مشاهیر ترکمن

کریم قربان‌نفس

مارقوش – آیتکین عkerim - کریم قربان‌نفسطاخوانی: کریم قربان نفس (۱۹۸۸ـ۱۹۲۹م) شاعری پیشتاز، مترجمی توانا، روزنامه‌نگاری کهنه کار و صاحب آثاری کثیر در وادی شعر و ادب ترکمن است.

وی از شش سالگی شعر سروده و آثار متعددی چون: سرچشمه ی نیروی من(۱۹۵۱م)، قلب سرباز (۱۹۵۳م)، تایماز بابا (۱۹۶۰م)، روزهای تلخ روزهای شیرین (۱۹۶۲م)، قلبی کز خاک بر آمد (۱۹۶۵م)، چشم شاعر (۱۹۶۷م)، چهل (۱۹۶۷م)،

عمر(۱۹۷۵م)، خاک(۱۹۷۸م)، منزل(۱۹۷۹م)، کتاب ترجمه‌ی بوستان دوستان(۱۹۸۵م)، و منظومه‌هایی همچون: غم جوانی(۱۹۴۲م)، پدر و پسر(۱۹۶۱م) و… به جای گذارده است.
برخی از آثار شاعر برای مخاطبین کودک و نوجوان است کز جمله می‌توان به: خانواده و مدرسه (۱۹۵۴م)، تنبل و بخت (۱۹۵۸م)، بیلچه‌ی نظرجان (۱۹۵۹م)، پدرها و بچه‌ها (۱۹۷۸م)، و… اشاره داشت. وی به سال ۱۹۶۷م. جایزه‌ی ادبی نویسنده‌ی ملی ترکمن را از آن خود ساخت.
شاعر وقتی که تنها ده سال داشت نخستین سروده ی رسمی اش را با نام«ارتش سرخ» در روزنامه ای محلی به چاپ رساند، وی از سال ۱۹۳۹م. در روزنامه های محلی چون: صدای دهقان، هماره آماده، کمونیست جوان و…به نشر آثار خود پرداخت و پس از پایان تحصیلات عالی به سردبیری مطبوعات روی آورد و حتی به ارتباط تنگاتنگ با نویسندگان،شاعران و مترجمان طراز اول دست یافت.بنا به بینش بالنده ی سیاسی و دانش پژوهنده ی اجتماعی که در شاعر بود در سال ۱۹۷۴م. به سمت نمایندگی مجلس انتخاب شد و اسباب سازندگی و منزلگاه تحول و ترقی در زمان و مکان خویش را سبب شد.
شعر شاعر و ذهن منظم او کیفیت و ظرفیت اجتماعی ـ ادبی را به خوبی تشخیص میداد و شعرها را به التزام زمان ها تقکیک،و عام فهم و خاص پسند می ساخت چنانکه در کتاب«تایماز بابا»۱۹۶۰م. توانست احساس و آرزو و درک و فهم خود از زمانه و اوضاع حاضر آن زمان را در عین سلاست و صلابت به تمثیل کشد که خود دستخوش موشکافی و نقطه ی عطفی در کارنامه ی شاعری اوست.شاعر در کتاب «روزهای تلخ،روزهای شیرین»۱۹۶۲م.می کوشد به توصیف دوران جنگ جهانی و سال های گذار از آن پردازد. وی در اثر دیگری به نام «چهل»۱۹۶۷م. تجربیات شعری خویش را تکامل می بخشد و موجودیت درونی و گوهر وجودی وی به درونمایه ی اشعارش مبدل می شود؛ و این حقیقت که قهرمانان آثارش گویای ملیت خواهی و اصلاح طلبی شاعرند شکی نیست.
شاعر در جایی می گوید: مادرم شراره ی راستی،درستی و سادگی برایم بود و پدرم بانی خوش قلبی،طهارت جان و طراوت دل در من بود.کریم قربان نفس پس از عمری عمارت قلم به سال ۱۹۸۸م.در حال تهیه ی اثر«دیروز،امروز است.» در گذشت؛وی در روح انسانی و سخندانی به شهریاری شهرآشوب قلم دست یافت و حتی آهنگ سلطانی صلای دل نمود تا آنجا که به سال ۱۹۷۰م. به نشان ادبی مختومقلی فراغی نایل شد و همه را مجذوب جذبه‌ی جسارت و مقهور قدرت قلمش نمود؛ چنانکه در آثاری همچون: عمر،خاک،منزل و مکتوبات تابستان به بیان تفاوتها و تضادهای اخلاقی پرداخته، شناخت ریشه ای اخلاقی را راهگشای نسل انسانی می داند.
شاعر در اثری دیگر به نام«قدرت زمین» سختی ها را پیش رو آورده به مقتضیات اشعارش مظاهر اخلاقی را به دقت شرح می دهد و به جانب انسانیت متعالی حرکت می کند تا به استنتاج پیام های اخلاقی در بافت اجتماعی کمک کرده باشد.
روحش شاد و روانش پاک باد.

آیتکین عطاخانی.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. در پاراگراف ششم و سطر دوم به خطای دید بیمارم کلمه ی تفکیک را به غلط،(تقکیک)نگاشتم که امیدوارم اظهار عجزم را قبول کنید و مرا که به دستی قلم و به دلی ألم دارم ببخشید.من پیشه ام نوشتن و آیینم نشاندن کلمه بر سریر سخن است و اگر که اهمال می ورزم گردنم از موی نازک تر و جانم ناچیزتر از آن است که سر از جیب وجود در آرم.ازینکه این سایت مؤثر می تواند مرا و شما را به در شاهوار شعر و سخنی معلم،تعلیم دهد بر خود می بالم و خدای را که بدو خرسندیم به شکرانه ی شکرش می نشینیم که هوای کوی خدای، شهره ی شهر دل است.

پاسخ دادن به آیتکین عطاخانی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا