هویت فرهنگی نسل امروز / بحران
مارقوش: راز ماندگاری یک ملت حفظ میراث کهن و سنن آن ملت از جمله زبان میباشد. مطابق اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است.
متأسفانه ترکمنهای ایران از این حداقل حقوق اجتماعی جهت آموزش زبان و ادبیات خویش به صورت اصولی کم بهرهاند. تاثیرپذیری از فرهنگ غالب جامعه نیز نباید به نحوی باشد که ما هویت خویش را از یاد بریم.
لباس پوشیدنمان حرف زدنمان و حتی نامگذاریهایمان برای اینکه پاسدار هویت خویش باشیم باید نشأت گرفته از آداب و سننمان باشد و همچنین معرف فرهنگمان.
مطابق اصل بیستم قانون اساسی حداقل حقوق یک فرد داشتن حق انتخاب نام برای فرزندانش می باشد. نامهایی که پیشینهی تاریخی دارند و در بستر زمان شکل گرفتهاند اینگونه نیست که چند نفری نشسته باشند و یک شبه کلی اسم در آورده باشند متأسفانه در قبال نامگذاری برای فرزندانمان نیز ترکمنهای ایران با مشکلات عدیدهای روبرو هستند. چرا که در بدو ورود به سازمان ثبت احوال بر اساس تبصره ی 2/1با مجموعه نامهای تغییر یافتهای روبرو میشوند که اشخاصی بنا به دلایلی شخصی نامشان را تغییر دادهاند و اگر نام درخواستی آن شخص در بین آن نامها قرار داشته باشد مجاز به انتخاب نخواهد بود.
سؤال من از ثبت احوال اینست که مبنای تطابق با نامهای تغییر یافته چیست؟ و چگونه میشود که کسی از نامش به هر نحوی خوشش نمیآید و آنرا در ثبت احوال تغییر میدهد شما آنرا به کل جامعه تعمیم میدهید و میگویید با توجه به اینکه آن شخص این نام را برای خودش نپسندید هیچکس حق استفاده از این نام را ندارد آیا این روال نقض حقوق فردی سایر افراد جامعه نخواهد بود؟
و آیا این عمل با اصل بیستم در تضاد نمیباشد چگونه میشود که مبنای تصمیم یک شخص عادی در طرز تفکر یک سازمان عریض و طویل تاثیرگذار باشد؟
آیا لزوم استفاده از کارشناسان ترکمن در مراکز تصمیم گیری تغییر نامها احساس نمیشود و آیا شما با این روشی که در پیش گرفته اید این شائبه را دامن نمی زنید که در قبال بحران هویت اقلیتها بی تفاوت هستید؟!
سخنی با خانوادهها: جامعهی جوان ترکمن به خصوص دختران جوان در این برهه دچار بحران هویت یا به نوعی خود باختگی فرهنگی یا خود کمتر بینی گشته اند بطوریکه احساس میکنند که هویت اصلیشان مایه شرم آنهاست بدون اینکه مطالعه ای درباب گذشته خویش داشته باشند. دوستان و خانواده های محترم میتوان گفت راه اصلاح جامعه اصلاح فرد فرد جامعه است. خانواده یک نهاد کوچک اجتماعی میباشد اصلاح باید از دوران خانواده شکل گیرد.
