تاریخ تمدن قوم ترکمن در عصر باستان (بخش دوم)
« بخش دوم »
تورکمن نیوز – مطالب ارسالی از: آ. پاراخات
3– بنیانگذارانی که از سوی پروردگار عالم، مأموریت مستقیم به احیاء تمدن فروپاشیده و عناصر مدنیت آن یعنی، زبان، فرهنگ، هنر، دین آباء و اجدادی به انحراف رفته خود را داشته و در استقرار پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک کوشیدهاند، 7 تناند، صاحب 7 کتاب آسمانی با متعلقاتی مربوط به آن کتاب آسمانی؛
1- حضرت آدم (ع)؛ با کتاب 4 فصل اول ریگ و داء هندوستان و جلد اول آن کتاب چینی آئیتسین در شرق.
اولین بودا از هفت بودای نشسته در معابد، به طول 8 متر که وظایف خود را به انجام رساندهاند. در کنار آخرین بودای ایستاده به حال نبرد؛ بودای هشتم (آخرالزمان)! در اوستای زرتشت و متعلق آن حضرت آدم با القابی مانند (کیومرث، هوشنگ، آتااما) میآید.
آتاآما= پدر همگان= آتاآماآ= آتام= آدم= آدم
همسر ایشان (حوا) در اوستای زرتشت و متعلقات آن به این لقب میآید (احوانا= 1- مادر انسانها! 2- مادر همه انسانها !)
به این ترکیب و معنی احواانا
1- اه= انسان، انسانها
ئو= علامت نسبت، همه
ا= به، برای
انا= مادر، سرپرست، پرستار، نگهبان
والا واژه (آدم) و (حوا) هیچ وجه تسمیهای ندارد! یافتن وجه تسمیه یک واژه به قدری از نظر علم زبانشناسی مهم است، که بی آن نمیتوان، به حضور تاریخی شخصیت و کارها و رنجهای طاقتفرسایی که در تاریخ باستان، برای رشد و تکامل تمدن بشری کشیده است پی برد: خاصه در بخش سمبلشناسی که مقولهای بسیار پیچیده است، بدون دستیابی به ترکیب واژه و وجه تسمیه آن هرگز نمیتوان به پیام درونی و پنهان و سری نماد و سمبل موردنظر دست یافت.
چنانکه در قران کریم نیز، سوره بقره (گاو) آمده است، اما چه ترکیبی دارد، دستیابی آن برای هر کس میسر و مقدور نیست، سورههای بسیاری دارای سمبل و نماداند، در کتابهای آسمانی نیز علاوهبر نمادها و سمبلها، طرحهای گرافیکی وجود دارد که دانشمندان از عصر باستانی تاکنون در گشودن راز پنهان آن و پیام آن خردمندان و نوابخ الهی در ماندهاند.
زمان دقیق حضور حضرت آدم و حوا بر روی کره زمین برای اینجانب تاکنون قابل تشخیص و محاسبه دقیق نبوده، چرا که دسترسی به همه آن کتابها از جمله (ریگ وداء) به خط اصلی باستانی و (اوپانیشاد) هندی یا (ائ تسینهای چینی دو جلد) به خط اصلی باستانی یا (انجیلهای 4 گانه حضرت عیسی(ع)) به خط اصلی باستانی هم چنین (وندیداد) به خط باستانی برایم میسر. مقدور نبوده، تا با ترجمه محتوای آن کتابها به زبانهای رایج امروز اینگونه ابهامات را رفع نمایم فکر میکنم تاکنون هیچکس قادر به انجام آن نبوده است!
اگر زمان دقیق حضور آدم بر کره زمین نیز، هنوز قابل محاسبه دقیق نباشد، میتوان گفت فاصله زمان حضور حضرت آدم بر کره ارض با ظهور حضرت نوح (ع) بیش از (4000) سال یا در نهایت بیش از (8000) سال نباید بوده باشد! دلیل این تخمین یا گزارش افلاطون درباره زمان زرتشت پیامبر خواهد آمد.
