ملانفس
وي در سال 1225 هجري متولد شد ، و ازطايفه تكه ( توقتاميش تيره وكيل) است. و در سال 1277 ه.ق از دنيا رفت.
ملانفس كتاب مشهور خود «زهره ، طاهير » را در آخر قرن سیزدهم هجری به اتمام رساند ، وي در ادبيات تركمن « شاه عاشقان ، سلطان سرزمين عشق » به حساب مي آيد. علاوه بر «زهره ، طاهير » غزل ، مخمس و از همه مهمتر به مسائل اجتماعي زمان خود نيز پرداخته است . او در دوران سخت زندگي خود با شاهان و بگ و بي عدالتي ها مبارزه كرده است.

عليرغم اينكه حدودا ً از سال 1940 ميلادي محققان تركمنستان آثار و مقالات متعددي در موضوع زندگي ملانفس منتشركرده اند اما هنوز سال ومحل تولد ووفات وي بطورقطع روشن نيست .درتعدادي ازآثار ازجمله كتاب « ادبيات تركمن» – و آنتولوژي شعرتركمن . زمان تولد و درگذشت شاعر بين سال هاي 1810-1862 ذكرشده اما زادگاه وي با اختلاف در« سرخس» و « مرو» گزارش شده است.
در« ديوان ملانفس 4 » چاپ ايران سال تولد و فوت شاعر بين سال هاي 1810-1860 و زادگاه وي « سرخس» قيد شده است . به دليل همين اغتشاش موجود در اقوال پژوهشگران، دكتر ارازمحمدسارلي در اثر خود هيچگونه نظرقطعي دراين موضوعات ارائه نداده و ضمن بيان اين ديدگاه ها با استناد به بعض اشعار نويافته ي شاعر اين احتمال كه سال تولد شاعر مي تواند1800 ميلادي باشد را نيز مطرح مي كند.
پدرملانفس ، ملا قاديربردي از افراد آگاه زمانه ي خود بوده .لقب « ملا» بيانگرسواد وفرهنگ وي درشرائط زماني خود است. ملانفس نيز در مدارس معروف منطقه علم آموزي مي كند و سپس در مرو با لقب «ملا» به كار تدريس مي پردازد . شاعردر زمان حيات خود شاهد حساس ترين دوره ي تاريخي قوم تركمن بود. جنگ هاي سرنوشت سازتركمن با خان نشين خيوه وشكست وهزيمت ازبكان با بجاي گذاشتن جسد«محمدامين خان»حكمران خوارزم وجنگ هاي «غارري غالا » و« مرو» كه بين سال هاي 1853-1860 باسپاه قاجارروي مي دهد ، همه درزمان حيات شاعر اتفاق مي افتد . ملانفس كه در مرومي زيسته دربطن اين حوادث سرنوست ساز حضورداشته وبطورطبيعي آفرينش شعري وي تحت تأثير اين رويدادها قرارگرفته است.چنانكه تعدادي ازاشعار وي در وصف سرداران و قهرمانان نظامي تركمن سروده شده است . ظاهرا ً شاعر به دليل جراحات وارده در« جنگ مرو » دارفاني را وداع گفته است.
آفرينش ادبي – هنري شاعر
شخصيت شاعرملانفس داراي سه جنبه است:
ملانفس به مثابه يك « باغشي»
ملانفس به مثابه يك « شاعر»
ملانفس به مثابه يك « داستانسرا»
مي دانيم كه يكي از برادران ملانفس به نام « آغاجيق» خواننده موسيقي مردمي تركمن بوده است. حتي وي لقب « باغشي » را داشته ودرميان مردم به « آغاجيق باغشي» شهرت داشته است. ظاهراً تحت تأثير برادروشايد هم متأثرازيك« سنت هنري خانواده گي» ملانفس نيزبه كارنوازندگي وخوانندگي اشتغال داشته وبعضي از اشعارخود را به آواز اجرا مي كرده است . ازمشهورترين ترانه هاي وي« شيرمايي داراق» است . از اين منظر ملانفس به عنوان يك « باغشي» معرفي مي شود.
ملانفس در عين حال يك « شاعر» است و به دليل سرايش اشعار تغزلي به درست يا غلط از طرف پژوهشگران تركمن لقب «سلطان سرزمين عشق»را دارد. اشعار تغزلي وي عموما ًَ درقالب مخمّس وغوشوق سروده شده اند.درعين حال تعدادي اشعار وي داراي مضامين قهرماني وسلحشوري است.
« داستانسرايي ملانفس » شايد از ديگر جهات شخصيت ادبي – هنري وي نمود بيشتري داشته باشد. اثر داستاني عاشقانه وي با نام « زهره- طاهر» از شناخته ترين آثار ادبيات داستاني دوره كلاسيك تركمن است.
از شواهد چنين بر مي آيد كه درهرحال چه بصورت «روايي» – درروايت هاي بزمي باغشي هاي تركمن- وچه بصورت مكتوب ، داستان«زهره وطاهر»درميان تركمن ها ازديربازشناخته بوده است.در بعض آثار ادبي تركمن مربوط به دوره زماني پيش از ملانفس اشاراتي به داستان « زهره- طاهر» شده است. ازجمله : در كتاب حماسي « گوراُوغلي» نام « زهره- طاهر».
داستان عاشقانه ي « زهره-طاهر» قبل ازحيات ملانفس درميان مردم وجريان ادبي تركمن شناخته بوده است.
