2291449
mob:+98 9392291449
استفاده از مطالب سايت با قيد منبع مانعي ندارد.