به هر تقدیر حضرت آدم، فردی باسواد، صاحب دانش، فرهنگ و دین و هنر نیز بوده است که صاحب کتاب آسمانی است، اگر چه بسیاری از امور، راجع به ایشان در گزارشات حضرت زرتشت به صورت پراکنده، و در ابیاتی از شعر باستانی و به صورت منظومهای بس کلان وسترگ میآید، و زندگی عالمانه، عاقلانه و از روی دانش و جهانبینی واضح و روشن مبتنی بر استقرار حق، گسترش عدالت و آزادی و کرامت انسانی ایشان که در راستای ترقی و تعالی بشر در عرصه حیات بوده نشان میدهد که عصر حجری بر فرزندان حضرت آدم پیش نیامده که در غارها زندگی کنند و از پیتیک آنتروب و آفریک آنتروپ به هوموساپینس برسند و به شکل و هیئت امروزی در آیند، بلکه حضرت آدم و حوا موجوداتی فضائی بودهاند و ما نیز فرزندان موجوداتی بس هوشمند و دلسوز فضائی هستیم!
اگر چه خداوند عالم در قرآن کریم نیز به تکامل انسان از تک یاختهها و تک سلولیها در آب و با تشکیل اسید آمینهها اشاره دارد؛ (والله خلق کل دابه من ماء= سوگند که خداوند همه موجودات را از آب آفرید) یا وجعلنا من الماء کل شئی حی= و ما اراده کردیم تا همه چیز از آب زنده شود)
همچنین، فسیلهای حیوانات و انسانهای ما قبل تاریخ که از زیر زمین به دست میآیند به ما نشان میدهند که در روی زمین، این تکامل در مسیر تکاملی خود، در تبدیل و تغییر و تحول خود از تک یاخته به انسان و در نهایت تبدیل و تکامل انسان از میمون، به سرانجام نرسیده است و ما همه انسانهای روی کره زمین؛ فرزندان حضرت آدم و حوای فضایی و فرزندان رانده شده آن بزرگان الهی از بهشت پروردگاری هستیم که هزاران سال است که در دلتنگیها، دلشکستگیها، فرو افتادنها، فرو ماندنها همچنان، هنوز چشم بر آسمان داریم!
گویا، احساس دربهدری ما انسانها، از آسمان آغاز شده است! گویا غربت غریب ما، از بالای عرش کبریائی… بر این فرش بیوفا و پرجفا بوده است! گویا اجداد کبیر ما بر آسماناند!! و ما… هنوز همچون طفلانی پدر گم کرده… چشم به راهی داریم که از آن رانده شدهایم.
ماهیان دریاها و اقیانوسهای بزرگ، راهی بس طولانی را طی میکنند، و به دانش ژنتیک که در مغز و سلولهای تن آنان نهفته است، در جایی تخمریزی کنند، که در آنجا یعنی بستر رودهای آب شیرین و شفاف کوهستانها تولد یافتهاند!
پروردگار مهربان عالم، در تورات میفرماید: من ذرهای بس ناچیز و کوچک از وجود مقدس خویش را در وجود بشر نهادم، به نام (دین).
آیا احساسات دینی پاک و فوق بشری ما در نگاه به آسمان پر انجم آبیرنگ خداوند مهربان و اندیشه به نظام آفرینشی چنین کلان و سترگ با معادلات و مناسباتی بس گران که در کائنات و بالای سر ماست، خاصه در دلتنگیهای غربت غریب فراق از اصل خویش ما… آیا ژنتیک نیست؟!
گسترده شدن انباء بشر بر روی کره ارض با رفتن 4 فرزند نوح (ع) به 4 گوشه جهان، واقعیتی تاریخی و باستانی است.
– حضرت نوح نبی (ع) صاحب همان کتاب حضرت آدم است که آنرا به ارث میبرد، یعنی؛ 4 فصل اول ریگ و داء هندوستان و جلد اول کتاب چینی (ائی تسیل) احتمالا (وندیداد) نیز کتاب ایشانست! ایشان نیز به دلیل نبوغ فوقالعادهشان و کارها و اقداماتاش در راستای تعالی و شرقی انباء بشر و تمدن گران انبیاء الهی دارای القابی بسیار و سمبل ها و نمادهائی فراواناند، از جمله آنها؛
-ییم خشائیت= جمشید= که همان (نوح بزرگ) است و از کارهایی که در رابطه با طوفان انجام میدهد و گزارشاتی که حضرت زرتشت پیامبر (ع) در کتاب اوستا و متعلقات آن میدهد، قابل تشخیص است!
