نگاهی به تاریخ ترکمنها و ترکمنستان تا استیلای روسها
مقدمه
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد پانزده کشور جدید از جمله شش کشور مسلمان در آسیای مرکزی و قفقاز پدیدهء نوینی را در جغرافیای سیاسی منطقه و جهان ایجاد نموده است.منطقهء گستردهء جمهوریهای تازه استقلال یافتهء آسیایی که پس از فروپاشی ابرقدرت شرق،پا به عرصهء سیاسی جهان گذاردهاند که مورد توجه خاص کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته است،از یک سو باعث جلب توجه بسیاری از محققان به مسائل مربوط به این کشورها،و از طرف دیگر سبب جلب حکومتها برای استفاده از منابع طبیعی و پتانسیل قدرت کار و سرمایهگذاری در منطقه شده است.
از میان این کشورهای تازه استقلال یافته«جمهوری ترکمنستان»به سبب دارا بودن پیوندهای تاریخی و فرهنگی و وجود مرز مشترک آبی و خاکی با کشور ایران،و همچنین به سبب دارا بودن منابع طبیعی غنی و موقعیت مناسب استراتژیکی برای ایجاد روابط نزدیک مابین دو کشور دارای شرایط مناسبتری میباشد.
عزم به احیای جاده ابریشم ونیز مذاکراتی که منتهی به ایجاد روابط سیاسی و اقتصادی نزدیکتری خواهد شد(مانند کشیدن خط لولهء گاز ترکمنستان از ایران)نشان دهندهء علاقهء متقابل دو کشوردر گسترش روابط دو جانبه میباشد.در این میان نگاهی به پیشینهء روابط دو کشور در طول تاریخ سبب دید صحیحتر و درک بهتر ما از شرایط و موقعیت فعلی مناسبات دو کشور خواهد شد.کسانی که با موضوع آشناتر میباشند متوجه هستند که در طول تاریخ روابط دو کشور،قرن نوزدهم میلادی جایگاه و اهمیت بخصوصی دارد.قرن نوزدهم برای کشور ما و بخصوص کشورهای آسیای مرکزی ازحساسیت بخصوصی برخوردار است.در این زمان روسیهء تزاری با سیاستهای جهانگشایی خود که به دنبال وصیتنامهء سیاسی پطر کبیر همیشه در مخیلهء سیاستمداران بعد از او،وجود داشت به پیشروی به سوی آسیای مرکزی پرداخت.این جریان و حرکت سبب تأثیرات و تغییرات عمیقی در سیاست،فرهنگ و باورهای ملل آسیای مرکزی گردید.
تاریخ ترکها
ترکها که از قبایل کهن قدیمی میباشند،در طول گذشتهء بسیار طولانی خود به صورت ملتی درآمدند که در سه قارهء آسیا،اروپا و آفریقا پراکنده شدهاند.هنگام بررسی تاریخ ترکها متوجه میشویم که از لحاظ زمان و مکان و تاریخ،ترکها با اقوام دیگر متفاوتاند.نکات مهم در این تفاوت را میتوان چنین طبقهبندی کرد:
1-تاریخ ترکها را به سبب پراکنده و جدا زندگی کردن از یکدیگر و انتخاب راههای مختلف و متفاوت از یکدیگر برای پیشرفتشان، نمیتوان در یک مقطع زمانی مشخص،و به صورت یکپارچه بررسی کرد.
2-برعکس ملل دیگر،ترکها قرنهای متمادی به دنبال پیدا کردن اقلیمها،چراگاهها و مناطق جدید وبهتر برای زندگیشان تاریخ قوم خود را در مناطق مختلف به وجود آوردهاند.
به سبب این دلایل در هر دورهای از گذشته در مکانهای مشخص اجتماع ترکها واداره و دولتهایشان را میتوان پیگرفت.بنابراین، زمانی که صبحت از تاریخ ترکها به میان میآید،منظور یک قوم و یا قبیله که در یک مکان زندگی میکنند در یک برهه از تاریخ نیست، بلکه صحبت از کل تاریخ ترکها به صورت یکپارچه میباشد.1
نام ترک
تحقیقات و بررسیهای مختلف نشان دهند این مسئله میباشد که نام «ترک»در اصل نمایانگر نام قومی و قبیلهای یک گروه نیست،بلکه یک نام سیاسی میباشد.از تأسیس حکومت خاقانی گوک ترک Gok-Turk Hakanligi ابتدا این حکومت و سپس ترکهای دیگری که به این امپراطوری وابسته بودند و با نامهای ویژهء خود شناخته میشدند،این نام را گرفتند و کم کم،و به مرور زمان نام ترک به تمام قبایلی که از نژاد ترک بودند به صورت یک نام ملی اطلاق شد.
قبل از اینکه کلمهء ترک صاحب ماهیت سیاسی شود،از یک سند به دست آمده میتوان فهمید که کلمهء ترک به معنای«زور و قدرت» بوده است.در ضمن برای توصیف قبایل آلتایی (Altayi) به صورت صفت،کلمهء ترک در یک متن فارسی قدیمی استفاده شده است.به
————–
(1). Mehmet Saray.Turkmen Tarihi,Istanbul,1993.s.9. (محمد سارای،تاریخ ترکمن،استانبول،3991،ص 9.)