ملا نفس شاعر کلاسيک ترکمن و پيرو مکتب مختومقلی فراغی در ادبيات ترکمن به « عشق مولکونينگ شاسی» يعنی فرمانروای اقليم عشق معروف است.
با يک نگاه به عنوان اشعار ملا نفس می توان دريافت که جز موارد اندک چون «مردلرينگ مردانی دير»،«سرداری»، «قاجار بای»، «خوجام» ، «خانی دير» و برخی اشعار اخلاقی اجتماعی ، بقيّه عاشقانه از نوع عشق مجازی و اندکی عارفانه آميخته به مجاز است.
علاوه بر اين ها، پايگاه اجتماعی و مذهبی شاعر از جمله اين که در اقوال و روايات شفاهی او را معلم مکتبخانه شمرده اند و خطاب “ملا” بر او اختصاص يافته است ، دلالت بر پاکی و برائت او از عشق های نفسانی دارد.

گردآوری و تنظیم : یاشار نیازی
منبع:
مارقوش / دايرة المعارف ترکمن صحرا
www.margush.ir
telfax: 0172-2221228
tel: 0172-2291449
mob:+98 9392291449
استفاده از مطالب سايت با قيد منبع مانعي ندارد.
کریم قربان نفس
کریم قربان نفس(1988ـ1929م)شاعری پیشتاز،مترجمی توانا،روزنامه نگاری کهنه کار و صاحب آثاری کثیر در وادی شعر و ادب ترکمن است وی از شش سالگی شعر سروده و آثار متعددی چون: سرچشمه ی نیروی من(1951م)،قلب سرباز(1953م)، تایماز بابا(1960م)،روزهای تلخ روزهای شیرین(1962م)،قلبی کز خاک بر آمد(1965م)،چشم شاعر(1967م)،چهل(1967م)، عمر(1975م)،خاک(1978م)،منزل(1979م)،کتاب ترجمه ی بوستان دوستان(1985م)، و منظومه هایی همچون: غم جوانی(1942م)،پدر و پسر(1961م)و…به جای گذارده است.
برخی از آثار شاعر برای مخاطبین کودک و نوجوان است کز جمله می توان به:خانواده و مدرسه(1954م)،تنبل و بخت(1958م)،بیلچه ی نظرجان(1959م)،پدرها و بچه ها(1978م)،و…اشاره داشت. وی به سال 1967م.جایزه ی ادبی نویسنده ی ملی ترکمن را از آن خود ساخت.
شاعر وقتی که تنها ده سال داشت نخستین سروده ی رسمی اش را با نام«ارتش سرخ» در روزنامه ای محلی به چاپ رساند، وی از سال 1939م. در روزنامه های محلی چون: صدای دهقان، هماره آماده، کمونیست جوان و…به نشر آثار خود پرداخت و پس از پایان تحصیلات عالی به سردبیری مطبوعات روی آورد و حتی به ارتباط تنگاتنگ با نویسندگان،شاعران و مترجمان طراز اول دست یافت.بنا به بینش بالنده ی سیاسی و دانش پژوهنده ی اجتماعی که در شاعر بود در سال 1974م. به سمت نمایندگی مجلس انتخاب شد و اسباب سازندگی و منزلگاه تحول و ترقی در زمان و مکان خویش را سبب شد.
شعر شاعر و ذهن منظم او کیفیت و ظرفیت اجتماعی ـ ادبی را به خوبی تشخیص میداد و شعرها را به التزام زمان ها تقکیک،و عام فهم و خاص پسند می ساخت چنانکه در کتاب«تایماز بابا»1960م. توانست احساس و آرزو و درک و فهم خود از زمانه و اوضاع حاضر آن زمان را در عین سلاست و صلابت به تمثیل کشد که خود دستخوش موشکافی و نقطه ی عطفی در کارنامه ی شاعری اوست.شاعر در کتاب «روزهای تلخ،روزهای شیرین»1962م.می کوشد به توصیف دوران جنگ جهانی و سال های گذار از آن پردازد. وی در اثر دیگری به نام «چهل»1967م. تجربیات شعری خویش را تکامل می بخشد و موجودیت درونی و گوهر وجودی وی به درونمایه ی اشعارش مبدل می شود؛ و این حقیقت که قهرمانان آثارش گویای ملیت خواهی و اصلاح طلبی شاعرند شکی نیست.
شاعر در جایی می گوید: مادرم شراره ی راستی،درستی و سادگی برایم بود و پدرم بانی خوش قلبی،طهارت جان و طراوت دل در من بود.کریم قربان نفس پس از عمری عمارت قلم به سال 1988م.در حال تهیه ی اثر«دیروز،امروز است.» در گذشت؛وی در روح انسانی و سخندانی به شهریاری شهرآشوب قلم دست یافت و حتی آهنگ سلطانی صلای دل نمود تا آنجا که به سال 1970م. به نشان ادبی مختومقلی فراغی نایل شد و همه را مجذوب جذبه ی جسارت و مقهور قدرت قلمش نمود؛ چنانکه در آثاری همچون: عمر،خاک،منزل و مکتوبات تابستان به بیان تفاوتها و تضادهای اخلاقی پرداخته، شناخت ریشه ای اخلاقی را راهگشای نسل انسانی می داند.
شاعر در اثری دیگر به نام«قدرت زمین» سختی ها را پیش رو آورده به مقتضیات اشعارش مظاهر اخلاقی را به دقت شرح می دهد و به جانب انسانیت متعالی حرکت می کند تا به استنتاج پیام های اخلاقی در بافت اجتماعی کمک کرده باشد.
روحش شاد و روانش پاک باد.
آیتکین عطاخانی.