این واژه دارای معانی بسیاریست، از جمله به این ترکیبها و معنیها؛
ییم خشائیت
ییم= اجتماع، اجتماع را
خشا= حکومت، شاهنشاهی، کشاورزی، جفت زیستن، خوشه (حکومت شورائی)
ا= به
ئیت= هدایتگر، هدایتکننده
1- هدایتکننده اجتماع به حکومت (شاهنشاهی)
2- هدایتکننده اجتماع به کشاورزی
3- هدایتکننده اجتماع به جفت زیستن
4- هدایتکننده اجتماع به خوشه (شورا)
– از سمبلهای فراوان ایشان، یک سمبل به عنوان تاج شاهنشاهی الهی؛ (خشا= حلقه= کمربند) به تلفظ ترکمنی آذری (قوشار، قوشاک= کمربند، در سلطه گیرنده) در ترکیبات (عالم قوشار= رنگینکمان، حلقه عالم) از آنست! در عصر ایشان و پیامبران باستانی دیگر (حلقهای از شاخ و برگ گیاهان سبز بر دور سر ایشان) بوده است! این سمبل در جاهایی به نام (خوئر آنگهی= آرمان آریائیان یا نرمردان خودی) میآید که اشاره به این دارد که (گیاهان= محور حیات) در عالماند و جهان و حیات انسانی و حیوانی، بدون آن، قطعا نابود میشود.
برابر آئین دموزی عهد باستان! که این واژه در زبان ترکمنی و آذری حتی فارسی در ادبیات کهن حضور دارد و (تموز= تابستان ترکمنی آذری= به معنی (لهکننده جوانهها و رستنیها) معنی دارد!
– از دیگر سمبلهای جهانی ایشان در کشاورزی که خود نخستین بنیانگذار کشاورزی خاصه در تاریخ تمدن چین این خردمند خیرخواه به تلفظ (یو) نخستین کشاورز آسمانی است که به نظر میآید به این ترکیب و معنی باشد (ییو= نرمرد دروگر) و سمبل ایشان در این امور (گاو) است.
در اوستا به تلفظ و معنی (سؤئرئیش= شخمکار) میآید! این واژه اوستائی، سازنده واژه عربی (ثور= گاو) و سازنده واژه مصری (سرس= گاو) باستانی و مورد ستایش مصریان بوده و از عصر باستان تاکنون، در نزد اقوام کهن و باستانی، جایگاه ارزشی و دینی احترام به (گاو) در نزد مللی مثل هندوستان، از آثار و یادگارهای ایشان است.
در اوستای زرتشت پیامبر(ع) این عنصر به تلفظ و معنی دیگری نیز میآید (بغا= گاونر) در ترکمنی و آذری (بغا= گاونر) و نیز به معنی (قدرت) است!
این سمبل در عصر هخامنشی، همان (گاوبالدار با چهره انسان) محترمترین شخصیت عصر هخامنشی است که به عنوان سمبل طبابت ایشان، در پرهیز از گوشتخواری و کار و تلاش برای جلوگیری از ابتلاء افراد به امراض، دستور و نسخه پزشکی ایشان در پرداختن به (گیاهخواری و خامخواری) حتی برای جلوگیری از ابتلاء به سرطان و جلوگیری از پیشرفت سرطان است. در کتیبه بیستون (بگا= گاونر) میآید.
در واقع، ایشان در عصر باستان و برابر آنچه از گزارشات حضرت زرتشت پیامبر (ع) راجع به ایشان و اقداماتش میآید، در جایگاه نخستین طبیب یونان باستان (اسکولاپ) قرار دارد.
ایشان نخستین کاشف شراب به تلفظ و معنی اوستائی (مئی= سرور عنصر می و مایعات) است، در حدود 14000 سال قبل در عصر یخبندان که در آن آفتاب حضور ندارد، زیرا ایران باستان زیر محور قطب شمال قرار دارد.
انسانها دچار سرمازدگیهای سخت و دل پیچهها و دردهائی بس دردناک میشوند! سمبل شاخهای نازک و پیچیده از تاک به عنوان دوا و شفای چنین افرادی مبتلاء بوده است به تلفظ و معنی اوستائی (برس ام= لم و شگرد و شفای دلپیچهها)، اشاره به شفای شراب از درخت انگور دارد!
سمبل طبابت و پزشکی (اسکولاپ) در یونان باستان نیز (مار به سیخ کشیده شده است) که همان مفهوم را دارد.
ایشان در اوستا به نام و لقب (بیشئیشک= پزشک) معرفی میشود. به این ترکیب و معنی :
بیشئیشک (در کار سوزش و درد= پزشک) همین واژه اوستائی، ترکمنی، سازنده واژه فارسی (پزشک) است! چنانکه خواهم گفت نام ایران عزیز نیز در ارتباط با 7 گانگان مقدس به ترکمنی است که بنیانگذاران آن ترکمن بودهاند.