صورت صفت مثلا در کلمهء(ترک-هون)یعنی هون قدرتمند میتوان به معنای کلمهء ترک پیبرد.ولی در هر صورت این امپراطوری«گوگ- ترک»بود که از کلمهء ترک به عنوان رسمی دولت،و اولین تشکل سیاسی استفاده کرد.1
در مورد وطن اصلی یا اولیهء ترکها،در دنیای علم نیز عقاید و نظرات متفاوتی وجود دارد.در تحقیقات و پژوهشهای بسیاری که اواخر قرن نوزدهم واوایل قرن بیستم انجام یافت هاست و همینطور باستانشناسان در پی کندو کاوهای مختلف در کل تصویری که از وطن اولیه ترکها به دست دادهاند به این صورت است:
محققان و تاریخشناسان با تکیه بر اسناد چینی،کوههای آلتای (Altay) و حول و حوش آن را به عنوان اولین زادگاه ترکها پذیرفتهاند.
دانشمند علم نژادشناسی،مناطق جنوبی آسیای داخلی را به عنوان اولین منطقهء پیدایش ترکها،و وطن اصلی آنها نشان دادهاند.
انسانشناسان و یا دانشمندان علم مردم شناسی،معتقدند که اولین وطن ترکها بین استپهای قرقیز و کوههای تانگری یا تانری(تیان شان Tian shan بوده است.
دانشمندان علم تاریخ هنر نیز منطقهء بین آلتایی و آسیای شمال غربی،و نیز دانشمند تاریخ فرهنگ،نیز التایها و صحرای قرقیز و همچنی منطقه جنوب غربی دریاچهء بایکال را به عنوان اولین محل سکونت و وطن اصلی ترکها پذیرفتهاند.
علت اینکه نظریات این چنین متفاوت و مختلف است،این است
————–
(1). Saray.ayni eser,s.10 (سارای،همان اثر،ص 01.
که ترکها ملتی بودند که دائم در حرکت بودهاند و به مناطق مختلف و متفاوتی رفتهاند،و هر جا که رفتهاند از فرهنگ خود تأثیری بجا نهادهاند.از سوی دیگر،دانشمندان علم زبانشناسی(زبانشناسان)در طی تحقیقات مختلفشان،وطن اصلی را منطقهای بین کوههای آلتای و اورال و شمال و شمال شرقی دریای خزر پشبینی کردهاند.1
دربارهء حرکت ترکها و انتشار و پیشروی آنها،باید گفت شروع حرکت ترکها و جدا شدن آنها از موطن اصلی از زمانهای بسیار کهن شروع شده و هزاران سال ادامه پیداکرده است.با اینکه تاریخ دقیق مهاجرت ترکها مشخص نیست،ولی تمام این مهاجرت قبایل همه به قبل از میلاد میرسد.یعنی بنا به برخی نوشتهها مهاجرت تمامی قبایل ترک در تاریخی در قبل از میلاد انجام شده است.
به عنوان مثال قبایل یاگوت و چوواش که از قبایل ترک میباشند به احتال قوی در تاریخ دوری در قبل از میلاد از اجتماع اصلی ترک جدا شده،و در منطقهای در شرق سیبری اسکان گزیدهاند.علت آن نیز این است که زبان آنها به زبان اصلی ترکها،دورترین لهجه میباشد وتفاوتهای زیادی دارد.بخصوص زبان یاگوتها در بین لهجههای ترک دارای بیشترین تفاوتها و تمایزها است.
بنابه بعضی تخمینها،گروهی از ترکها نیز با حرکت به سوی غرب در مناطق هموار اطراف رود ولگا در تاریخی حدود 6 تا 3 قبل از میلاد همراه با اسکیتها iskitler به زندگی پرداختهاند.اولین
————–
(1). Saray,ayni eser,10-11. (سارای،همان اثر،ص 11-01.)
حرکت گروهی از ترکها به سوی هندوستان مصادف با اولین هزارهء قبل از میلاد میباشد.این گروه،در بعضی مناطق از جمله حوالی پنجاب و ایندوس دیده شدهاند.
در زمانهای قبل از آن به احتمالی ترکها از مناطق وسیع و هموار فلات ایران عبور کرده به سوی بین النهرین رفتهاند،واینها احتمالا اولین قبایل مدنی تاریخ یعنی سومریها میباشند که زبانشان از گروه زبانهای سامی بوده،که زبان ترکی نیز جزو آن گروه میباشد یا منسوب به آن گروه است.اما در هر صورت،هنوز در دنیای علم، منشأ سومریها و اینکه آیا آنها از آسیای مرکزی و احتمالا از قبایل و دارای ریشه ترک میباشند یا نه،صورت قطعی نیافته است.
در مورد مهاجرت قبایل ترک بعد از میلاد،اینکه کدام گروه از ترکها به این مهاجرت داخل بودهاند و…اطلاعات موثق و دقیقی در دست میباشد.
-هونها،از منطقهء اورخون به طرف جنوب ومناطق خشک و صحراهای قزاقستان و از اواخر قرن اول تا اواسط قرن دوم میلادی به ترکمنستان و از سال 573 میلادی به بعد،به سوی اروپا.
-اووار هونها (Uar-Hun) حوالی سال 053 میلادی به جانب افغانستان و شمال هندوستان.
-اوغورها (Ogurlar) ،در حوالی سالهای 564-164 میلادی به سوی جنوب غربی سیبری و از آنجا به جنوب روسیه.
-اغوزها(-غزها) Oguzlar در قرن دهم میلادی به کنارههای سیحون در منطقهء اورخون ودر قرن یازدهم از ماوراء النهر به سوی ایران و از آنجا به آناطولی.
-آوارها Avarlar در اواسط قرن ششم از ترکستان غربی به سوی اروپای مرکزی.