پدری که به گذشتهی خویش پشت پا میزنی و مادری که از بدو تولد زبانی غیر از زبان مادری را به فرزندانت آموزش میدهی (البته این حقیر آموزش زبانهای دیگر را نفی نمی کنم منتهی هر چیزی باید به موقع صورت پذیرد و آموزش زبان مادری برای شکل گیری هویت فرهنگی در اولویت اول قرار دارد) هیچ میدانید کهما دارای پیشینهی پر باری هستیم! هیچ میدانید که ادبیات داستانی ما دارای چه غنایست! حماسه گور اغلی – شاه صنم و غریب – زهره و طاهیر – صایاد و همراه و …
آیا تا بحال این اسامی به گوش شما خورده است خواهش میکنم که بخود آییم و اینگونه کمر همت به نابودی آداب و سنن مردم نجیب ترکمن نبندیم. چند کلامی هم با روحانیون محترم ترکمن دارم شما که دائما میگویید اسامی اسلامی برای فرزندانتان انتخاب کنید حرف شما کاملا متین من هم تا حدودی قبول دارم اما آیا شما که با زبان ترکمنی مبلغ دینمان هستید دوست دارید که نسل کنونی و نسلهای آیندهمان دچار استحالهی فرهنگی شوند و ما هویت خویش را که در گذر زمان با اسلام عجین گشته است را به آسانی از دست دهیم آیا این عین کفران نعمت نخواهد بود نگارنده اعتقاد راسخ دارم که پاسداری از هویت فرهنگی نه تنها هیچ منافاتی با اسلام ندارد که مطابق با اسلام است.
روحانیون عزیز : جامعه جوان ترکمن علاقه بارزی نسبت به دین و دیانت دارند کما اینکه این حقیر هر جمعه شاهد خیل عظیم جوانان میباشم که اتحاد و یکدلی را در برپایی نماز با شکوه جمعه به تماشا میگذارند با تبلیغات شما عزیزان است که جوانان مشتاق امورات دینی میشوند.
نگارنده از شما تقاضا دارم همانگونه که جنبش عظیمی در بین جوانان به جهت دین جویی پدید آوردهاید به نوعی همین جنبش فرهنگی را در مقوله زبان مادری و حفظ میراث کهن به منصهی ظهور برسانید تا نسل آینده ترکمن مدیون مجاهدات شما باشد.
و من ا… توفیق…
توی محمد ایازی – غریب
منبع : اولکامیز
اصلاحیه متن 2
ناصر توسلی: ترکمن ها یکی از متمدن ترین و اصیل ترین اقوام جهان هستند که با داشتن تاریخی هفت هزار ساله همیشه پشتیبان علم و هنر بوده و تلاش های بسیاری در زمینه گسترش علم و هنر جهان داشته اند. یکی از کشورهایی که ترکمن ها در شکل گیری تاریخ آن نقش بسزایی داشته اند کشور عزیزمان « ایران » است که به دلیل همسایگی تاریخی امپراطوری ها و دولت های مختلفی را در این کشور تشکیل داده و آثار معماری، علمی و هنری زیبایی را از خودشان به یادگار گذاشتند.
امروزه تاریخ ترکمن ها مخصوصا تاریخ اشکانیان، در دانشگاه های معتبر دنیا از جمله دانشگاه معتبر گرانادا در اسپانیا و دانشگاه تاریخ و باستانشناسی ملی رم ایتالیا،در رشته تاریخ ایران باستان تدریس می شود. اساتید این دانشگاه بر این باورند ترکمنهایی که در ایران با نام « اشکانیان » حکومت کرده اند، نسبت به سایر ترک نژادهای جهان متمایز بوده و یکی از اقوام جدانشدنی این مرز و بوم هستند.
