کهنه داستانهای غصب در ترکمنصحرا
در شماره 361 هفته نامهی صحرا مقالهای از طرف آقای آنهمحمد بیات چاپ گردیده بود تحت عنوان «کهنه داستان زارعین محروم دوزالوم» که در اصل بیان کنندهی گوشهای از تاریخ دردمند ترکمنصحرا و مسئله زمین در آن بود. با توجه به این که تاریخ ترکمنصحرا از سال 1312 تا به امروز سخت با مسئله زمین گره خورده، بیان گوشههایی از آن هم به آشنایی جوانان و نوجوانان ترکمن به تاریخ خود و شناخت آنان به آن چه که بر سر ملت و ملیّت آنان آمده است خواهد شد و از طرفی امید آن میرود تا برای حل این مسئله حیاتی به شکلی اساسی گامهایی از طرف مسئولین که داعیهی عدالت و مهروزی اسلامی دارند، برداشته شود.
در زمان رضا شاه و پسرش تقریباً 80 درصد صحرای ترکمن توسط دربار، ساواک، گارد شاهنشاهی و … غصب گردید و بزرگ مالکان بسیاری از دیگر نقاط ایران برای غصب زمین به ترکمنصحرا سرازیر شدند و به سرعت با حمایتهای همهجانبهی حکومت هر کدام مالک غصبی قسمتی از این دشت سرسبز شدند که برای اطلاع از چگونگی این غصبها میتوان به کتاب مستند دکتر منصور گرگانی تحت عنوان «مسئله زمین در صحرای ترکمن» و یا کتاب «فئودالها» نوشتهی احمد سارلی مراجعه نمود. با این تفاصیل باید عنوان نمایم که هدف از این مقاله بیان تاریخ کلی صحرا در دوران پهلوی نیست بلکه پیرو مقالهی آقای بیات که کهنه داستان زارعین محروم دوزالوم را بیان داشته است سعی در بیان کهنهداستانهای دیگری از نقاط مختلف ترکمنصحرا دارد هر چند که عنوان آن کهنه داستان است اما زخم آن هنوز تازه و دلخراش بوده واز طرفی دیگر بیان این موارد به نظر بنده نوری است که بر تاریکخانهی تاریخ معاصر ترکمنصحرا تابانده میشود.
در اواسط دههی 30 شمس پهلوی بر گلچشمه مسلط گردید و در سال 1336 شخصی به نام سرپاس مختاری، آدم مخوفی که در زمان پدر شمس، ریاست شهربانی کل ایران را بر عهده داشت و جنایات بسیاری را مرتکب شده بود به عنوان سرپرست املاک غصبی به منطقه گسیل داشت. هنوز یک سال از حضور سرپاس مختاری نگذشته بود که سرپرستی گلچشمه به زندان روستاییان ترکمن تبدیل شد که نمیخواستند زمینهای خود را به والا حضرت تحویل دهند. سرپرست گلچشمه زراعتهای سبز شده زارعین را توسط تراکتور تخریب کرده آب شالیزارها را بر میگرداند تا شالیها خشک شده و بولدوزر بتواند آن را زیر و رو کند. تا آخر سال 1337 نه تنها گلچشمه به تصرف شمس در آمد بلکه چندین اوبهی دیگر ترکمن نیز ضمیمه آن شد برخی از روستاها به مکانهایی دیگر کوچانده شدند روستاهای حاجی نبی ، گلچشمه و … از جملهی آن است. هنوز هم آجرهای مسجد تخریب شدهی گلچشمه و مکان قدیمی آن قابل مشاهده میباشد.