-بلغارها (Bulgarlar) از سالهای 866 بعد از شمال دریای سیاه به بالکان و اطراف رودخانهء ولگا واز 038 میلادی به بعد به همراه مجارها و بعضی از ترکها از شمال قفقاز به سوی اروپای مرکزی.
-سیبرها،از نیمهء دوم قرن پنجم از شمال آرال به سوی منطقه قفقاز.
-پجنکها،کومانها،قبچاقها واوزها (Uzlar) (که زیر گروه اوغوزها هستند)در قرون نهم-یازدهم میلادی از شمال دریای خزر به سوی اروپای شرقی و بالکان.
-اویغورها از سالهای 048 میلادی به بعد از منطقه اورخون به آسیای داخلی مهاجرت کردهاند.اینها،بخصوص مهاجرتهای هونها و اوغوزها به علت طولانی بودن مسافت پیموده شده در طول مهاجرت،و هم به علت اثرات تاریخی مهمی که به جا گذاردهاند نسبت به بقیه مهاجرتها مهمتر میباشند.
این مهاجرتها که به عزم ایجاد موطنی جدید شروع شده بود،در نهایت با نام فتوحات ذکرو توصیف شده است.
در تاریخ،از شکل دیگر گسترش ترکها به نام نفوذ یاد میشود.این شکل مهاجرت،و یا شیوهء دیگر گسترش ترکها به این صورت است که گروهی از قبیلهای پرجمعیت و اصلی جدا شده،و این گروه،خانواده، یا جوانان قوی بنیهای بودند که از اجتماع خود جدا و در حکومتهای بیگانه برای یافتن کار و حرفه راهی میشدند.در این حالت نیز نمونههایی از موفقیت ترکها در کارهای سیاسی یا نظامی دیده شده که این جوانها با وارد شدن در دستگاه حکومتهای بیگانه توانستهاند به درجات نظامی بالا نایل شده،و این نیز به سبب استعدادها و قابلیتهای آنها بوده و حتی نمونههایی در مصر و هندوستان دیده شده که اینها توانستهاند در آن اجتماعات بیگانه خود تشکیل دولت و حکومتی دهند.
حال به این سؤال میرسیم که اصولا علت و یا علل مهاجرت ترکها از وطن اصلی چه بوده است؟چه مسائل و شرطهایی قبایل ترک را ملزم و مجبور به مهاجرت کرده است؟تحقیقات و بررسیها، نشاندهندهء این واقعیت است که هیچ قبیله و اجتماع ترک،خود بخود و یا برای ایجاد تنوع و به علل واهی اقدام به کوچ نکرده است، و همیشه پشت سر هر مهاجرتی سببهای مجبور کنندهای میتوان یافت.علت عمده و دلیل اصلی مهاجرتها،مسائل اقتصادی بوده است.مثلا در مواردی کافی نبودن زمین و مکان مناسب برای ادامهء زندگی یا چراگاههای کافی،و در مهاجرت هونها خشکسالی وسیع علت جدایی این قبایل از وطن اصلی بوده است،و در مورد اوغوزها ازدیاد جمعیت و کمبود مرتع باعث حرکت این قوم به سوی مناطق جدید و به دست آوردن امکانات برای ادامهء زندگی شده است.
با ازدیاد جمعیت،منطقهای که قبلا برای ادامهء زندگی کافی به نظر میرسید دیگر کفاف گذران زندگی قبیله را از لحاظ کمبود خاک مساعد کشت و یا مرتعهایی برای تغذیه دامها نمیداد.و ترکها که از این دامها هم برای مواد غذایی و هم پوشش…استفاده میکردند،با بروز این کمبودها،در پی چارهجویی،شروع به حرکت به سوی مناطقی کردند که از لحاظ این امکانات بسیار غنی و از لحاظ نفوس دارای جمعیت بسیار کمی بودند.امکانات طبیعی فراوان که در دست حکومتها و قبایل همسایه بود،باعث جلب این افراد و قبایل،به سمت مناطق جدید شد.
در کنار عوامل و سببهای اقتصادی،هجونم قبایل مغول کیتان در قرن یازدهم میلادی نیز یکی از علل خارجی بود که سبب حرکت ترکها به سمت مناطق جدید شد.در این مورد عدهای از ترکها که اطاعت و انقیاد از مغولها را قبول نکرده و آزادی را ترجیح میدادند، چشم از وطن پوشیده،به سوی سرنوشت جدید شروع به کوچ کردند.البته مسئله کوچ و مهاجرت هر اندازه که برای یک اجتماع اسکان یافته سخت و غیرعملی به نظر میآید،برای گروهی انسان کوچنشین و بیابانگرد به مراتب آسانتر خواهد بود.در مورد ترکها نیز که از اول قبایل بیابانگرد بودهاند این مهاجرتها به مراتب آسانتر بوده است.1
تاریخ ترکمنها
ترکمنها همانطور که از اسمشان نیز برمیآید از قبایل ترک بوده و مسلمان سنی مذهب میباشند.ترکمنها در طول صدها سال تاریخشان به صورت قبیلهها و عشایر پراکنده و کوچنشین زندگی کرده و فقط در موارد جنگ گرد هم آمدهاند.2در مورد به وجود آمدن نام ترکمن و معنای آن باید گفت نام ترکمن برای اولین بار در قرن دهم میلادی رایج و مورد استفاده قرار گرفته است.بنا به منابع و مآخذ
————–
(1).برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نام ترک و وطن ترکها و علل مهاجرت آنها رک به: ابراهیم قفس اوغلو،تاریخ ترک،ج 1،چاپ دوم،آنکارا،2991،ص 51-11. ابراهیم قفس اوغلو،فرهنگ ملی ترک،چاپ پنجم،استانبول،8991،ص 25.