در دوره حکومت ترکمنهای سلجوقی که مانند دولتهای ترکمنی دیگر، همیشه پشتیبان علم و هنر بودند، از آسیای میانه تا ترکیه، مدرسهها و کتابخانههای جدید احداث میشوند، در معماری، از هند تا ترکیه، نوآوریهای زیادی شکل میگیرد، خوشنویسی، سفالگری، نساجی و فلزکاری پیشرفت میکند، رصدخانهها و مراکز علمی جدید ساخته میشود، دانشمندان و شاعران جدید در آن دوره، در تمامی مناطق تحت حکومت ترکمنهای سلجوقی ظهور میکنند، مثل امام فخر رازی، امام محمد غزالی، سهروردی، جوینی، جوزی، انوری، خاقانی، نظامی، بیهقی، خواجه عبدالله انصاری، اسدی طوسی، ناصرخسرو، عمر خیام، سنایی، عبدالرزاق اصفهانی، کتابهایی مانند«الابنیه عن حقایق الادویه» در داروشناسی، «زادالمسافرین» در حکمت نظری، «کیمیای سعادت» و … نوشته میشوند. یا به استناد نوشته های پروفسور فاروق سومر در کتاب اغوزها منطقه ای را که ترکمن ها در یکی از دوران درخشان تاریخی خود سپری می کردند« ماوراءالنهر »می گفتند یعنی اراضی واقع در رودخانه های سیحون و جیحون ، از این مناطق مذکور دانشمندانی همچون خوارزمی، بخاری، ماتریدی، فارابی، جوهری، « ابن سینا » ، بیرونی و مرغینانی و سایرین ظهور می کنند.
در قرن پانزدهم و شانزدهم که عصر شکوفایی قوم گرایی ترکی بود و زبان ترکی زبان رسمی کشورهای ایران و ترکیه و… بود، شاعران و هنرمندان فارسی زبان بسیاری از ایران جلای وطن کرده و به ترکمن ها پناه می برند. کفایت کوشا در اثر «مهاجرت هنرمندان ایرانی به هند در دوره صفوی» توضیح میدهد: «در دوره صفوی، با مهاجرت گسترده هنرمندان و شعرای ایرانی به سرزمین هند روبرو هستیم که اوج این مهاجرتها در دوره سلطنت شاه تهماسب است. طبع مالیخولیایی او، حرص مفرتش در ثروتاندوزی، عدم تمایل به سرمایهگذاری در توسعه و تحول هنر و ادب و قطع حمایت از هنرمندان و شعرا و اخراج نقاشان و هنرورزان از کتابخانه سلطنتی و … به مهاجرت گسترده اهل علم و ادب و هنر به سرزمین هند انجامید […] همچنین گفته میشود عشق به هنر و سخاوت خان خانان، عبدالرحیم خان (فرزند بیرام خان بهارلی شاعر پرآوازه و خان ترکمن هند ) […] موجب گردید تا شمار زیادی از هنرمندان و شعرای ایرانی، جلای وطن کرده و در جستجوی نان و نام، راهی هند گردند»؛
– کریم نجفی برزگر، استاد دانشگاه و رایزن فرهنگی ایران در هند، در اثر «نگاهی به نسخه خطی تذکره زعفرانزار کشمیر» نقل میکند: «در زمان حاكمیت سلطان آیبک ( ژنرال ترکمن و از سلاطین هند ) که کشمیر اوضاع اجتماعی مناسبی داشت، میر سید علی همدانی با هفتصد نفر از اهل فضل و دانش و حرفه و صنعت […] سرزمین کشمیر را برای اقامت و فعالیت برگزیده و در سال ۷۸۳ هجری بدانجا مهاجرت نمودند».
– عبدالباقی نهاوندی، مورخ و شاعر ایرانی، درباره زحمات خان خانان، بایرام خان شاعر و سیاستمدار مشهور ترکمن و فرزندش عبدالرحیم خان مینویسد: «اگر اهلیت و همت و سخاوت و استعداد او را طلبکار باشی، از اهل ربع مسکون، خصوصا از ایرانیان سؤال کن که بتواتر ایشان رسیده که در زمان وکالت و خان خانی، چه قسم احسانها به این گروه بیخانمان نموده […] این سپه سالار (عبدالرحیم خان) بر ذمت همت والا نهمت خود واجب و لازم ساختهاند که هر کس از ولایت یا دیگر بلاد ربع مسکون به درگاه ایشان پناه آورد، به اندک زمانی کار او را به اعلی مراتب عز و علا رسانند و بلندآوازه گردانند».