اراضی مازاد بر گلچشمه، قسمتی در تحت تصرف شمس پهلوی و به نام او کشت میشد، ولی قسمت عمدهی آن در تحت تصرفات ایادی او قرار داشت که با هزینه شمس کشت میکردند و محصول را با خود میبردند طبق گفتهی یکی از افراد مسن روستای اراز تقان ، ایادی شمس اواسط دههی 30 در یکی از روزهای ایام درو، ناگهان با تراکتورهای خود به زمینهای آماده دروی این روستا که چسبیده به شرکت کشت و صنعت گلچشمه میباشد وارد شده و به دروی محصول پرداختند اما به زودی روستائیان با خبر شده و درگیریهایی به وجود آمد که با مقامت مردم ارازتقان آنان عنوان کردند یک دهم محصول به شمس تعلق دارد و به این ترتیب یک دهم را با خود بردند، سال بعد دوباره آمده و یک سوم را با خود میبرند و سال بعد اعلام میدارند که یک سوم مال روستاییان است و بقیه به شمس تعلق دارد پس از مدتی نیز سیم خارداری به دور روستا کشیده و تمامی زمینهای اطراف روستا بالغ بر چند صد هکتار را به زور سرنیزه بدون آن که ریالی بابت آن بپردازند تصاحب میکنند. حتی سندهای مالکیت این زمینها نیز در دست روستاییان باقی میماند. از سال 42 به بعد که سرلشکر مزین به صحرا مسلط شد وضعیت گلچشمه را مورد رسیدگی قرار داد و نقشهی آن را پیاده کرد و زمینهای مازاد را پس گرفت، ولی هرگز به صاحبان اصلی آن برنگردانید و برعکس به ارتشیان و درباریان و سرمایهداران غیر محلی به فروش رساند و بهای آن را به حسابهای شخصی شاه ریخت، در حالی که اسناد مالکیت این زمین در دست روستاییان ترکمن قرار داشت بدون این که در عمل صاحب آن زمینها باشند و در بدترین وضعیت ممکن زندگی میکردند. اما با توجه به قانون همیشگی عالم این که ظلم هرگز پایدار نمیماند، انقلاب اسلامی، نظام پادشاهی را زیر و رو کرده و بارقهی امیدی در وجود دهقانان مظلوم و محروم ترکمن در بازپسگیری زمینهای غصب شدهشان پدیدار شده بود، سیل نامهها و شکایات و عرایض به تهران و مسئولان جدید حکومتی برای بازپسگیری زمینها روانه میگردید، بسیاری از زمینها به صاحبان اصلی آن بازگردانده شد، اما متاسفانه بسیاری دیگر از این زمینها با این عنوان که «اموال شاهنشاهی و ایادی آنان» است، مصادره شده و به بنیاد تازه تأسیس مستضعفان واگذار گردید که قسمت عمدهی زمینهای مورد اشاره بالا از جملهی آن میباشد. نزدیک به هزار هکتار از اراضی اطراف شرکت گلچشمه در شمال آزادشهر، اراضی که مابین روستاهای ارازتقان، بایر صوفی و دو سه روستای دیگر قرار دارد از جملهی این زمینها به حساب میآیند. به عنوان مثال اهالی روستای اراز تقان که تماماً ترکمننشین میباشد تقریباً خارج از طرح هادی روستایی، زمینی ندارند و روستا کاملاً محدود شده و امکان توسعهی آن نیز اصلاً وجود ندارد. در حالی که زمینهای اطراف روستا تماماً متعلق به خود آنان بوده و توسط شمس پهلوی و ایادی او به شکلی که عنوان گردید غصب شده است حتی اسناد مالکیت این زمینها نیز هنوز در دست اهالی روستا موجود میباشد، اما متاسفانه با وجود پیگیریهایی که در سالهای قبل بارها انجام دادند به نتیجهای نرسیده و این زمینها همچنان توسط بنیاد مستضعفان کشت و زرع گردیده و هیچنفعی به صاحبان اصلی و مستضعف آن ندارد در حالی که غصب شدن این زمینها توسط شمس پهلوی اظهر من الشمس است.
در برخی مناطق به مانند یارتی قایه که مردم محل به احداث آببندان و تخریب مراتع روستا اعتراض داشته و دارند عنوان میگردد که این زمینها در دورهی قبل از انقلاب به نام وزارت نیرو سند خورده است و در اصل مالک وزارت نیرو است و اعتراض وارد نیست!! اما در این جا اسناد مالکیت در دست روستاییان قرار داشته، اما متاسفانه کسی به آن وقعی نمینهد.
به هر حال این دوگانگی برخورد در ترکمنصحرا همچنان وجود دارد و ملت ترکمن همچنان پس از دهها سال انتظار عدالت و رفع تبعیض همچنان امّیدوار به آینده مینگرند.
این مقاله در شماره 371 فروردین 1390 هفته نامه صحرا به چاپ رسیده است.
مارقوش / دايرة المعارف جامع ترکمنهاي جهان
www.margush.ir
telfax: 0172-2221228
tel: 0172-2291449
mob:+98 9392291449
استفاده از مطالب سايت با قيد منبع مانعي ندارد.