بیش= سوزش، سوختن، درد
ئیش= کار، درکار
ک= مخفف (ایک) که در اوستا و کتابهای باستانی ترکمنها هم به عنوان (ی) نسبت و هم به عنوان فاعل (فاعل کار) میآید.
ا= علامت فاعلی و (صاحب، نر، مرد)
در توضیحات راجع به حضرت ابراهیم (ع) (فریدون) ضحاک شکن، خواهیم گفت که بعد از 2000 سال از عصر نخستین جمشید (نوح نبی”ع”، دومین کاشف شراب، حضرت فریدون است که برابر گزارشات زرتشت پیامبر (ع)؛ (فریدون): ابراهیم نبی(ع) دومین پزشک نابغه و خردمند و جنگجوست که آثار و فرامین و دستورات، اصالتها و ارزشهای علمی و الهی ایشان، بعد از (12000) سال تاکنون در تمام ادیان الهی به عنوان واجبات دینی حضور دارد و جاری و ساری است!
یعنی، تمام ادیان الهی که در معابد، کلیساها و مساجد، خداوند را ستایش و نیایش میکنند و نماز میبرند و روزه میگیرند، سر بر خاک میسایند، همه ادیانی ابراهیمی هستند. هچکس در آن مقام نیست که به کسانی که خدا را میپرستند، نمازمیگذارند، روزه میگیرند، در معابد یا کلیساهایشان گروهی حضور مییابند و خداوند را نیایش میکنند، عنوان کفر یا دهد!
(کفار) تنها لایق کسانیست که (وجدان) ندارندآنچه که در تورات ودیعه خداوند در وجود بشر اعلام میشود، همین است؛ دین، یعنی آنکه صاحب (وجدان) است؛ آنهم وجدانی بیدار و هوشیار که اگر– خیری ندارد … شر مرساند!
می بخور، منبر بسوزان …. مردم آزاری مکن!
این زیر بنای جهانبینی دینداران واقعیست!
– گائَوش= تبلیغکنند ه گیاهخواری، مرد خردکننده و جونده گیاه، مرد تبلیغکننده (سبزیها آسمانیها)
به این ترکیب و معنی اوستائی:
گا= گیاه، سبز، آبی
ئوئوش= تبلیغ کردن، خردکردن،
ا= علامت فاعلی، مرد فاعل عمل
گا اوستائی در ترکمن و آذری (گی= سبز، آبی= آسمان، آسمانی)
(گوگ= سبز، آبی، آسمان، آسمانی)
-ئوئوس در ترکمنی و آذری (ئومک= تبلیغ کردن)
– ( ا = علامت فاعلی) اوستائی در ترکمنی آذری (ار= کننده کار) مانند (ئیدئر= راهنماییکننده)
در فارسی مانند (کئرایک ئر= مرد منسوب به آنچه مربوط به کار است= کارگر) فعلی فارسی!
انیباء اوالعزم باستانی ایران برابر آنچه خود زرتشت پیامبر (ع) گزارش میکند همه (گیاه خوار و خامخوار) بودهاند!
خود زرتشت پیامبر (ع) در جائی میفرمایند- چرا بر من میخندند که من میوه گیاهی مانند (کدو، خربزه، هندوانه با پوست) میجوم و میخورم ؟! چرا سرودههای مرا پاره پاره و لگدکوب میکنند… و میخندند؟!
برابر گزارش ایشان، حتی حضرت آدم (ع) با القاب هوشنگ و کیومرث باستانی نیز (گیاهخوار و خامخوار ) بودهاند و در تبلیغ (گیاهخواری و خامخواری ) میکوشیدهاند که اولین نسخه پزشکی ایشان در پیشگیری از امراض باستانی بوده است برابر آنچه که راجع به (وزراءگاو بالدار با چهره آدم) در تخت جمشید آمد و گفته شد!
گفتیم (ازئوس) خدای خدایان یونان باستان، خدای باد و باران و طوفان است! گفتیم این واژه یونانی خود متحول شده واژه اوستائی (گئوش) به واژه یونانی (زئوس) است این واژه اوستائی (گئوش= نشخوارگر، جونده گاو و …) در زبان فارسی فعلی ترکیباتی از آن را به صورتهای فعلی (جوش، جویدن، جونده) را پدید آورده است!
در زبان ترکمنی، آذری فعلی، واژههای (گائوشار= نشخوارکننده،) (نشخوارگر، نشخواری کند) و (گائوش= نشخوارکن)، (گائوشی مک= نشخوارکردن ) … و غیره را می سازد!
همین واژه اوستائی (گائوش= نشخوارگر، گاو) واژههای انگلیسی (گاو) = Cow) و (گاوچران = boy (Cow را میسازد!