یا در جای دیگر، شاعر ایرانی (نهاوندی) میگوید:
«در عراق پر نفاق این آرزو میسوزدم،
کز سخنسنجان بزم خان خانان نیستم»؛
صائب تبریزی، شهرت خودش را مدیون حمایتهای سیاستمدار ترکمن، عبدالرحیم خان در هند دانستند:
«پیش از این هرچه شهرت داشت در ملک عراق،
سیر ملک هند، صائب را بلندآوازه کرد».
– بوداق منشی، مورخ دوره صفوی، درباره خان خانان، بایرام خان باهارلی نوشته اند: «به هر کس در ایران زمین وعده داده بود، یکی را صد کرد و کسی از لطف او محروم نشد».
هدف از نوشتن مطالب فوق این بود که می خواهیم بگوییم ما همیشه در این سرزمین و در کنار مردم این سرزمین بوده ایم؛ و خواهیم بود. همانطورکه در تاریخ این کشور حضور پر رنگی داشتیم؛حضور پر رنگمان را در هشت سال دفاع مقدس نشان دادیم؛ و این حضور پر رنگ را نیز همیشه در انتخابات مردمی نشان داده ایم و وظیفه خودمان را در همه ی مواقع به عنوان ترکمن ایرانی به نحو احسنت به انجام رسانده ایم و خواهیم رساند
همانطور که تمام اقوام جهان نسبت به هویت، زبان، فرهنگ و نژادشان از خود علاقه و تعصب نشان میدهند، ترکمن ها نیز نسبت به این موضوع بسیار حساس اند و این مسئله مربوط به امروز نیست بل به درازای تاریخ است.
در زمان حکومت منفور پهلوی، ترکمن ها همیشه شاهد ظلم شاهان پهلوی بوده اند و با سیاست های نادرستی که در زمینه نابودی هویت و فرهنگ ترکمن به آنها اعمال کردند باعث شدند بسیاری از ترکمن ها نسبت به هویت قومی خود بی اهمیت شوند.
و اما امروزه با وجود گذشت بیش از سی و پنج سال از انقلاب شکوهمند اسلامی، یکی از عوامل منفی در به خطر افتادن زبان و فرهنگ و هویت قومی ما نگاه نادرست به اصل پانزدهم قانون اساسی می باشد که هنوز به طور صحیح و کامل اجرا نشده است. بیش از یک سال است که از وعده های جناب دکتر حسن روحانی رییس جمهور عزیزمان در این خصوص گذشته ولی هنوز خبری از اجرایی شدن این اصل نیست.
« طبق اصل پانزدهم: زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد ومکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است ». ( قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران – فصل دوم : زبان، خط، تاریخ و پرچم )
جدا از این موضوع هر از چندگاهی شاهد شکسته شدن حقوق اقوام بجای حمایت از آنها از طرف مسئولین دولتی هستیم که یکی از مهمترین آنها موضوع انتخاب نامگذاری های ترکمنی توسط ترکمن هاست که مسئولین اداره های ثبت احوال نسبت به این موضوع بی اهمیت بوده، از خودشان کوتاهی نشان داده، مخالفت کرده و گاهی حاضر نمی شوند کودکان به دنیا آمده را که پدر و مادرشان دوست دارند نام ترکمنی برایش انتخاب کنند ایرانی حساب کرده و برای آنها شناسنامه صادر نمایند بندینوسیله میتوان گفت هویت ایرانی ترکمن نادیده انگاشته میشود !.
وقتی ما شاهد چنین مسائلی از طرف مسئولین هستیم به نظر می آید اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی یک خواستار و توقع بی جا از طرف اقوام است.