(2).ابراهیم قفس اوغلو،«نام ترکمن،معنا و ماهیت آن»یادوارهء ژان دنی،آنکارا،8591،ص 331-121.
اسلامی،اغوزهایی که مسلمان شده بودند،این نام را به آن دسته از اغوزها که مسلمان نشده بودند،داده بودند.1ولی همین اغوزهای ترکمن نام گرفته،بعد از پذیرفتن اسلام نیز نام ترکمن خود را حفظ کردند.همان طور که از نام ترکمن مشاهده میشود در نام قبایل دیگر ترک نیز از قبیل کومان (Kuman) پسوند(«من»و«مان») (Men -Man) به نام این قبایل در همان قرن اضافه شده است،و قبایل مسلمان شده با این نامها شناخته میشدند.نام ترکمن امروزه در معنای محدود متعلق به یک شاخه از ترکها میباشد که در جمهوری ترکمنستان کنونی و ایران،عراق،افغانستان،سوریه و آناطولی زندگی میکنند. ترکمنها به زبانهای ترکی خراسانی،آذری و استانبولی صحبت میکنند و در کنار آن به زبان ترکمنی که زبان اغوزها میباشد،نیز تکلم میکنند.
نام ترکمن از یک کلمه از زبان اغوزها ریشه گرفته است که برای بار اول در کتیبهای که در نیمهء اول قرن هشتم میلادی نوشته شده و کتیبهء «گوک-تورک»نامیده میشود،بکار رفته است.2
در این کتیبه خاقان«گوک-تورک»از اغوزها به نام خلق من و یا افراد من یاد کرده است.بنا به اطلاعات به دست آمده از کتیبهها، اغوزها به نام شاخته تقسیم میشدند،و بنا به بعضی از مآخذ و منابع معاصر،به 42 شعبه تقسیم میشدهاند.نام شعبات اغوزها چنین است:قایی (Kayi) ،بیات (Bayat) ،القه-اولی (Alka-Evli) ،
————–
(1). Bertelsmann Atlas Ansiklopedi,Verlag Gmb H,Gstershlah/Munich, Almanya,1993.2 cilt.
(2).ا.م.ن.ارتون،کتیبههای باستان ترک،ج 1،استانبول،0491،ص 84.
قرااولی Kara (Evli) ،یازر (Yazir) ،دو غر (Doger) ،ددورقه (Dodurga) ،یاپارلی (Yaparli) ،افشار (Avsar) ،قزیق (Kizik) ، بیگدلی (Begdili) ،قارقین (Karkin) ،بایندر (Bayuudur) ، بی چنه (Bisene) چاووندور (Cavucdur) چپنی (Cepni) ، سالور (Salur) ،ایمور (Eymur) آلایوندلو (Alayundlu) ، اورهگیر (uregir) ،ایگدیر (Igdir) بوگدوز (Bugduz) ،و ییوه (Yiva) .
به گونهای که از منابع به دست آمده تصویر میشود،شعبههای قوم اغوز در منطقهای وسیع از سیر دریا تا خزر و آرال تا خراسان میزیستهاند.پذیرفتن دین اسلام از طرف اغوزها و ترکمنها و قبول نام ترکمن مصادف با نیمه دوم قرن دهم میلادی تا نیمه دوم قرن یازدهم میلادی میشود.
در ابتدا اغوزها دارای رهبر یا خان نبودهاندو بجای آن کسی با عنوان بیغو (Yabau) رهبریشان میکرده است که این اطلاعات باز هم از همان کتیبههای اورخون به دست آمده است.دولتی که اغوزها به رهبری یبغو تأسیس کرده بودند،پایتختش محلی به نام ینی کنت و یا ینگی کنت (Yengi:Kent) در حوالی سیر دریا بوده است.
دربارهء ورود اغوزها و ترکمنها به صحنهء تاریخ نیز میتوان گفت بین اغوزها حادثهء ناگهانی اولی که اتفاق افتاد حملهء یبغو اغوز به برادران هم نژاد و ترکمن خود بود که اسلام را پذیرفته بودند.ولی سلجوق بیگ که بعدها مؤسس سلسلهای با نام خود شد،به طرفداری از ترکمنهای مسلمان برخاست و با یبغو جنگید و از ترکمنها دفاع کرد.در نتیجهء این جنگ خانگی یا جنگ داخلی بین ترکمنها، ترکمنهای تحت رهبری سلجوق بیگ به سوی غرب خراسان و کنارههای خزر حرکت کردند.در اثنای این حرکت،افراد تحت رهبری
سلجوق بیگ مجبور به مبارزه با ترکمنهای قبچاق و پچنک نیز شدهاند.ترکمنهایی که به سمت خراسان و شمال افغانستان حرکت کرده و در آن مناطق اسکان یافته بودند،بعد از مدتی وقتی که حکومت غزنوی،افغانستان و جنوب ایران را تحت سلطهء خود در آورد،در تنگنا قرار گرفته بین این حکومت و دولت قراخانیان که در ترکستان شرقی حکومت میکرد،راههای بیرون آمدن از این مخمصه را جستجو میکردهاند.در نهایت ترکمنها که زیر بار سلطهء هیچ کدام از دو حکومت قراخانی و غزنوی نرفتند با رهبری دو برادر بنامهای چغری و طغرل غزنویان را در سال 0401 در دندانقان شکسته داده و در آذربایجان و قسمتی از منطقهء آناطولی امروزه اسکان یافتند. حکومتی که این دو برادر پایهگذاری کردند به نام جدشان سلجوق بیگ«حکومت سلجوقیان»نامیده شد.با تأسیس این حکومت فصل جدیدی هم در سرنوشت خودشان و هم در سرنوشت همهء ترکها شروع شد.1
امپراطوری سلجوقیان در منطقهء بسیار وسیعیی بین آمو دریا در شرق تا سواحل دریای مدیترانه در غرب گسترده شده،به صورت حکومت بزرگ و مقتدری درآمد.در ستیز مداوم سلجوقیان با بیزانسیها و صلیبیون در جبهههای غرب دیگر فرصتی به آن صورت پیش نیامد که این حکومت به موطن و منشاء اصلی خود یعنی سرزمین ترکمنستان رسیدگی و توجهی بکند.در نتیجهء این بیتوجهی،گروهی از ترکمنها علیه سلطان سنجر پادشاه سلجوقی بپا خاستند.به دنبال این هرج و مرجو اغتشاشات داخلی،حملهء مغول
————–
(1).محمد سارای،تاریخ ترکمن،استانبول،3991،ص 041.