در زبان ترکمنی نیز (گائو= گاو) و در فارسی (گاو) از همین ریشه است! واژه ترکمنی (سغیر= گاو) و واژه عربی (ثور = گاو) از ریشه (سوئرئیش= شخمکار) اوستائی متحول شده است.
واژههای مشترک ترکمنی، آذری، انگلیسی (اوکیز= گاونر) ترکمنی آذری، برابر انگلیسی (گاونر= OX) دارای چنین ترکیب و معنی اوستائی ست که در طول هزاران سال تغییر و تحولاتی یافته است!
– (اکن ییز = گسترنده کشاورزی )– اکنییز– اکنیز- اوکیز= گاونر = OX انگلیسی!
والا، نه واژه (گاونر= OX) انگلیسی و نه واژه (اکیز= گاونر) ترکمنی آذری دارای هیچ ترکیب و وجه تسمیهای نیست که کار این عنصر و رنجهایش را در تاریخ تمدن انباء بشر مشخص سازد!
اتفاقا واژه ترکمنی، آذری، فارسی (کنیز= خدمتکار زن) نیز از همین ریشه است به این ترکیب و معنی اوستائی:
(اکن ییز= گسترنده کشاورزی)– اکنیز– کنییز– کنیز= خدمتکار زن مزارع کشاورزی) از آنست والا (کنیز) نیز هیچ وجه تسمیهای ندارد که از ترکیبات باستانی آن بتوان به دخالت این عنصر در تاریخ تمدن انبیاء بشر، خاصه ترکمنهای باستانی، پی برد!
واژه عربی (نساء= زن) نیز از همین ریشه است؛
– اکن ییزا= عنصر گسترنده کشاورزی) – اکنییزا- کنییزا = نییزا= نساء = عنصر گسترنده کشاورزی = زن!
از آنست، والا این واژه عربی نیز هیچ ترکیب و، وجه تسمیهای ندارد که رنج زنان را در تاریخ تمدن انباء بشر، خاصه تاریخ تمدن باستانی ترکمنها و اعراب مشخص سازد.
منبع: تورکمن نیوز www.turkmensnews.com
استفاده از مطالب سایت فقط با درج منبع مقدور است.
در در روایتی آمده است که: امام صادق (ع) فرمود: “بین حضرت نوح (ع) و ابراهیم خلیل (ع) هزار سال فاصله بود.”[1]
اما آنچه که در کتاب های تاریخ آمده است عبار تست از این که عمر حضرت آدم (ع) 1000 سال بوده است. فاصله میان مرگ او و طوفان نوح (ع) هزار و دویست و چهل و دو سال بود و فاصله میان طوفان نوح (ع) و مرگ او سیصد و پنجاه سال. و میان نوح و ابراهیم (ع) دو هزار و دویست سال. و میان ابراهیم (ع) و موسی (ع) نهصد سال و میان موسی (ع) و داود(ع) پانصد سال و میان داود (ع) و عیسی (ع) هزار و دویست سال پس بین موسی و عیسی (ع) هزار و هفتصد سال، و میان عیسی (ع) و حضرت محمد (ص) ششصد و بیست سال. پس بدین گونه از روزگار آدم تا محمد (ص) هفت هزار و هشتصد سال بوده است.[2]
گزارش فاصله زمانی میان پیامبران به نحوی دیگر:
بین آدم(ع) و نوح(ع) ده قرن فاصله وجود داشته است و نیاکان نوح (ع) تا آدم (ع) همه بر آئین الاهی بوده اند… و میان نوح (ع) و ابراهیم (ع) هم ده قرن فاصله بوده است. و میان ابراهیم (ع) و موسی (ع) نیز ده قرن فاصله بوده است… و فاصله میان موسی بن عمران و عیسی بن مریم هزار و نهصد سال بوده است و در فاصله میان آن دو هیچ فترتی (زمان بدون پیامبر) نبوده است و در آن مدت فقط از بنی اسرائیل هزار پیامبر مبعوث شده است. فاصله میان میلاد عیسی (ع) و بعثت رسول خدا (ص) پانصد و شصت و نه سال بوده است.[3] [1] مجلسی محمد باقر ، بحار، ج 76، ص 91
[2] المقدسی، مطهر بن طاهر، ، البدء و التاریخ، ترجمه شفیعی کدکنی، محمدرضا، ج 1، ص 238، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[3] بن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ترجمه، مهدوی دامغانی، محمود، ج 1، ص 41، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374 ش.
……………………………