سوال ما این است که چطور افراد نا آگاهی همچون جناب آقای سیفالله ابوترابی و آقای آقای ابوبکر دولّو که به نظر می آید حتی کوچکترین اطلاعاتی در زمینه اسامی ترکمنی، شناخت ترکمن ها و تاریخشان ندارند در اداره ثبت احوال نشسته اند و به خودشان اجازه می دهند برای ترکمن ها تعیین و تکلیف کنند؟ چطور توانستند به خودشان اجازه دهند زمانی که مقام معظم جمهوری اسلامی ایران و مسئولین دولتی تاکید به افزایش جمعیت دارند به یک نوزاد تازه متولد شده ایرانی ترکمن شناسنامه ندهند؟ مگر ترکمن یک ایرانی نیست ؟ در کجای قانون اساسی نوشته است که پدر و مادر حق ندارند نام ترکمنی برای فرزندانشان انتخاب کنند؟ نادیده گرفتن این گونه مسائل و مشکلات مهم قومی شاید از نظر افراد نا آگاهی چون آقای ابوبکر دولّو و جناب آقای ابوترابی کار پسندیده ای باشد، ولی چنین مسائلی برای ملت ترکمن یک مشکل بزرگ محسوب می شود.
از استاندار محترم استان گلستان جناب آقای دکتر صادقلو، می خواهیم نسبت به حل این موضوع و چنین مشکلاتی اقدام نمایند. هنوز یادمان نرفته است که ایشان در مراسم بزرگداشت مختومقلی فراغی شاعر ملی گفتند:« ملت ترکمن عاشق ایران است. از اجرای سرود ای ایران توسط هنرمندان این مرز بوم بسیار خوشحال شدم ». و در ادامه به نقل از دکتر روحانی گفتند: « ملت شریف ترکمن ملت با منزلتی است سعی شود منزلت آنان را حفظ کنید […]». آقای استاندار آیا حفظ کردن منزلت این است ؟ و اگر این است این چه حفظ کردنیست که حق نداریم نام فرزندانمان را خودمان انتخاب کنیم ؟!!!
آیا همانطور که از اجرای سرود ای ایران توسط هنرمندان ترکمن خوشحال شده اید از گذاشتن نامهای ترکمنی برای فرزندانمان خوشحال نمی شوید که اینگونه سکوت کرده اید؟ یا خبری از اینگونه مشکلات ندارید که باعث شدید یک نوزاد سه کیلویی، بیست کیلو کتاب ترکی و ترکمنی برای گرفتن نامش حمل کند و با گذشت بیش از بیست روز هنوز نتواند شناسنامه دریافت کند.
از آقای طبری شاعر و مترجم سرود ای ایران به زبان ترکمنی و خانواده ایشان می خواهیم در این خصوص کوتاهی نکرده و صبورانه عمل کنند، چرا که انتخاب نام مناسب برای فرزندان حق هر پدر و مادری است و نام ترکمنی همانطور که تاریخ نشان میدهد یک نام ایرانی ست . انشالله و به امید خدا امیدواریم که این مشکل هر چه زودتر از طرف مسئولین شهری و استانی بر طرف گردد.
و من الله توفیق
با احترام به مقاله ی فوق باید گفت نظری که آقای توسلی ابراز داشته اند به مراتب قفل گشای تر و راهجوی تر از اصل مقاله است چرا که رویکرد آقای توسلی ظلمت زدای و کارساز تر می باشد در مجال قال و مقال آن به که به ثمر نشیند و روشنی جان بخشد تا به هر سوی سخن که نظر کنی قوت جان بینی.بنده بر سر آزار نگارنده ی مقاله نیستم و تنها ناظری بر منظور نگارنده ام و چو من سپاهی سخن و خیلتاش خلل قلم بسیارند و هر یکی چو من در ساحت قلمت منزلی کند و برود.بنده نوشته های آقای توسلی را دنبال می کنم و چشم به جاسوسی سخنش می دوزم و حدیث نظرش را به منظر دیده می برم تا به صدرگاه صدارت سخن نشیند.آفرین بر عز و وقار ورق و قلم کز عدم به سخن در آمدند و سوگند به قلم و آنچه که می نویسد.