باعث تغییرات مهمی در سرنوشت و زندگی حکومت و مردم ترکمن شد.بخشی از ترکمنها در ماوراء النهر خراسان و منقشلاق ماندند،و بعضی دیگر از ترکمنها در آناطولی و آذربایجان مستقر شدند.بعد از این حادثه سرنوشت ترکمنهایی که در ترکمنستان ماندند،با ترکمنهایی که به خاور نزدیک مهاجرت کردند،از همدیگر جدا شد.
در حال حاضر،نوشتن تاریخ کشورهای کنونی ترکمنستان، قرقیزستان،قزاقستان و ازبکستان به صورت مستقل،کار مشکل و احتمالا امکانناپذیری است.زیرا مردمی که تشکیل دهنده این دولتها میباشند،یعنی ازبکها،قزاقها،قرقیزها و ترکمنها با اینکه متعلق به عشیرهها،قبیلهها و شعبات گوناگون و متفاوتی میباشند، ولی در کل همه فرزندان یک ملت بوده و بنابراین تاریخشان در واقع مشترک ویکی میباشد.در صفحات قبلی نام شعبات گوناگون اغوزها ذکرشده بود و در اینجا تقسیم بندیهای متعلق به ترکمنها و قبایل وعشیرتهای عمده را نام میبریم:تکّه یا مرت،گوکلن،یازر، چاولدور،ساریق،سالور،ارسای،و علی الی.از لحاظ حفظ سنتهای ترک،میتوان گفت ترکمنها سن و رسوم ترکها را بهتر از دیگران حفظ کردهاند و در عین حال به صورت قابل ملاحظهای از دیگر گروهها و قبایل ترک از دمکراسی برخوردار میباشند و زندگی دمکراتتری نسبت به بقیه دارند.
قدیمترین اطلاعات مربوط به اغوزها(غزها)
دربارهء منشأ نام و کلمهء اغوز و یا غز عقاید مختلفی ارائه شده است. جی.نمث J.Nemeth از دانشمندان مشهور مجار،کلمهء اغوز را به صورت(اغوز-اوق+اوز)- Oguz تحلیل نموده است.بنا به گفتهء او اوق (Ok) به معنای اصل ونسب و قبیله میباشد و حرف«z»در آخر نیز برای صورت جمع دادن به کلمه میباشد که به این صورت کلمهء اغوز به معنای قبایل میآید.1در حقیقت نیز در زمانهای گذشته از متون مختلف از کلمهء OK به معنای قبیله و عشیره استفاده شده است. دولت گوک-ترک غربی که به ده عشیره یا قبیله تقسیم میشده است، به نام«ko-no»نامیده میشده.یعنی به این ده عشیره یا قبیله ẓOn-okẒ نیز میگفتند.بنا به اطلاعات موثق که از متون چینی به دست آمده است،بنا به اطلاعات موثق که از متون چینی به دست آمده است،اولین امپراطوری قوی و متشکل در آسیای مرکزی توسط قومی به نام هیونگ-نو Hiung-Nu تأسیس شده است.این قوم در اصل قومی با منشأ ترک بوده است که از لحاظ علمی نیز ثابت شده است.باز بنا به منابع چینی ریشهء قبایل«گوک-ترک»،«اویغور»و «قرقیز»به این قوم یعنی«هیونگ-نر»ها میرسد که این نیز دلیلی برای اثبات ادعای ترک بودن قوم هیونگ-نو میباشد.اگر هیونگ-نوها را به عنوان مؤسسان اصلی دولت ترک در نظر بگیریم این قوم حوالی قرن سوم قبل از میلاد از قدرتی برخوردار شدهاند که باعث هراس همسایگانشان شده است.
قوم هیونگ تو از بیست و چهار قبیله یا عشیره به وجود آمده بود. در اسطورهء اغوز یا غز که در اوایل قرن چهاردهم میلادی نوشته شده است،درمورد«اغوزخان»صحبت میکند که اولین امیر و حاکم فاتح ترکها بوده است.2بنا به اطلاعات به دست آمده،قوم اغوز به دو
————–
(1).برای کسب اطلاعات بیشتر در این مورد نگاه کنید.به:حسین.ن.گون:در«رابطه با اغوزها»،آنکارا،5391،ص 5-4.
(2).فاروق سومر:آثار اسطورهای متعلق به اغوزها،استانبول،ص 983-953.
شاخهء راست و چپ تقسیم شده بودند.به شاخهء راست،بوزاوق Bozok و به شاخهء چپ اوج اوق(kO-cU)گفته میشده است.قوم یا ایل اغوز نیز،از یست و چهار عشیره یا طایفه(قبیله)تشکیل شده بود.به کلمهء اغوز برای اولین بار در کتیبهای«ینی سیی» Yenisey برخورد میشود.اگر این کتیبه به صورت صحیح خوانده شده باشد، نشان دهنده این است که در زمان نوشته شدن کتیبه قوم اغوز به صورت نقش قبیله در منطقه بارلیک Barilik Yoresi زندگی میکردهاند.از روی تخمین،زمان کتیبه حدودا به اوایل یا اواسط قرن هفتم میلادی مصادف میشود.در قرن دهم میلادی در وادی یاتالاس(تلاس)قومی با نام ترکمن زندگی میکردهاند که این قوم اولین قبیلهای از ترکها میباشد که اسلام را به عنوان دین خود پذیرفته بودند.
در نیمهء اول قرن دهم میلادی جهان ترک به صورت ضعیف و از هم پاشیده شده است.بعد از فروپاشی دولت«گوک-ترک»در آسیای مرکزی ترکها،دیگر نتوانستند حکومت و امپراطوری بزرگ و مقتدر به وجود آورند.بین نیمه دوم قرن هشتم تانیمه اول قرن نهم،تنها دولت قوی ترک در منطقه اورخون حکومت خاقانی اویغور بوده است.در اوایل قرن دهم اوغوزها در منطقهای بین دریای خزر تا قسمتهای سواحل میانهای سیحون یا سیر دریا که شهرهایی به نامهای فاراب و اسفیجاب میباشد،و همچنین در مناطق خشک و صحرایی شمال سیر دریا به صورت پراکنده زندگی میکردهاند.1
سرحدات قلمرو اغوزها از طرف غرب به دریای خزر منتهی
————–
(1). Istahri,(Yazilisi 930-3,kaynagi Belhinin yazilisi 920).s.9.ayrica s.29.
میشده است.در اوایل قرن دهم میلادی مناطق شرقی دریای خزر که تا آن زمان غیرمسکونی بوده و کسی در آنجا زندگی نمیکرده است از طرف اوغوزها اشغال شده و در شبه جزیره قراداغ در منطقهء شرقی خزر اسکان یافتهاند که این منطقه از طرف آنها به نام منقشلاق نامگذاری شده است.
مرز اغوزها با کشورهای اسلامی در غرب یعنی کشور خوارزم شهر جرجانیه و بخصوص در قسمت شمالی این شهر روستای جیت «ژیت» (Jit) بوده است.از قصبههای دیگر مرزی در جنوب دریاچهء آرال شهر باراتکین بوده است.1
ترکمنها از قرن شانزدهم تا استیلای روسیه
ترکمنهایی که در ماوراء النهر و خراسان ماندند،به همراه شعبات (قبایل)دیگری از ترکها مانند ازبکها،قزاقها،قرقیزها وقره قالپاقها ابتدا تحت استیلای مغول و سپس تیموریها به حیات خود ادامه دادند در صورتی که ترکمنهای مستقر در منقشلاق به علت اینکه منطقهای کهدر آن زندگی میکردند در مسیر راههای عبور لشکریان مهاجم نبود،توانستند تا اواسط قرن هفدهم زندگی راحت و مستقلی را بگذرانند.فقط در سالهای 9361 و 0071 میلادی،هجوم قوم قالموق (kalmuklar) که مغول الاصل بودند،مشاهده میشود.که این حمله بخصوص با ضربهای که به قزاقها وارد شد شرایط ورود روسها را به آسیای مرکزی سهلتر کرد.در میان قبایل وقومهای ترکمن که در منطقهء منقشلاق زندگی میکردند،قویترین و بزرگترینشان ترکمنهای
————–
(1).اصطخری،ص 303،و مقدسی،ص 982.
تکه از قوم سالور بودند که به عنوان پناهگاه به منطقهء کوپت داغی عقبنشینی کرده،و آنجا را به عنوان پناهگاه امنی انتخاب کردند.در آنجا به همراه قبایل یاموت و ایمرلی ودیگر قبایل ترکمن،گاهی با کمی ستیز و اختلاف،زندگی کرده و قویتر شدند.
با قویتر شدن ترکمنها،حکومتهای همسایهء آنها یعنی حکومت خانی یا خاقانی خیوه و شاهنشاهی ایران متوجه خطر قوی بودن ترکمنها شده و برای جلوگیری از هر چه بیشتر قوی شدن ترکمنها شروع به اخذ تدبیرهایی علیه ترکمنها کردند.
امیر حکومت خاننشین خیوه یعنی ابو الغازی بهادر خان،برای روی پا نگاه داشتن یا حفظ اتحادیه ازبک-ترکمن خیوه با حملههای مکرر،به ترکمنها خسارات بسیاری وارد کرد.ابو الغازی بهادر خان در ضمن مورخ مشهوری نیز بوده که کتابهای تاریخی بسیاری از او برجای مانده است.1
ترکمنها هنوز از ضربههای غیرمنتظرهء خیوه قامت راست نکرده بودند که این بار از طرف ایران مورد هجوم و حمله قرار گرفتند.در ایران ترکمنهای افشار زندگی میکردند که از بزرگان قوم آنها نادر قلی خان(نادر شاه)توانست در ایران حاکمیت رابه دست بگیرد. نادر شاه پس از آن درصدد حکومت بر ترکستان بودو چون ترکمنهای آنجا با این امر به مخالفت پرداختند باعث بروز جنگهایی بین طرفین شد که در این جنگها،نادر شاه بسیار بیرحمانه رفتار کرده است.
————–
(1). Ebul Gazi Bagadir Han,secere-i Terakime,nesr,A.n.kononov,Moskova ve Leningrad.1958.s.7.Ebul Gazi,Bahadir Han,A General History of the Turks, Mogols and Tatars,london.
به طوری که حتی مخدوم قلی شاعر مشهور ترکمنها در شعرهای خود اشارات فراوانی به حمله و غلبهء نادر شاه بر ترکمنها مینماید.1
در نیمهء دوم قرن هیجدهم میلادی،ترکمنها که تا حدودی توانسته بودند خود را بعد از حملههای خیوه و ایران دوباره بازسازی کنند، برای فرار از فشارهای این دو حکومت به سوی منطقه مرز واقع در ترکمنستان شرقی عقبنشنیی کردند.با رهبری ارازخان (Oraz Han) لیدرشان در کنار رود تجن قلعهء تجن را برای حفظ امنیت خویش بنا کردند.ولی با وجود تمامی این تدابیر امنیتی از سالهای 0381 به بعد، حملات خیوه دوباره شروع شد و از طرف غرب نیز با تشویق روسیه، ایران شروع به تهاجم کرد.حرکت و گسترش ایران به طرف هرات با تشویق روسیه بود،علت تشویق ایران به حرکت به طرف شرق از طرف روسها برای جلوگیری از حملات ایران درمنطقهء قفقاز و آذربایجان شمالی بود که در آنجا ایران با سیاستهای ستیزهجویانهای که در قبال مردم ترک آن منطقه به کار گرفته بود،و سپس حرکات خصمانهای علیه گرجستان که به صورت یک حکومت شاهزادهنشین مسیحی بود،باعث شد روسیه که با گرجیها پیمان دوستی امضا کرده بود،در موضوع مداخله کند.
وقتی ایران در هر دو جنگی که با روسیه داشت،شکست خورد، مجبور به امضاء دو معاهده گلستان در سال 3181 و ترکمنچای در سال 8281 میلادی گردید.2
امروزه سرحدات ایران را درمنطقه قفقاز طبق همین معاهدات
————–
(1). Klassiki Turkmenkie Poezit,Moscow.1955,s.5.
(2). C.H.Rawlinson.England and Russia in the East,London,1895,s.55-57.
مشخص نمودهاند که با انعقاد این عهدنامهها حکومت ایران هم از لحاظ خاک و هم نفوس دچار ضایعات بزرگی شد.رجال ایران که تحمل این شکستهای بزرگ را نداشتند،شروع به طرح نقشههایی برای پس گرفتن مناطق از دست رفتهء خود از روسیه کردند.سفیر دولت روسیه در ایران(سمیوینچ)که متوجه وضع روحی رجال ایران و فشارهای وارده ناشی از انعقاد عهدنامهها با روسیه بود،با گفتن این مسئله که اگر ایران در سیاست گسترش خود در منطقه آسیای مرکزی و ترکستان جدی باشد،دولت روسیه مطابق عهدنامههای گلستان و ترکمنچای از گرفتن غرامات از دولت ایران چشمپوشی خواهد کرد؛ شروع به تشویق آنها به حرکت و پیشروی به سمت ترکمنستان و هرات کرد.دولت ایران نیز اینپیشنهاد را که او را از دادن خسارات و غرامات به دولت روسیه رها میکرد ودر عین حال با الحاق زمینهای واقع در ترکستان و هرات مقداری از شکست در جبهه غرب،یعنی آذربایجان و قفقاز راجبران میکرد،با نظر مثبت ارزیابی کرده و در نتیجه شروع به یک سلسله حملات به ترکمنها کرد.1حکومت ایران که با این حملهء خود،باعث نقض حقوق بین المللی شده بود،اولین حملهء خود را به سمت ترکمنهای خراسان انجام داد.حملات ایران بر روی ترکمنها در مناطق شمال و شمال شرق خراسان ادامه یافت.فقط ترکمنها در یکی از مهمترین مناطق گذرگاهی ترکستان که با نام قراقلعه
————–
(1). Secret letters and Enclosures from Persia,India office Records Political and secret Memoranda 9145,4 nolu vesika,11Mart 1830.India Office. (نامههای محرمانه و ضمیمهها ویا پیوستها از ایران،بایگانی دفتر هند،یادداشتهای سیاسی و محرمانه 5419.سال 0381،هند.)
یعنی قلعهء سیاه مشهور است،با دفاع نیرومند خود توانسته بودند از پیشروی ایران در این منطقه جلوگیری کنند.1
در این بین قوم یا قبیلهء تکه که جزو قویترین و پرجمعیتترین قبایل ترکمن میباشد با گردآوری و همراهی چند قبیله دیگر ترکمن شروع به یک دفاع سازماندهی شده علیه ایران کرده،و تا حدودی نیز توانستهبودند در مقابل حملات پیاپی ایران مقاومت کنند.به طوری که در سالهای 5481 و 8481 سپاهی که به رهبری والی خراسان از طرف حکومت ایران فرستاده شده بود را به عقب راندند.ولی با هجوم دولت خیوه از شرق،ترکمنها مجبور به دفاع در دو جبهه شده و شکستهای فجیعی را متحمل شدند.بدین گونه در طول سالهای 0381،0481،تا سالهای 0681 ترکمنها با دفاع در جبهههای جنگ با ایران و خیوه برای حفظ موجودیت خود تلاش میکردند.مثلا در سال 5581 سپاه خیوه به رهبری محمد امین خان ضربهء سختی به ترکمنها وارد آورد که گروهی فدایی ترکمن با شبیخون به اتاق محمد امین خان و قتل وی موجب شدند که سپاه خیوه عقبنشینی کند.2در پی این مسئله،پسر محمد امین خان یعنی عبد اله خان بعد از چهار ماه با تجهیز قوا برای گرفتن انتقام پدر به ترکمنها حمله کرد، در این حمله قوای ترکمن به رهبری کوشید خان با پیروزی بر قوای مهاجم،دشمن را تار ومار کرد و عبد اله خان نیز در صحنه جنگ کشته شد.بعد از جنگهایی که درسالهای 65-5581 اتفاق افتاد،و به شکست خیوه انجامید،حکومت خیوه به ترکمنها حمله نکرد.بعد از
————–
(1). P.sykes,A History of Persia,London,1921,II,s.324.
(2). R.G.Waston,A History of Persia,London,1866,p.205-238.
خیوه،دولت ایران نیز در سال 8581 با شکستی که در نزدیکی فراقلعه در منجوق تپه (Mancuk Tepe) از ترکمنها خورد،حملاتش متوقف شد.در اینجا قبایل ترکمن که بعد از جنگهای پی در پی احتیاج به امنیت و آسودگی داشتند،بیشتر به هم نزدیکتر شدند.1
در میان قبایل ترکمن برای ایجاد صلح و از بین رفتن کدورتها و ایجاد نزدیکی ودوستی نمیتوان از فعالیتها وزحمات نوروردی خان چشمپوشی کرد.از سال 0681 تا 4881 که مصادف با اشغال مرو توسط روسها میباشد ترکمنها به صورت مستقل و آزاد توانستند زندگی کنند.در سالای 65-3581 که روسها در جنگ عثمانی، انگلیس و فرانسه در کریمه شکست خوردند،متوجه این مسئله شدند که امکان پیشروی و گسترش مناطق نفوذ خود را در منطقه خاورمیانه و اروپا از دست دادهاند.بنابراین،برای گسترش مناطق نفوذی خود رو به سوی آسیای مرکزی و مرزهای شرقی خود نهادند.دولت روسیه با نوسازی و اصلاح سپاه خود،در سالهای 8581 تا 0681 بدون رعایت حقوق بین المللی با دستآویزها و بهانههایی که خود آفریده بود،شروع به اشغال مناطق ترکنشین منطقه آسیای مرکزی در فاصله سالهای 4681 تا 3781 نمود.در طی حملات روسها،به این مناطق ضایعات زیادی به خاننشینهای ترک منطقه وارد شد.2و بیشتر از همه خانات خیوه تحمل خسارات شدیدتری شد.همان
————–
(1). V.Barthold.Four Stadies on the History of central Asia,Leiden,1962, III.p.167.
(2).برای اطلاعات بیشتر رک به:محمد سارای،مناسبات سیاسی بین دول عثمانی و حکومتهای خاننشین یا خانات ترکستان،استانبول،4891.
طوری که میدانیم حکومت خیوه از ترکمنها و ازبکها تشکیل شده است.هنگامی که در آوریل سال 3781 و ماه می همان سال قوای روسیه خیوه را محاصره کرده بودند،ترکمنها از پایتخت خود قهرمانانه مدافعه کردند ولی در مقابل بمباران شدید روسیه نتوانستند مقاومت بیشتری بکنند و بسوی جنوب عقبنشینی کردند.ژنرال کافمن (kaufman) رئیس نیروهای روس طی دستوری که به ژنرال گلوواچف داده بود،قتل عام تمامی ترکمنهایی را که در مقابل قوای روس ایستادگی کرده بودند خواسته بود.قوای روسیه مراکز تجمع و سکومت ترکمنها را یکی یکی به آتش کشیده،و تمام ترکمنها را بدون توجه به زن و مرد،خردسال و بزرگسال بودنشان قتل عام کرده بودند. در میان قوای روس که برای اشغال مناطق ترکمننشین آمده بودند، خبرنگاری آمریکایی به نام مک گاهان Mac.Galan به عنوان ناظر وجود داشت که در خاطرات خود از قتل عام مردم توسط روسها با نفرت یاد میکند.مک گاهان مینویسد:«وقتی کاروان قوای پیروز روس از میان تل اجساد ترکمنها میگذشت،یک عده ترکمن تقاضای ملاقات با فرمانده قوای روس را کرده بود.با اجازهء فرمانده،گروه ترکمنها پیش ما آمد.وقتی فرمانده از آنها پرسید که چه سؤالی و یا چه کاری دارند این طور جواب دادند:ما تاکنون با روسها هیچ وقت نجنگیدیم.چرا روسیها آمدند و کشورها را اشغال کردند؟میخواهیم سبب این مسئله را بدانیم.فرمانده و سربازهای روس برای این سؤال هیچ جوابی ندادند.شاید خودشان نیز نمیدانستند علت این اشغال و جنگ چیست؟»
روسها از لحاظ مادی و معنوی خسارات فراوانی به ترکمنهای خیوه وارد کردند.عدهای از ترکمنها حاکمیت روسها را قبول،وعدهای دیگر نیز راضی به حاکمیت روسها نشدند که آنها با عبور از صحرای قره قوم پیش برادران ترکمنستانی خود که در ترکمنستان زندگی میکردند،پناه بردند.1
————–
(1). J.A.Mac Gahan,Compaigning on the Oxus on the fall of khiva, London,1874.s.359-366.
پایان مقاله
مارقوش / دايرة المعارف ترکمن صحرا
www.margush.ir
telfax: 0172-2221228
tel: 0172-2291449
mob:+98 9392291449